خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: سالها پیش که پدربزرگها و مادربزرگها بچهها را پای کرسی جمع میکردند و برایشان قصه میگفتند، آخر کار نفسی میکشیدند و میگفتند: «قصه ما به سررسید، کلاغه به خونهش نرسید.» یا میگفتند: «بالا رفتیم هوا بود، پایین اومدیم زمین بود، قصه ما همین بود.»
بچهها فکر میکردند دیگر قصههای قصهگو تمام شده، اما دوباره شبی از راه میرسید و وقت گفتن قصهای و حکایتی میشد. حالا هم شما پیش روی خودتان کتابی دارید با شش قصه؛ قصههایی با همان شکل؛ قصههای پدربزرگها و مادر بزرگها. این قصهها طوری نوشته شدهاند که شما هم میتوانید آنها را بخوانید و هم برای دیگران تعریفشان کنید.
بعضی از قصههای مجموعه حکایتهای «قصه ما همین بود» براساس قصههای کهن و عامیانه نوشته شده و برخی ساخته و پرداخته ذهن نویسنده (محمد میرکیانی) با تکیه بر درونمایه داستانهای قدیمی است.
قصه ما همین بود، مبنای تولید خیلی از پویانماییهای سیمای جمهوری اسلامی نیز هست. چنانکه نویسنده سالهاست به عنوان تهیهکننده و سردبیر برنامههای کودک و نوجوان و اینک به عنوان مشاور مدیر شبکه دوم در این عرصه فعالیت میکند و سابقه درازی در صداوسیما دارد. او که کار خود را در دهه 60 در رادیو آغاز کرده و سالها سردبیری برنامه پرطرفدار و شنیدنی «قصه ظهر جمعه» با صدای محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) را داشته، با قصه چه از جنس متون کهن و چه از نوع داستانهای امروزی آشناست.
محمد میرکیانی در حوزه بازنویسی قصههای قدیمی، «قصه ما مثل شد» را در کارنامه دارد که آن هم در سیما دستمایه ساخت انیمیشن قرار گرفته است. داستان بلند «تن تن و سندباد» و رویارویی یک قهرمان شرقی با یک شخصیت داستانی از مغرب زمین در این اثر نیز در ابتدای دهه 70 مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، اما هیچ کدام از این کتابها و مجموعه داستانهایی چون «روز تنهایی من» که میرکیانی با آنها شناخته میشود به اندازه «قصه ما همین بود» فروش نداشت و پرمخاطب ظاهر نشد.
قصه ما همین بود، 22 سال پیش از سوی انتشارات پیام آزادی (ناشر بیشتر نوشتههای میرکیانی) در 5 جلد منتشر شده بود و با اینکه نویسنده امتیاز اثرش را در اختیار ناشر قرار نداده بود، این کتاب تا مرز نیم میلیون نسخه به فروش رسید و هریک از عناوین آن در شمار 100 هزار نسخه در بازار کتاب عرضه شد.
نویسنده اما تصمیم گرفته بود با تغییر چهره کتاب و افزودن یک جلد دیگر به آن، نه تنها آن را 6 جلدی کند که با شمایل و سیمای جلد، مخاطبان تازهای از نسلهای جدید بیابد. طبیعی بود که خوانندگان «قصه ما همین بود» در لااقل دو دهه قبل، نوجوانانی بودند که امروز به مرز میانسالی رسیدهاند و آن کتابها با شمارگان نه چندان گسترده دیگر در دسترس نوجوانان امروز نیست.
انتشارات محراب قلم این کار را برای تجدید چاپ پذیرفت و آن را نخستین چاپ ناشر جدید قرار داد. محمدحسین صلواتیان که تصویرسازی او در «تن تن و سندباد» به مذاق مخاطبان خوش آمده بود، تصویرگری چاپ جدید کتاب را بر عهده گرفت، اما روی جلد این کتابها به تصویرسازی جوان با آثاری کمتر دیده شده محول شد که در نهایت جلدهایی جذاب از زیر دست او بیرون نیامد تا اثری که پس از 22 سال با سیمایی جدید روانه بازار نشر میشود، چهرهای بزرگسالانه و غیرجذاب داشته باشد.
«قصه ما همین بود» سال 73 یعنی حدود 18 سال قبل و به فاصله 4 سال پس از انتشار چاپ اول آن به زبان اردو ترجمه و در پاکستان منتشر شده است. این کار را رضا محمد قریشی، استاد نامدار زبان فارسی با پشتوانه 30 سال سابقه تدریس زبان و ادب فارسی در دانشگاههای پاکستان انجام داد تا این اثر از مرزهای ایران خارج شود و متون کهن ما با بازنویسی میرکیانی در جنوب آسیا نیز گردهافشانی کند، اما از همان سال به بعد از تجدید چاپ این اثر، خبر خاصی در دست نیست و به نظر میرسد که همزمان با تکرار چاپ «قصه ما همین بود» در شکل و شمایل جدید، باید سراغی هم از ترجمه آن در کشورهای دیگر گرفت.
محراب قلم که ناشر جدید کتاب است، این مجموعه را در دو شکل متفاوت عرضه کرده است؛ یکی با جلدهای شومیز و معمولی در 6 جلد و یکی با جلد گالینگور (سخت) و همگی در یک مجلد. این ناشر برگزیده کشور، اما پس از آنکه جلدهای فاقد جذابیت برای کتاب انتخاب کرده، قیمتهای فوقالعاده گرانی را نیز پشت جلد این مجموعه درج کرده است که به نظر نمیرسد یک نوجوان توان خرید آن را داشته باشد؛ برای هر جلد 4000 تومان و برای مجلد 6 جلدی در 570 صفحه رقم 25000 تومان.
نظر شما