واژه شهروند مرکب از دو کلمه "شهر" به معنای جامعه انسانی فرهنگی و "وند" به معنای عضو وابسته است و در اینجا بیانگر جزء خارجی و لازم شهر است که از این واژه مرکب، معنای انتزاعی مناسبی به دست میآید که به نوعی در خود بار عقلانی را دارا است. درک هاتر در کتاب شهروندی خود تعریف زیر را به کار میگیرد:
"یک شهروند فردی است که درباره مسائل عمومی آگاهی دارد. نگرشهایی در مورد فضیلت مدنی به او القاء میشود و مجهز به مهارتهایی برای مشارکت در عرصه سیاسی و اجتماعی است." شهروندی به عنوان برآیندی از جامعه مدنی مطرح است.
شهروند کسی است که از حقوق اجتماعی برخوردار است و وظیفۀ اجتماعی خود را انجام می دهد. شهروندی راههای زندگی کردن شهروندان با یکدیگر است. شهروندی توانایی افراد را برای قضاوت در مورد زندگی خودشان تصدیق می کند، بنابراین زندگی شهروندی افراد از پیش به وسیلۀ نژاد، مذهب، طبقه، جنسیت یا هویتشان تعیین نمی شود.
بی گمان آموزش شهروندان خوب یکی از مهمترین دل مشغولیهای اکثر نظامهای تعلیم و تربیت در بسیاری از کشورهای دنیاست. مطالعات و پژوهشهای انجام شده در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نشان میدهد که مسئولان تعلیم و تربیت در این کشورها با عزمی راسخ و با تدوین برنامه های آموزشی متنوع، تربیت شهروند مناسب را در صدر اقدامات و فعالیتهای خود قرار داد ه اند.
برای مثال همانطور که در گزارش اخیر مطالعه تربیت شهروندی " انجمن بین المللی ارزشیابی و پیشرفت تحصیلی " آمده است، تمامی جوامع معاصر دارای این نگرانی و دل مشغولی عمیق هستند که چگونه نوجوانان و جوانان خود را برای زندگی شهری و شهروندی آماده کنند و راه و رسم مشارکت در مسائل اجتماعی را به آنها بیاموزند.
"دی توماس" نیز ویژگیهای شهروندان مؤثر و کارآمد برای قرن بیست و یک را اینگونه بیان نموده است: به همکاری مداوم با یکدیگر میپردازند؛ اصول عدالت اجتماعی را برای هدایت و راهنمایی اعمال خود تدوین میکنند؛ به روش انتقادی و سیستماتیک فکر میکنند؛ تفاوتهای فرهنگی را درک میکنند و از آنها میآموزند؛ مسائل و مشکلات جهانی را بررسی و ارزیابی می کنند؛ اختلافات را بدون خشونت حل میکنند؛ سبک زندگی خود را برای محافظت از محیط زیست تغییر میدهند؛ حقوق بشر را میشناسند و از آن حمایت میکنند؛ شهامت ساختن آیندهای خوب را دارند و در این راه تلاش میکنند؛ در امور سیاسی دموکراتیک مشارکت میکنند.
مهارتها و ویژگیهای ارائه شده، جملگی مهارتهایی هستند که شهروند قرن بیست و یک را برای داشتن زندگی موثر، ملزم به یادگیری و به کار بردن هر یک از آنها در عمل می کند. به طوری که یک شهروند موفق، مطلوب و کارآمد قرن بیست و یک شهروندی است که دارای انواع مهارتها، ویژگیها و تواناییها باشد و به عبارتی یک "شهروند حرفهای" باشد. یعنی شهروندی که بتواند حقوق و مسئولیتهای شغلی و حرفهای خود را درک نماید، در گفتمانها و انجمنهای اجتماعی مشارکت کند، درصدد ارتقای دانش، مهارتها و نگرشهای خود باشد، توانایی نقد و ارزیابی اطلاعاتی که دریافت میکند را داشته باشد و همچنین کارآفرین، مولد، خلاق و تولید کننده باشد.
بنابراین می توان گفت در عصر جهانی شدن که "شهروندی" از یک طرف به معنای داشتن حس مسئولیت برای جامعه بومی خود و از طرف دیگر درک زمینه اجتماعی- فرهنگی وسیعتر دهکده جهانی است، "ارتباط"، "اطلاع" و "آموزش" سه ابزار اصلی است که به کمک آنها میتوان طرز فکر و طرز رفتاری را کسب نمود که برای زندگی و کار در جهانی که به صورتی فزاینده متنوع و چندفرهنگی است ولی به نظر می رسد تکثر و همبستگی گروهی در آن کمتر تحمل میشود، ضروری است.
اگر جامعه به شهروندان مفید و مؤثر نیاز دارد، پس باید مطمئن شود که این شهروندان از طریق فرصتهایی برای اکتساب مهارتها، توانایی ها و اطلاعات ضروری تربیت می شوند.
نظر شما