به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه شعر «نامههای کوفی» سروده سعید بیابانکی عصر روز دوشنبه 22 خرداد در قالب نشست دوشنبههای کتاب اندیشه با حضور حمید رضا شکارسری و سید اکبر میرجعفری نقد و بررسی شد.
در ابتدای این نشست، بیابانکی در سخنان کوتاهی نامههای کوفی را از آثار پرفروش خود معرفی کرد و گفت: من خودم هم نمیدانم علت این اقبال به کتاب چیست. شاید به خاطر شعرها باشد و شاید به خاطر موضوع و فضای شعرها. آنچه که معمولا دیده شده این است که این نوع از کتابها بین یک تا دو سال طول میکشد تا یک چاپش به دست مخاطب برسد اما در مورد این کتاب این اتفاق نیفتاده است.
وی تصریح کرد: این کتاب را موفقترین کتاب خودم نمیدانم. بهترین کتابم را هنوز مجموعه شعر «سنگچین» میدانم که توانست جوایزی را هم به خود اختصاص دهد.
در ادامه نشست، حمیدرضا شکارسری به عنوان منتقد با اشاره به اینکه اگر او صاحب این کتاب بود آن را به شکل فعلی بخشبندی نمیکرد، اظهار کرد: این کتاب و شعرهایش باید بر اساس تاریخ سروده شدن قطعات مرتب میشد و این به ما کمک میکرد تا بدانیم طی یک دوره خاص شاعر چه کرده است و چرا الان میگوید کتاب بهتری از این هم دارم.
وی ادامه داد: در بخش شعر سنتی، من بیابانکی را یکی چهرههای برجسته چهارپاره سرایی در دهه قبل می دانم. او ویژگیهای این قالب را درست میشناسد و میداند چطور باید در این قالب شعر روایت کند و در عین حال قصه نگوید و در عین حال روایت شعری خود را در پس شعر پنهان کند.
شکارسری ادامه داد: بیابانکی به دلیل اینکه توانسته بر بوطیقای چهارپاره و مختصات آن تسلط پیدا کند توانسته این گونه شعری را نیز خوب اجرا کند. از سوی دیگر او در شعرهایش بر لبه تیغ شعر قدمایی و نوقدمایی قدم میزند و از قضا کمتر هم به سمت شعر قدمایی رفته است که در اینجا منظور من از شعر نوقدمایی شعری است که دایره واژگانی آن به شعر نو نزدیک است ولی نوع تصویرسازی آن سنتی است.
این منتقد در ادامه با ناموفق خواندن حضور سعید بیابانکی در این کتاب در حوزه غزل گفت: بیابانکی در غزل به سمت سنت حرکت میکند. او در بیتهایش نوعی استقرار و بیتمداری را حاکم کرده است. البته تجربه هم به او کمک کرده که ساختار غزل را حفظ کند اما در مجموع به بوطیقای شعر سنتی نزدیک شده است.
وی تاکید کرد: در دهه 70 و 80 شاعران جوان ما شلنگ تختههای فراوانی برای نو کردن فضای غزل از خود نشان دادند اما این جریان در فضای مجازی متوقف ماند و امروز هم باید توقف آن را بپذیریم. این موضوع باعث شد که امروزه غزل مدرن از موضع قدرت نتواند حرفی بزند و شاعران غزل سرا نیز به بوطیقای سنتی غزل بیشتر وفادار بمانند اما با این حال شاعرانی مثل سعید بیابانکی که تجربه قبلی حضور در چنین فضاهایی را داشتند توانستند در رجعت شاعران ما به سرایش غزل سنتی چهره شوند. در واقع او این شانس را داشت که به دلایل متنی و یا فرامتن با اقبال مخاطب روبرو شود.
شاعر مجموعه شعر «تنها برف کوچ نکرده است» در ادامه با اشاره به شعرهای عاشورایی بیابانکی در این کتاب گفت: شعر عاشورایی در روزگار ما سعی کرده است جدا از ژانر مرثیه به دیگر ژانرهای ادبی نیز سرک بکشد و مثلا در حوزههای اجتماعی، سیاسی و ... حضور بیابد. مساله اصلی این است که در شعر آیینی و عاشورایی تاکنون از مخاطب خواستهایم که خود به مقایسه وضع موجودش با ماجرایی مثل عاشورا بپردازد اما رفته رفته این روزها با استفاده از نماد و نیز بهرهمندی از تکنیکهای بهروزی مانند کولاژ، تمامی شخصیتهای عاشورا را به روزگار معاصر منتقل میکنیم و از زبان آنها به نقد دینداری در روزگار معاصر میپردازند.
وی افزود: سعید بیابانکی در شعرهای سپیدش سه نوع از دینداری را به نقد کشیده است. رویکرد مزورانه، زرمدارانه و زورمدارانه و البته برای این موضوع گاه از شخصیتهای حاضر در تعزیه بهره برده است و گاه از شخصیتهای واقعی که نمیخواستند خود را پنهان کنند و لذا من موافق با این نیستم که حرکت بیابانکی در این مجموعه شعر چنان که خودش میگوید حرکت موفقی نیست بلکه در نوع حرکتی که شعر نو او در این مجموعه دارد باید او را ستود.
نظر شما