به گزارش خبرنگار مهر، بنا به گفته بسیاری از مورخین داریوش اول هخامنشی زمانی که به سوی بلاد بینالنهرین لشکرکشی میکرد از سنگ برجسته آنوبانینی دیدن کرد و بر آن شد تا نمونه ای مشابه از خود به جای بگذارد و همین زمینهساز آن شد تا دستور دهد کتیبهای را در بیستون که امروزه از آن به عنوان بزرگترین سند زمان هخامنشیان یاد میشود، حجاری کنند.
امروز کتیبه هایی با این ارزش و قدمت که سندی محکم از تمدن ایران هستند و شکوه تاریخ کهن ما را نشان میدهند، کنار محوطهی یک دبیرستان قرار دارند که متأسفانه نه حریم این آثار رعایت شده و نه تدابیری برای حفظ و نگهداری آنها اتخاذ شده است.
اثری با این پیشینه و قدمت تنها در گوشه ای بی تفاوت رها شده است و شاید اگر سرایدار مدرسه خواجه کمی کج خلق باشد، شما حتی موفق به دیدن آن هم نشوید.
به هر حال دیری نخواهد پایید که از این سنگ نگاره های پر از مجد و عظمت به واسطه ی اثرات جوی و طبیعی، باران های اسیدی و عوامل انسانی تنها نامی آن باقی خواهد ماند.
موقعیت شهرستان سرپل ذهاب
شهرستان سرپل ذهاب از نظر مسافت در 140 کیلومتری جنوب غربی کرمانشاه قرار دارد که علاوه بر موقعیت ممتاز طبیعی مانند سرابها، کوهها، رودها و دشتهای بسیار زیبا از نظر تاریخی نیز جایگاه بسیار ویژه ای دارد که وجود آثاری مانند گور دخمه دکان داوود، طاق گَرا، زیج منیژه، قلعهشاهین، برج کل گارا، قلعه مریم و... بر غنای تاریخی این شهرستان میافزاید، اما یکی از قدیمیترین نقشبرجستهها و کتیبههایی که در این شهرستان وجود دارد نقش برجسته آنوبانینی است.
نقش برجسته های آنوبانینی
باستانشناسان قدمت آن را به نیمهی دوم هزارهی سوم پیش از میلاد نسبت میدهند و معتقدند که این نقش برجسته بین 4200 تا 4500 سال قدمت دارد و از آن به عنوان یکی از قدیمیترین کتیبههای آسیا یاد میکنند که امروزه در صخرهی سرپلذهاب فعلی در منطقه "میان کل" جنب محوطه دبیرستان خواجه عبدالله انصاری قرار دارد.
از منابع مختلف چنین بر میآید که لولوبیان در هزارهی سوم پیش از میلاد دارای حکومتی بودهاند که سیطره آن از رود دیاله تا دریاچه ارومیه ادامه داشته و در روزگار آشوریان سرزمینشان "زاموآ" خوانده میشده است.
از نظر نژادی نیز گمان میرود که اینان از بومیان ایران باشند و این احتمال را نیز محققین میدهند که با عیلامیان نزدیکی نژادی داشته باشند.
نقش های کتیبه آنوبانینی و نوشته پادشاه لولوبیان
قیطاسی، کارشناس تاریخ و باستان شناس در این زمینه به خبرنگار مهر گفت: علاوه بر نقشبرجستهی آنوبانینی، کتبیهای نیز به خط "اکدی"در راستای نقشبرجسته حجاری شده است.
وی افزود: در این نقش برجسته آنوبانینی به حالت ایستاده در سمت راست حجاری شده که دارای ریش بلند و صورتی نیمرخ است و کلاه مدوری بر سر، گردنبدی بر گردن و کمربندی بر کمر دارد، لباس او کوتاه و مطبق و کفشهایش از نوع صندل است که به نوعی لباسهای مردم "ماد"را در هزارهی اول پیش از میلاد تداعی میکند، در دست راست وی سلاح و در دست چپش کمانی دیده میشود و در زیر پای آنوبانینی دشمنهای شکست خورده حجاری شده است.
وی در ادامه تشریح این نقش برجسته گفت: در مقابل شاه، الهه "نینی" ایستاده است، او نیز کلاهی بلند و منگولهدار و پیراهنی پشمی تا مچ پا بر تن دارد، الههی نینی تیردانی پر از تیر در پشت دارد و با دست راست حلقهی سلطنتی را به طرف آنوبانینی دراز کرده است، در دست چپش سر طنابی با هشت اسیر دیده میشود که همگی برهنه هستند و از این اسرا دو نفر در پشت سر الههی نینی و شش نفر دیگر در قسمت پایین حجاری شدهاند و دستهایشان از پشت بسته شده است، در بالای نقش و در بین سر شاه و الههی نینی دایرهای نقش شده که داخل آن ستارهای چهار پر قرار دارد.
قیطاسی اضافه کرد: در زیر پای الهه و دو اسیر پشت سرِ وی کتیبهای به زبان اکدی بدین مضمون نوشته شده است:
"آنوبانینی پادشاه لولوبوم تصویر خویش و تصویر نینی را بر کوه بادیر نقش کرده آن کس که این لوح را محو کند به نفرین و لعنت آنو، آنونوم، بل، بلیت، رامان، ایشتار، سین و شمش گرفتار باد و نسل او بر باد رواد"
وی ادامه داد: متن این کتیبه و اشکال حجاری شده در این کتیبه بیشک ما را به یاد کتیبه داریوش اول هخامنشی در بیستون میاندازد که می گویند داریوش اول پس از دیدن کتیبه های آنوبانینی، دستور حجاری بیستون را داده است.
وی در پایان گفت: البته در کوه کَلگارا علاوه بر نقش برجسته آنونانینی سه نقش دیگر از لولوبیان و یک نقش از گودرز شاه از حاکمان اشکانی وجود دارد.
از ماست که بر ماست
به راستی اگر این اثر با یک دهم این قدمت در یکی از کشورهای تازه تأسیس عربی یا هر کشور دیگری قرار داشت علاوه بر حفظ و نگاه داری درست و اصولی از آن، چه میزان توریست را تنها به واسطه همین یک اثر به کشورشان می کشاندند و چه بهره برداری های سیاسی و اقتصادی از آن می کردند؟
این در حالی است که آنوبانی نی کهن در ایران-کرمانشاه-سرپل ذهاب- کوه کَلگارا، به فراموشی سپرده شده است و به عبارت درست تر، فاصله اش تا نابودی و محو شدن از حافظه تاریخ، یک قدم است.
ما تنها می توانیم امیدوار باشیم تا شاید مسئول یا مسئولینی دلسوز با اقداماتی درست و سنجیده مانع از پاک شدن قسمتی از حافظه ی تاریخی دور دست کشورمان شوند تا آیندگان نیز بتوانند نظاره گر شکوه تاریخ و تمدن گذشته این مرز و بوم باشند.
نظر شما