هنگامی که صحبت از صنعت فرهنگی به میان آورده می شود نا خودآگاه این سؤال در ذهن به وجود می آید که چه ارتباطی بین مقوله فرهنگ و صنعت یا به تعبیری اقتصاد وجود دارد.
امروزه فرهنگ به عنوان هسته اصلی تحولات اقتصادی به شمار می آید؛ از سوی دیگر بعد اقتصادی فرهنگ به گونه ای روزافزون مورد توجه قرار می گیرد، به خصوص زمانی که بخواهیم از مباحث و تعاملات شکل گرفته صنعت فرهنگی در ابعاد ملی و جهانی درک مناسبی داشته باشیم. اکنون مفاهیم وابسته به فرهنگ را بیشتر از نگاه گوناگونی فرهنگ می نگرند، مقوله ای که به تازگی جایگزین اصطلاح خصوصیات یا استثنائات فرهنگی شده است.
توجه به مقوله فرهنگ و ارتباط آن با اقتصاد زمانی فزونی یافت که موج جهانی شدن، گام های نخستین خود را در عرصه بین المللی برمی داشت، یعنی سال های واپسین دهه 80 و 90 قرن بیستم که در آن سال ها، شاهد اتفاقات مهمی چون اتمام دوران جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بودیم.
مفهومی که متکی بر کمرنگ شدن مرزهای اقتصادی و تجارت و بازگشت مجدد به اقتصاد بازار و اعتماد مجدد به سرمایه و منابع خصوصی، با اتکا به سازمان های بزرگ مالی و اقتصادی همچون بانک جهانی و صندوق جهانی پول بوده است.
دستیابی به بازارهای کشورهای کمتر توسعه یافته به بهانه کاهش هزینه های تولید و افزایش سطح استاندارد زندگی، چالش هایی چون گسترش بی عدالتی در درون و خارج از مرزهای جغرافیایی کشورها، عدم ثبات در بازارهای مالی (نمونه مناسب، سقوط ناگهانی سهام در کشورهای آسیای جنوب شرقی در دهه 90 میلادی بود) و بالاخره خطرات زیست محیطی را خلق کرده است (جلوه این نگرانی، جلسه فوق العاده کشورهای اعضای سازمان ملل متحد با هدف ارائه نقشه راه به منظور کاهش آلودگی های ناشی از تولیدات انبوه صنعتی در دسامبر 2007 در «بالی» اندونزی است).
فرآیند جهانی سازی نه تنها گشودن تجارت جهانی، توسعه ابزارهای رسانه ای، بین المللی کردن بازارهای مالی، افزایش اهمیت نقش شرکت های چندملیتی (M.N.C.S)، قابلیت تحرک و جابه جایی انسان ها، کالاها، سرمایه ها، اطلاعات و ایده هاست، بلکه گسترش بیماری ها و انبوهی جمعیت ها را نیز در برمی گیرد.
با در نظر گرفتن واقعیتی به نام جهانی سازی و تأثیرات گسترده و عمیق آن، اهمیت پرداختن به مقوله اقتصاد و فرهنگ، ارتباط و تعامل این دو مفهوم با یکدیگر را بیشتر نشان می دهد، چگونه سیستم های اقتصادی منابع مستقل برای معانی فرهنگی می شوند؟ چگونه ابزارهای جدید رسانه ای همچون اینترنت، موبایل و غیره می تواند در شکل گیری، تقویت یا تضعیف هویت فرهنگی جامعه نقش ایفا کند؟ چگونه بنگاه های اقتصادی با به کارگیری هویت فرهنگی سعی در ایجاد انگیزه در کارکنان خود دارند؟
از سوی دیگر، تأثیرات فرهنگ بر اقتصاد چیست؟ چگونه فاکتورهای فرهنگی بر تصمیمات خرید مصرف کنندگان تاثیرگذار است؟ رابطه اخلاق کار و فرهنگ جامعه به چه صورت است؟ چگونه می توان با استفاده از چارچوب های فرهنگی در جهت بهینه سازی الگوهای مصرف و تولید در اقتصاد گام برداشت؟ چگونه رستوران های زنجیره ای مک دونالد به عنوان صنعت فرهنگی می توانند در دور دست ترین نقاط دنیا، انتخاب های غذایی و ذائقه مشتریان خود را به سوی محصولات خود تغییر دهند؟
نظر شما