اين نويسنده و پژوهشگر تاريخ و ادبيات ، در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : از سويي ديگر ، ظهور بهار به شيوه اي راز آلود ، شايد نشانه ي اين است كه آدمي مانند همه ي پديده هاي هستي مي بايد " نو " شود و به زايشي دوباره برسد ، انساني ديگرگون شود ، از ديدگاه هاي گوناگون مي توان پيام هايي را از درون بهار و رستاخيز گيتي بيرون كشيد .
دكترميرجلال الدين كزازي با تاكيد بر لزوم بازخواني آثارادبي گذشتگان و بهاريه هاي حكمت آموز شاعران پارسي زبان پيشين براي نسل هاي جديد ، تصريح كرد : نه تنها دربازخواني چامه هاي بهاري ، بلكه درهر سروده و نوشته ي ديگري بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه مرور آثار ادبي گذشتگان ادب پارسي مي تواند براي نسل هاي جديد ، بسيار مناسب و موثر واقع گردد ، البته اين كه گذشتگان در روزگاري ديگر مي زيسته اند و ما در روزگاري ديگر هستيم ، سخني است كه هيچ ترديدي در آن نيست ، اما اين كه مردمان امروز ، آنچنان دگرگون شده باشند كه به يكباره از ديروزيان گسسته باشند و هيچ همانندي و پيوندي با آنها نداشته باشند ، سخني نادرست است .
دكتر كزازي : ادب كهن ما هرگز به فرسودگي نمي گرايد ، بلكه هر چقدر ما ژرف انديش تر و آزموده تر و داناتر مي شويم ، مي توانيم بهره هاي بيشتري از آن ببريم . |
دكتر كزازي ياد آور شد : من تنها يك نمونه را در باب والايي ادب پارسي بيان مي كنم كه نمونه اي نو ، امروزي و بسيار روشنگر و گوياست ، چه مي شود كه " شعر و كلام " سخنوري از چند سده ي پيش ايران - مولانا جلال الدين ، مولوي - كه شاعري درويش كيش هم هست ، مي تواند در ايالات متحده ي آمريكا كه همگي به پيشتازي ، امروزينگي و فن آوري آن تاكيد و باور دارند ، آن همه شگفتي و هنگامه و اعجاز بر مي انگيزد ؟! جالب تر اين كه اين هنگامه در ميان مردمي اتفاق مي افتد كه هيچ پيوندي در برون ، با فرهنگ ايران و ادب پارسي ندارند ...!
نظر شما