۱۸ اسفند ۱۳۸۳، ۱۲:۵۴

سينما و صهيونيسم (22) ؛ ارباب حلقه ها و پايان تاريخ به روايت مسيحيت صهيونيستي

خبرگزاري "مهر" - گروه فرهنگ و هنر : ارباب حلقه ها رمان سه جلدي جي . آر. آر. تا لكين كه در دهه شصت نوشته شده است در حال و هواي تبليغات پايان دوران ، در سال دو هزار از بايگاني كتابخانه اكسفورد بيرون كشيده شد و بر اساس آن ، سه فيلم ساخته شد .

 قسمت سوم "ارباب حلقه ها : بازگشت پادشاه" به كارگرداني پيتر جسكون و بازيگري  اليجا وود، ويگومورتنسن ، كريستوفر لي و ... محصول 2003 نيوزيلند روايت ها به طور موازي از يك مبدا شروع مي شود و متوازن پيش مي رود.  مركزيت فيلم ، پايتخت گوندور است كه در محاصره نيروي سياهي ( سارون ) قرار گرفته است. كندالف ( كاهن و ضامن صلح و نور ) با تلاش زياد سعي مي كند به ارتش شكست خورده گوندور نيروي تازه اي ببخشد.او در اين راه از كمك پادشاه ( روهان ) كه جنگاورانش را براي شكست در بزرگترين نبرد تاريخ گوندور گسيل مي دارد نيز برخوردار است .

 بدست گرفتن شمشير شكسته نجات بخش كه ترميم يافته است " آراگون" را در مركز توجهات قرار مي دهد تا بعد از نبردها و همچنين انداختن حلقه انگشتري ( مظهر قدرت) در آتش مذاب توسط " فرودو" به نام پادشاهي بي پايان تاجگذاري كند و صلح ابدي را بر كره زمين حاكم گرداند. در زماني كه فرودو موفق مي شود عامل تباهي زورمندي را نابود كند - عاملي كه مي تواند از انگشتي به انگشت كس ديگري فرو رود و جهان را با هوس هاي فردي غرق در سياهي كند- آراگون تاجگذاري  مي كند و آغاز حكومت او صلح را به ارمغان مي آورد . اقوام شركت كننده در جنگ بزرگ به وطن شان مراجعه مي كنند و گندالف ( كاهن) غايب مي شود.

 از دهه هفتاد سينماي هاليوود ساختن فيلم هايي كه " آخرين جنگ سرنوشت ساز بشريت " يا همان " آرماگدون " ARMAGEDON  را در بر بگيرد در دستور كار توليد هاي خود قرار داده است. "ارباب حلقه ها : بازگشت پادشاه" در ادامه  زنجيره توليد فيلم هاي " آخر زماني " است .

به گزارش "مهر" هنگامي كه در اوايل دهه هشتاد " كارتر" به تمامي نيازهاي صهيونيست ها پاسخ در خور انتظارشان را نداد لابي صهونيستي " ايپك " آمريكا او را به نفع رونالد ريگان از هواداران مسيحيان صهيونيست در انتخابات شكست دادند. همزمان لشكر كشي رژيم صهيونيستي  به لبنان شروع شد و فرآيند  سلسله جنايت هاي صهيونيست ها را ابعادي ديگر بخشيد . در لبنان دهه هشتاد تجسم عيني مسيحيان صهيونيست ( فالانژيست ها) به قدرت رسيدند و از خود تاريخي ننگين بر جاي گذاشتند. همين روند تعويض رياست جمهوري در آمريكا بامحاكمه و خلع يد " بيل كلينتون" بوسيله ايپك تكرار شد و مسيحيان صهيونيست آمريكا با دار و دسته بوش جنگ خاورميانه را با اشغال افغانستان و عراق شروع كردند. مسيحيان  صهيونيست  كه تحت تاثير عقايد مذهبي خود، تفسيري مذهبي از جنگ درخاورميانه ارايه مي دهند، جنگ عراق را پيش زمينه حوادث قبل از ظهور مسيح مي نامند. اين گروه كه بوش  و كابينه اش از معتقدين به آن هستند با مطالعه جزء به جزء كتاب مقدس ( عهد قديم وجديد ) و با تكيه بر عصمت حرفي آن ، وقايع آينده را پيش گويي و تفسيرمي كنند. همين عقيده ويژه است كه اين گروه را از ديگرانديشمندان مسيحي متمايز مي سازد.

پايه اعتقاد نوين اين مكتب در قرن نوزدهم و تحت تاثير نگرش ويژه به كتاب مقدس ( عهده قديم و جديد ) شكل گرفت. براساس اعتقادات آنها ،تاريخ بشريت به هفت عصر (دوره ) تقسيم مي شود. به گفته آنان در حال حاضر جهان درحال پشت سر گذاشتن دوره ششم حيات تاريخي خود و آماده شدن براي ورود به عصر هفتم كه همان ظهور مسيح است مي باشد.

بر اساس پيش گويي هاي آنان در عصري كه ما زندگي مي كنيم ، فجايع بي سابقه و حوادث بسياري اتفاق مي افتد كه در نهايت به آخرين جنگ سرنوشت ساز يا همان آرما گدون منتهي مي شود. در اين جنگ مسيح دشمنان خود را از بين برده و سلطنت هزار ساله خود را برپا مي كند . به همين  دليل به پيروان اين عقيده  " هزاره گرا" گفته مي شود . اكثر طرفداران اين مكتب كه بالغ بر 12 ميليون نفر هستند  در آمريكا مستقر مي باشند . عده اي از آنها كرسي هاي كنگره و پست هاي مختلف سطوح گوناگون را در دولت كنوني آمريكا در اختيار دارند.

مسيحيان صهيونيست عقيده دارند كه براساس پيش گويي ها اشغال عراق پيش زمينه وقايع قبل از ظهور مسيح بدست آنان اعتقاد راسخي به پيش گويي هاي مطرح شده در كتاب " مكاشفات يوحنا" ( عهد جديد ) دارند. عليرغم متن بسيار مبهم و نمادين اين پيش گويي ها در كتاب مقدس ، فصل هاي مربوط به عراق روشن تر آمده است. در كتاب مقدس عراق بانام " بابل" معرفي شده است. با وجود اينكه در طول تاريخ ، عراق بارها مورد هجوم بيگانگان غربي قرار گرفته است ، مسيحيان صهيونيست عقيده دارند كه تصرف عراق توسط آمريكا با ظهور مجدد مسيح مرتبط است و طرح تقسيم عراق به سه ناحيه ، احتمالا با عبارت " و شهر بزرگ به سه قسم منقسم گشت..." منطبق است . اين گروه لشگري از كشيشان صهيونيست را به عراق فرستاده اند تا مردم عراق را متقاعد كنند تصرف كشورشان ، امر محتوم الهي بوده است و در پيش گويي هاي كتاب مقدس به صراحت به آن اشاره شده و آنها بايد آن را بپذيرند.

 در فيلم " ارباب حلقه ها : بازگشت پادشاه" 8 دقيقه بعد از آغاز فيلم " پپين" با نگاه كردن به " گوي آتشين" كه گندالف آن را به پارچه مي پيچيد تا چشمي به آن نيفتد، آينده را مي بيند و از تصرف شهر در آينده مطلع مي شود و آن را به گندالف  بازگو مي كند. اين رازي است كه گندالف از مدت ها قبل بر وقع آن آگاه است . همان رازي كه مسحيان صهيونيست سعي در ترويجش دارند. در اين فيلم "گندالف" قدرت اساطيري بينش الهام يافته دارد و كسي است كه بايد زير نظرش حلقه به مذاب انداخته شود و پادشاهي اراگون اعاده شود ، موجودي نمايانده مي شود كه از ازل تا ابد جهان را آگاه است و تولد و نوجواني و جواني نداشته  هميشه سپيد موي  دانا و توانا بوده است و در آخر فيلم هم همچون ناظري بي طرف از چشم ها پنهان مي شود . اين ويژگي ها سخن او را براي مخاطب  اثر گذار و ماندگار مي كند .

 در اين ميان بر اساس عقايد مسيحيان صهيونيست بسياري از متون كتاب مقدس و ازجمله سرود مذهبي " خرقيال نبي " كه در عهد عتقيق آمده است به لزوم تجمع يهوديان در فلسطين و تشكيل حكومت يهودي اشاره مي كند.  آن ها عقيده دارند كه يهوديان بايد به سوي فلسطين مهاجرت كنند تا نقش خود را در وقايع ظهور مسيح ايفا نمايند . ابزار سينما مي تواند در قالب طرح يك درام  زمينه ساز قبول اين حركت جمعي د دهه هاي آتي باشد .

 به گزارش "مهر" جماعت مسيحيان صهيونيست شامل ده ها انجمن است كه مهمترين آن " سفارت مسيحيت" واقع دراورشليم ، به شمار مي آيد. مسيحيان صهيونيست بر اساس مطالب كتاب " سفر پيدايش تورات " تلاش مي كنند تاحكومت اسراييل را از نيل تا فرات گسترش دهند. تورات ، سفر پيدايش ، باب پانزدهم ، رديف 18 : "در آن روز خداوند با ابراهم  عهده بست و گفت: اين زمين را از نهر مصر تا به نهر اعظم ( يعني فرات ) به نسل تو بخشيدم ." به همين علت است كه مسيحيان صهيونيست پا به پاي " ايپك " AipAc ؛ لابي يهوديان آمريكا با فرآيند صلح خاورميانه به شدت مخالف اند و از دولت اسراييل مي خواهند كه سرزميني هاي اشغالي را يكپارچه سازد.

مسيحيان صهيونيست  همچنين به دليل اعتقاد خود مبني بر ساخت معبد سليمان واينكه معبد سليمان در زيرمسجد الاقصي واقع است سعي در تخريب مسجد الاقصي دارند. براساس اعتقاد آنان ، مسيح پس از ظهور در معبد سليمان نماز مي گذارد، پس مسيحيان بايد تا زمان ظهور مسيح مراسم عبادي و قرباني كردن خود را مطابق شريعت موسي در معبد سليمان تمرين كنند.

 آنان جنگ با مسلمانان را حتمي مي دانند و صلح را قبل از ظهور مجدد مسيح امكان ناپذير ارزيابي مي كنند. " يت  رابرتسون" كشيش مسيحي صهيونيست عقيده دارد: " وضعيت جهان ، نبايد به سوي صلح و بهبود حركت كند، جهان را بايد به سمت بدترين شرايط ممكن سوق داد. مسيحييان بايد بياموزند كه چگونه موجب تاخير ظهور مسيح نشوند. بنابراين حتي مسيحيان نبايد نگران آسيب هاي  زيست ميحطي باشند، زيرا براساس پيش گويي ها، اين امر مقدمه ظهور مسيح است ."

كشيش ديگر مسيحي صهيونيست " جيم رابرتسون " كه يك كانال تلويزيوني نيز در اختيار دارد مي گويد:  قبل از ظهور مسيح صلحي وجود ندارد و تا قبل از ظهور مسيح هر تلاشي براي صلح ، بي معني و بر خلاف گفتار خداوند مسيح است " يكي ديگر از واعظان مسيحي صهيونيستي ،" استراسبورگ " كه سرپرست يكي از سايت هاي اينترنتي  جمع آوري و بررسي و تطبيق وقايع پيش از ظهور را به عهده دارد مي گويد: "من از واقعه يازدهم سپتامبر بسيار خوشنود شدم ومومنين به علت جو عمومي  حاكم به دروغ از وقوع اين حادثه اظهار تاسف كردند. اما آنان از عميق وجودشان ايمان دارند كه اين حادثه خواست آنان كه همان ظهور مسيح است را محقق مي سازد. "

جستجوي نشانه هاي تفكر صهيون در آثار سينمايي  شائبه درگيري  جستجوگران در ميان توهم توطئه  را ايجاد مي كند . اين همان تصوري است كه صاحبان رسانه و سرمايه گذاران توليد برنامه هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي با رويكرد مورد نظر  سعي در ترويج و گسترشش دارند. اما آنچه مسلم است سينما بويژه در هاليوود ابزار موثري  براي پيشبرد اهداف كلان سياست مداران است . هنوز افزايش توليدات ضد اسلامي را در اواخر دهه 70 و تداوم اين توليدات ا طي بيش از دو دهه فراموش نكرده ايم . فيلم هاي  پرمخاطبي كه مسلمانان را تروريسم ، بي منطق ، غير اجتماعي و خطرناك به تصوير مي كشيد . فيلم هايي كه در حركتي آرام  مردم دنيا را براي برداشتن گام بزرگ در خاوميانه آماده كرد . تا جايي كه لشگركشي بي منطق غرب به سرزمين محرومي چون افغانستان با كمترين واكنش جهاني روبرو شد ، حركتي كه در عراق تداوم پيدا كرد . مردم دنيا كه بيش از 20 سال تنها از طريق رسانه هاي هدفمند و سينما با كشورهاي اسلامي و مسلمانان آشنا شده بودند خيرخواهانه و انسان دوستانه قتل عام و ويراني را در خاورميانه به نظاره نشستند . همانطور كه " گراهام فرانكلين" در مورد نيروهاي  اعزام شده به عراق گفته است : " آنها به عراق رفته اند تا به عنوان يك مسيحي عشق و علاقه خود رابه مردم نشان دهند و آنها اين كار را  با نام مسيح انجام مي دهند ".

 تا قبل از حركت نظامي آمريكا و حمايت غرب سخن گفتن از ايجاد فضاي ضد اسلامي در فيلم هاي آمريكايي نيز توهم توطئه تلقي مي شد ، گذشت  زمان نشان داد كه  قتل عام ، ويراني و مرگ توهم توطئه نيست ، اما كار سينما در عرصه سياست هاي كلان  ايجاد توهم خيرخواهانه است . 

امروز نيز به نظاره نشسته ايم كه چگونه تاريخ گذشته توسط سينما ، اين رسانه ماندگار در ناخودآگاه انسان تحريف مي شود و چگونه آينده تاريخ  زمينه سازي مي شود . آيا مخاطب امروز سينما با مخاطب ديروز تفاوت دارد ؟ آيا مي توان گفت فيلم هاي تجاري و جذاب ديگر بستر مناسبي براي تبليغ پنهان نيست ؟ آيا سينما بر محور هاليوود با ساختن فيلم سينمايي ، انيميشن و مستند  آتش  تهيه ، توپخانه هيچ حركت جهاني ديگري  را تامين نمي كند ؟ آيا فيلم  پيتر جكسون جزيي از برنامه هاي تخيل پردازانه واعظان مسيحي صهيونيست نيست ؟  آيا مي توان به سخن كوته انديشان بسنده كرد ، دست از "توهم توطئه " برداشت ، سرخويش گرفت و راه خود رفت ؟

منابع:
1- نشريه الحياه چاپ لندن 2003
2- روزنامه  جوان صفحه انديش تابستان 83
3- روزنامه ايران 26 آبان 83

کد خبر 163985

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha