هدف اصلى این سازمان جمع آورى خمس، زکات، نذور و هدایا از مناطق مختلف توسط وکلا و تحویل آن به امام و نیز پاسخگویى امام به سؤالات و مشکلات فقهى و عقیدتى شیعیان و توجیه سیاسى آنان توسط وکیل امام بود. این سازمان کاربرد مؤثرى در پیشبرد مقاصد امامان داشت.
نخستین شبکه ارتباطی وکلا از زمان امام موسی ابن جعفر(ع) شکل گرفت اما بعد از شهادت امام کاظم(ع) برخی از وکلای امام ایشان، امامت علی بن موسی الرضا(ع) را انکار کردند و فرقه «واقفیه» درست شد و این اولین ضربه مشهودی بود که از ناحیه برخی از وکلا به سیر تفکر شیعه وارد شد.
برای بار دوم بحث منصوب کردن وکلا از سوی امام در زمان امام هادی(ع) اتفاق افتاد. این حرکت شجاعانه و حسابگرانه یکی از راهکارهای آماده سازی شیعه غیر از بنیانهای فکری و اعتقادی، زمینه سازی عملی است برای اینکه شیعه در آن دوران سخت بدون همراه نماند و به نوعی این جریان امامت از طریق وکلا و نائبین می تواند به سرعت در یک دوره کوتاهی توسعه پیدا کند و این ایجاد شبکه ارتباطی اجتماعی توسط امام هادی(ع) بسیار قابل توجه است.
برای بار دوم بحث منصوب کردن وکلا از سوی امام در زمان امام هادی(ع) اتفاق افتاد. این حرکت شجاعانه و حسابگرانه یکی از راهکارهای آماده سازی شیعه غیر از بنیانهای فکری و اعتقادی، زمینه سازی عملی است برای اینکه شیعه در آن دوران سخت بدون همراه نماند و به نوعی این جریان امامت از طریق وکلا و نائبین می تواند به سرعت در یک دوره کوتاهی توسعه پیدا کند و این ایجاد شبکه ارتباطی اجتماعی توسط امام هادی(ع) بسیار قابل توجه است.
امام علی النقی (ع) که در سامرا تحت کنترل شدیدى قرار گرفته بود، برنامه تعیین کارگزاران و نمایندگان را که پدرش امام جواد (ع) اجرا کرده بود، ادامه داد و نمایندگان و وکلائى در مناطق و شهرهاى مختلف منصوب کرد و بدین وسیله یک سازمان ارتباطى هدایت شده و هماهنگ به وجود آورد که هدفهاى یاد شده را تأمین مىکرد.
فقدان تماس مستقیم بین امام و پیروانش، نقش مذهبى - سیاسى وکلا را افزایش داد، به نحوى که کارگزاران امام، مسئولیت بیشترى در گردش امور یافتند. وکلاى امام به تدریج تجربیات ارزندهاى را در سازماندهى شیعیان در واحدهاى جداگانه به دست آوردند.
گزارشهاى تاریخى متعدد نشان مىدهد که وکلا، شیعیان را بر مبناى نواحى گوناگون به چهار گروه تقسیم کرده بودند: نخستین ناحیه، بغداد، مدائن و عراق (کوفه) را شامل مىشد. ناحیه دوم، بصره و اهواز بود و ناحیه سوم، قم و همدان، و بالاخره ناحیه چهارم؛ حجاز، یمن و مصر را در بر مىگرفت. هر ناحیه به یک وکیل مستقل واگذار مىشد که تحت نظر او کارگزاران محلى، منصوب مىشدند.
در هر حال نقش سازمان وکالت، به ویژه در زمان حکومت متوکل عباسى، نمایان بود. متوکل با جذب و استخدام نظامى افرادى که بینش ضد علوى داشتند، مىکوشید تا ترتیب کار مخالفان خود را بدهد و فعالیتهاى سازمان یافته زیرزمینى علویان به ویژه امامیه را نابود سازد.
متوکل عباسی دست به یک رشته عملیات نظامى جهت بازداشت و دستگیرى شیعیان زد و این برنامه را با خشونت و شدت ادامه داد، به طورى که بعضى از وکلاى امام در بغداد، مدائن، کوفه و سایر نقاط عراق زیر شکنجه در گذشتند و عدهاى دیگر به زندان افتادند و این اقدامات لطمههاى جدّى بر پیکر شبکه وکالت وارد کرد، اما حضرت علی النقی(ع) با تلاش پخته خویش، این شبکه را همچنان فعال و پر ثمر نگه داشت تا اینکه این روش تا زمان غیبت کبری حضرت ولی عصر (عج) ادامه پیدا کرد.
نظر شما