۲۶ خرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۱۹

نشست بررسی غزل امروز/

بهمنی: دفاع کردن از غزل، بی‌حرمتی به آن است

بهمنی: دفاع کردن از غزل، بی‌حرمتی به آن است

محمدعلی بهمنی گفت: اگر بخواهیم در میان شعرای بعد از نیما نگاه بی‌مهرانه‌ای داشته باشیم و یا سوالی را با تهمت مطرح کنیم، یعنی خودمان را نکاویده‌ایم. این یک بی‌حرمتی به غزل است که انسان بخواهد از آن دفاع کند. آیا اصلا فکر کرده‌ایم که چرا باید این کار را بکنیم؟

به گزارش خبرنگار مهر، بیست و پنجمین نشست ادبی عصر روشن با موضوع بررسی غزل امروز، عصر پنجشنبه 25 خرداد با حضور محمدعلی بهمنی، حمیدرضا شکارسری،‌هادی خوانساری، حامد ابراهیم پور، شاعرانی مانند گشتاسب شهیدی آملی، حسین جلالی پور، سمانه نایینی و علیرضا بهرامی به عنوان مجری این برنامه در کتابسرای روشن برگزار شد.

در ابتدای این نشست بهرامی به خوانش غزلی از زنده یاد منوچهر آتشی پرداخت و گشتاسب شهیدی آملی هم تعدادی از اشعارش را قرائت کرد. حسین جلالی پور و سمانه نایینی هم به عنوان شاعران بخش اول شعرخوانی این برنامه به خوانش غزل‌های خود پرداختند.

در ادامه این برنامه بهمنی به عنوان سخنران آغازین برنامه گفت: برای من همیشه نگاه غیرمثبت به غزل سوال بوده است. یعنی فکر می‌کنم این اتهامی است که تفهیم نمی‌شود. چرا بعضی از شرایط ما را به این سمت می‌برد که سعی می‌کنیم از غزل دفاع کنیم؟ این شاید بی‌مهری ما باشد که بیاییم و از چیزی که هست و خودش مدافع خودش است و تاریخ هم پشتوانه آن است، دفاع کنیم. مگر ما که هستیم که از غزل دفاع کنیم؟

وی افزود: اما تهمت‌هایی همیشه بوده و از وقتی که یادمان بوده به ما هم گفته شده و تحمیل شده است که غزل، قالب است. اما این تهمت را نباید به راحتی پذیرفت. این تهمت را کتاب‌های درسی و استادهای دانشگاه ما دامن می‌زنند. وقتی به قالب بودن غزل می‌اندیشیم، خود به خود حصاری در ذهنمان می‌سازیم که نمی‌توانیم از آن عبور کنیم. مولانا و شاعران دیگر قدیم ما تا حدی از این مرز گذشته اند، ولی به شکل مشخص‌تر، این غزل امروز است که این حصار را شکسته است. اصلا چرا باید غزل امروز را در یک قالب محصور کنیم که چنین ذهنیت‌هایی را برای خودمان به وجود بیاوریم؟

این شاعر در ادامه گفت: نمی‌دانم کسی که با کلمه زندگی می‌کند، چگونه دلش می‌آید بگوید که دوران غزل تمام شده است. اصلا چطور می‌توانیم چنین حقی به خودمان بدهیم که چنین حرفی بزنیم؟ به باور من امروز جوانانی که نیما را به درستی درک کرده‌اند، غزل‌هایی ارائه می‌دهند که ضرورت دفاع کردن را از بین برده‌اند. هر کسی باید کار خود را انجام بدهد. چه کار داریم که دیگری چه کار می‌کند و در چه قالبی شعر می‌سراید! آتشی بزرگ غزل هم می‌گفت، ولی نه برای این که ما دلخوش شویم بلکه دلتنگی‌هایش را در غزل می‌ریخت. آقای بهرامی در سوال‌هایش نام هوشنگ ابتهاج را آورد. باید بگویم ابتهاج در جایی است که اگر کسی با شعرش زندگی کند، متوجه می‌شود که او پلی بین غزل دیروز و امروز زده است که به چشم نمی‌آید و خیلی‌ها نمی‌بینندش.

بهمنی گفت: معماری و طراحی این پل با ابتهاج است، ولی خودش از این پل عبور نکرده است. شاید این از دلشوره‌های روزگار ما باشد که فکر می‌کنیم اگر خودمان را درگیر شعر آزاد کنیم، به ما خواهند گفت: برو غزلت را بگو! واقعیت این است که اگر ابتهاج و نیستانی را باهم مطالعه کنید و با آن‌ها زندگی کنید، متوجه می‌شوید که این یک معماری است که ابتهاج انجامش داده، که البته ظرفیت آن از نیما شروع شده بود و نیستانی گستاخی معاصر خودش را در آن به نمایش گذاشت و از این پل عبور کرد. اگر از ابتهاج بزرگ بگذریم، در لحظاتی که داریم با شعرش زندگی می‌کنیم، می‌بینیم که به درستی نیستانی از روی این پل عبور کرده است. مهم این است که عزیزانی که این تهمت‌ها را می‌زنند، بزرگانی چون ابتهاج و نیستانی را نزیسته اند و یا این که خودشان را در ذهن خودشان تخریب می‌کنند که چنین می‌گویند.

شاعر مجموعه «من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم» ادامه داد: اگر بخواهیم در میان شعرای بعد از نیما نگاه بی‌مهرانه‌ای داشته باشیم و یا سوالی را با تهمت مطرح کنیم، یعنی خودمان را نکاویده ایم. این یک بی‌حرمتی به غزل است که انسان بخواهد از آن دفاع کند. آیا اصلاً فکر کرده‌ایم که چرا باید این کار را بکنیم؟ البته چنین شکیات و تهمت‌هایی چند سال پیش درباره مثنوی هم مطرح شده بود. شعر هرچه فعال‌تر باشد، حضور بیشتری دارد. تهمت به هر شکل شعری که توانسته زندگی کند و خودش را از نسلی به نسل دیگر انتقال بدهد، وارد شده است. وقتی شعری از روزگاری به روزگار دیگر انتقال پیدا کند، یعنی زنده‌تر از دوران خود است.

کد خبر 1627003

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha