به گزارش خبرنگار سينمايي مهر ، سهراب فرسيو در ابتداي نشست از از كار كردن در بخش صنعت گفت: من در مركز مستند سازي فولاد مباركه كاركرده ام . اين مركز اوايل دهه 70 بسيار فعال بود و 10 سال در زمينه مستند سازي فعاليت كرد . در ان دوره ها ن با فيلمساز خوبي چون خسرو سينايي كار كردم . متاسفانه بعد از اينكه كا ساخت كارخانه فولاد مباركه به پايان رسيد ، مركز مستند سازي از كار افتاد . چون صاحبان صنايع آنجا تمام نظرشان را معطوف به توليد كردند و فيلمسازي از اهميت كمتري برخوردار بود. درهمان زمان از مراحل مختلف ساخت فيلم گرفته شده با اين هدف كه اگر چنين مجتمعي خواست ساخته شود ، دوباره تجربيات نا موفق تكرار نشود .
خسرو سينايي نيز با اشاره به ضرورت ساخت فيلم هاي مستند صنعتي گفت: ساخت اين گونه فيلم ها ضرورت بسيار دارد به اين علت كه زبان گوياي ما زبان تصوير است و در دوران ما آموزش از طريق تصوير ايجاد مي شود .
وي در تحقيق را ركن اصلي توليد فيلم هاي صنعتي دانست و گفت : مثلا زماني كه فولاد مباركه به من گفت راجع به قوطي كبريت فيلم بسازم ، سريع يك قوطي كبريت به ذهنم رسيد، بعد فكركردم چگونه راجع به قوطي كبريت 30 دقيقه فيلم بسازم. درهمان موقع در فولاد مباركه به من گفتند كه ما تحقيقي داريم كه به اين موضوع مي خورد ، وقتي تحقيق را خواندم متوجه شدم كه چقدر خوب كار شده و چقدر ذهن مرا راجع به موضوع باز كرد وتوانستم ، 51 دقيقه فيلم بسازم. پژوهشگر در اصل زمينه فكري فيلمي كه قرار است ساخته شود را به فيلمساز مي دهد . ولي هر تحقيقي به درد كار فيلمساز نمي خورد ، زبان سينما باكتاب متفاوت است و آنچه دركتاب مي آيد ، تماش در فيلم قابل طرح كردن نيست ، چون فيلم زمانش كوتاه تراست. محقق در مستند سازي بسيار به فيلم كمك مي كند، چون فيلمساز هر لحظه با موضوع جديدي برخورد مي كند و نمي تواند راجع به همه چيز تخصص و تحقق داشته باشد و اين جاست كه اهميت محقق وارد به سينما براي همكاري با فيلمساز مهم تلقي مي شود.
در ادامه سهراب فرسيو هم از رابطه فيلمساز و پژوهشگر گفت: تعامل بين فيلمساز و پژوهشگر خيلي مهم است . پژوهشگر اطلاعاتي را از يك موضوع جمع آوري مي كند و در هم ادغام مي كند. پژوهشگر تحقيقي موجز به فيلمساز دهد . پژوهشگر هم نمي تواند تخصصي كاركند چون هر روز بايد يك تخصص را بياموزد . او كسي است كه اين اطلاعات را از ديگران مي گيرد و آنها را با هم ادغام مي كند و يك گزارش جامع وكامل به كارگردان مي دهد.
خسرو سينايي نيز با اشاره به اين كه پژوهشگر فيلم نبايد كامل كار كند و بعضي قسمت ها هم بر عهده فيلمساز است تا فيلم جذاب بسازد گفت: ما از بيننده فيلم هيچ چيز طلبكار نيستيم و اين ما هستيم كه فيلم را به گونه اي بايد بسازيم كه مخاطب را ميخكوب كند و تا آخر فيلم نگه دارد و اگر كسي گفت فيلم من چون سنگين است مخاطب حوصله اش سر مي رود، حرف اشتباهي زده است. در ساخت فيلم هاي صنعتي حتما بايد هم فكري صورت بگيرد. ما به عنوان يك نفر هم قدر هم با استعداد و با تجربه باشيم نيازمند همفكري هستيم ، شايد يك كلمه با همفكري فيلم را تغيير دهد .فيلمسازي پروسه اي است كه تا لحظه اي كه فيلم روي پرده برود ، ادامه دارد . آنچه روي كاغذ مي آيد، استخوان بندي فيلم را مي سازد .فيلمساز جان و روح تازه به فيلم مي دهد .
سينايي به نقد هنر اشاره كرد و گفت: هنر بدون نقد مي خشكد ولي منتقد بايد آگاه به مسائل هنري و به نكات مثبت و منفي باشد. نگاه موشكافانه و منطقي داشته باشد. در آغاز بايد صلاحيت منتقد هنري تاييد شود و بعد نقد كند. در حالي كه اين روزها مي بينيم هر كسي بدون علم كافي به راحتي شروع به نقد مي كند و نقدهاي بسيار بد و بدون اصول درست و اطلاعات كافي انجام مي نويسد.
وي در ادامه رابطه فرهنگ و صنعت را بررسي نمود و تصريح كرد : صنعت بايد در خدمت ما باشد ، نه ما در خدمت صنعت . ما با صنعت بايد بهتر زندگي كنيم و زماني كه صنعت ، فرهنگ مربوط به خود را نياورد، مايه دردسر است . الان ما بدين شكل هستيم كه فرهنگ با صنعت همراه نشده است. قبل از اينكه به صنعت نياز داشته باشيم به فرهنگ بهره بردراي از آن نياز داريم و اين گونه جشنواره ها اميدواريم كه برگزار شود تا فرهنگ صنعتي شدن به جوان ترها منتقل شود.
سينايي در پايان گفت : متاسفانه بايد پذيرفت كه فعاليت ها در شاخه هاي مختلف كشورما هماهنگ نيست. چند سال پيش در تهران نمايشگاه بسته بندي بود ومن به فولاد مباركه پيشنهاد دادم كه فيلم " آخرين حلقه زنجير " كه راجع به بسته بندي است در تلويزيون نمايش دهند در حالي كه اين اتفاق نيفتاد . اين همدلي وهمكاري اصلا وجود ندارد . فيلمساز تا حدي كه شرايط اش محيا باشد فيلم تهيه مي كند ، ولي مابقي آن مربوط است به دست اندركاران و دستگاههايي كه اين وظيفه را بر عهده دارند و از حيطه مسئوليت فيلمساز خارج است.
نظر شما