به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب خاطرات خودنوشت جعفری از دوران دفاع مقدس است که در فصلهای از آغاز انقلاب اسلامی، تا آغاز دفاع مقدس و دفاع مقدس تدوین شده است.
جعفری در بخشی از مقدمه کتابش آورده است: «فاصله تولد تا مرگ، مسیری است که با زندگی میپیماییم، زندگی هر انسان خواه ناخواه با حوادث و وقایعی پیوند خورده که همان خاطرات اوست. هر کس خاطراتش را نوشته، تومار زندگی خود را باز کرده و جلوی چشم دیگران گذاشته است. اکنون آنچه پیش چشم شماست خاطران من از گفتهها و شنیدهها و دیدههای یک عمر است و من اینها را بدون اینکه هنری در نویسندگی داشته باشم و بدون نظم و نسق خاصی نوشتهام.
خاطراتی از جنگ و جبهه که خانواده ما و هزاران خانواده دیگر ایرانی با خود دارند، فراموششدنی نیست. یاد ایثارها و شهادت فرزندان این آب و خاک چنان بر جان و ذهن و روان بستگان و دوستانشان نقش بسته که جز با رفتن جان به پایان نمیرسد...»
در بخشی از کتاب می خوانیم: علی چند بار اراده کرد چیزی بگوید؛ ولی وقتی میخواست بگوید منصرف میشد. گوهر یک بار نگاهش را بالا آورد؛ علی را دید و دوباره سریع نگاهش را پایین انداخت. علی کمی ذوق کرد و گفت: دلت آمد این قدر من را اذیت کنی؟ گوهر چشمش را کمی بالا آورد و دهانش را برای خنده باز کرد. دندانهای سفید و منظمش، علی را به وجود آورد. توانم با خنده گفت: شما هم خوب بلد بودید. چهره فرشتهسایی که در این چند صحنه از گوهر در ذهن و مغز و روح علی نقش بست، هرگز پاک نشد.
بخش پایانی کتاب به تصاویری اختصاص یافته که در آن پیشنیه نویسنده و خانوادهاش تشریح میشود. همچنین در برخی عکسها مولف در جبهههای جنگ نشان داده شده است که برخی همرزمان وی نیز در این عکسها حضور دارند.
نظر شما