۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ۹:۵۰

نقد سلفی گری/

سلفیون؛ از نوع تبلیغی تا سیاسی

سلفیون؛ از نوع تبلیغی تا سیاسی

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: سلفیان تبلیغی می‌کوشند تا معارف و مبانی خود را در قالب روش‌های نوین به جهانیان عرضه کنند. مباحثی مانند: حدیث گرایی، گذشته گرایی و ترویج مفاهیم تحریف شده‌ در توحید و شرک و ایمان و کفر.

سلفی‌گری تبلیغی
سلفی گری تبلیغی بیشتر در برابر سلفی‌گری تکفیری مطرح می‌شود. سلفی‌گری تبلیغی نوع از سلفی‌گری است که محور فعالیت‌های خود را تبلیغ اندیشه‌ها و مبانی سلفی‌گری قرار می‌دهد. هرچند در ماهیت این نوع از سلفی‌گری‌ نیز تکفیر مخالفان دیده می‌شود، اما در ظاهر نسبت به جهاد و مبارزه با مسلمانان کم‌تر تأکید دارد. سلفی‌گری تبلیغی می‌کوشد تا در عصر جهانی شدن، با بهر‌ه‌برداری از فنآوری‌های پیش‌رفته‌ ارتباطی، گفتمان سلفی‌گری را جهانی ‌سازد.
 
چندین هزار سایت اینترنتی و چند شبکه‌ ماهواره‌ای، مسئولیت تبلیغ دیدگاه‌های سلفی‌گری را به عهده دارند. معمولاً در باب تبلیغ نیز این جریان‌ها در دو محور فعالیت می‌کنند:
 
1) ترویج مبانی سلفی‌گری: سلفیان تبلیغی می‌کوشند تا معارف و مبانی خود را در قالب روش‌های نوین به جهانیان عرضه کنند. مباحثی مانند: حدیث گرایی، گذشته گرایی، ترویج مفاهیم تحریف شده‌ در توحید و شرک و ایمان و کفر .
 
2) شبهه‌افکنی: بخش دیگر و مهم‌تر از بخش اول در سلفی‌گری تبلیغی، القای شبهه برای تخریب عقاید مسلمانان است. به عنوان نمونه در ایام محرم، ‌شبهه‌های عزاداری مطرح می‌شود و یا در مورد اهل سنت، طریقت که شمار فراوانی از اهل سنت به آن اعتقاد دارند به چالش کشیده می‌شود.
 
در این میان، شبکه‌ «جماعت تبلیغ» نیز یکی از شاخه‌های سلفی‌گری تبلیغ است که در بیش از صد کشور جهان شعبه دارد و سالانه دو گردهمایی بزرگ را در پاکستان و بنگلادش برگزار می‌کند. ویژگی جماعت تبلیغ در این است که معتقد به روش «چهره به چهره» است و استفاده از فنآوری روز را تحریم می‌کند. این جریان در ایران نیز فعال است.
اهل حدیث و اهل قرآن پاکستان نیز بیشتر در باب سلفی‌گری تبلیغی فعال هستند و وهابیون در عربستان کتاب‌های آنان را در تیراژهای انبوه چاپ می‌کنند. کتاب‌های «احسان الهی ظهیر» ازجمله این کتاب‌هاست.
 
 
سلفی‌گری سیاسی
تعریف سلفی‌گری سیاسی نسبت به انواع دیگر سلفی‌گری با دشواریهای بیش‌تری همراه است؛ زیرا از یک سو بسیاری از جریان‌های سلفی‌گری، هدف‌های سیاسی را در کنار هدف‌های اعتقادی دنبال می‌کنند و از سوی دیگر‌ غربی‌ها به حرکت اسلامی که قائل به ارتباط دین با سیاست باشد، عنوان سلفی‌گری سیاسی می‌دهند. در این نگاه تغییرهایی مانند «بنیادگرایی» و «اسلام سیاسی» نیز مترادف این مفهوم شمرده می‌شود.
 
«حزب جماعت اسلامی مودودی»، در غرب به عنوان «حزب سلفی سیاسی» شناخته می‌شود، در حالی که دیدگاه‌های سلفی به معنی مصطلح در آن دیده نمی‌شود. در مجموع در تعریف سلفی‌گری سیاسی می‌توان گفت،‌ سلفی‌گری سیاسی، ‌نوعی از سلفی‌گری است که با وجود داشتن هدف‌های اعتقادی‌، بیشتر در پی‌هدف‌های سیاسی و به دست آوردن قدرت سیاسی است. برای سلفی‌گری سیاسی به این معنی،‌می‌توان نمونه‌های بسیاری را نام برد.
 
برخی گروه‌های سلفی می‌کوشند از راه روش‌های دیپلماتیک به هدف‌های اعتقادی خود دست یابند؛ مانند «حزب جمعیت العلمای اسلام» در پاکستان که می‌کوشد از راه حضور در مراکز تصمیم‌گیری پاکستان و شرکت در انتخابات مجلس برای به دست آوردن کرسی‌های بیشتر، نفوذ خود را در پاکستان افزایش ‌دهد.
 
برخی دیگر از جریان‌های سلفی مانند جریان وهابیت نوگرا، هر چند سلفی‌ هستند، اما بیش از آنکه دغدغه‌ دین داشته باشند، بیشتر به دنبال حفظ و کنترل قدرتند. نمونه این جریان، ‌نظام پادشاهی عربستان است که ارتباط بسیاری با کشورهای غربی دارد و از دین به عنوان ابزاری برای نیل به خواسته‌های خود استفاده می‌کند. چنین نگرشی از دید سنت‌گرایان و افراطی‌های وهابی دور نمانده و به همین علت نیز به مخالفت با دولت پیامبر(ص) پرداخته‌اند.
 
جریان‌هایی مانند اخوان المسلمین مصر را که علاوه بر اندیشه‌های سلفی، در پی ایجاد حاکمیت سیاسی نیز می‌باشد، می‌توان در ردیف سلفی‌گری سیاسی قرار داد. برخی از گروه‌های تندرو که دارای عقاید سلفی و گاه تکفیری هستند، در کنار نگاه فرقه‌گرایانه خود هدف‌های سیاسی را نیز دنبال می‌کنند، مانند «طالبان» که به دنبال ایجاد حکومت بر مبنای مدل خلافتی است.
 
به زبان دیگر می‌توان جریان‌های سلفی را به دو گروه عمده تقسیم کرد: گروه‌هایی که از راه فعالیت‌های سیاسی، بیشتر در پی هدف‌های اعتقادی هستند؛ مانند طالبان و جمعیت العلمای اسلام، شاخه‌ی فضل الرحمن. گروه‌های دیگر کسانی هستند که با بهره‌برداری از مبانی اعتقادی به دنبال هدف‌های سیاسی هستند؛ مانند جریان نوگرای وهابیت، شاخه‌هایی از جریان‌های محلی وابسته به القاعده مانند «سازمان قاعدة الجهاد فی بلاد الرافدین» در عراق و گروه معدوم «جندالله» در ایران.
 
سلفی گری اصلاحی، از نظر مفهومی و روشی با گونه‌های دیگر سلفی‌گری متفاوت است. این نوع سلفی‌گری در واکنش به وضعیت اسفناک جهان اسلام و مسلمانان شکل گرفت. سلفی‌گری اصلاحی در پاسخ به این پرسش شکل گرفت «که چرا جهان اسلام در قرن‌های گذشته و حال، به کشورهایی عقب‌مانده و ضعیف تبدیل شده‌اند، در حالی که گذشته‌ بسیار درخشانی داشته‌اند؟»
 
پیروان سلفی‌گری اصلاحی در پاسخ به این پرسش، علت‌های عقب‌ماندگی جهان اسلام را فراموشی میراث اسلامی و عمل نکردن به تعالیم اسلامی بیان کرده‌اند. هدف این گروه، ‌نه ایجاد اختلاف و دامن زدن به فرقه‌گرایی، ‌بلکه تقریب و همگرایی جهان اسلام بود، از این رو، به این گروه «مصلحین» نیز گفته می‌شود. پس مراد این گروه از سلف، نه بازگشت به مواضع و کارهای صحابه و تابعین و تابعین تابعین است، بلکه بازگشت به اصول و فرامین اسلام که در کتاب و سنت آمده و در عین حال توجه به شرایط زمان و مکان و استفاده از عقلانیت است.
 
به عنوان نمونه،‌ علامه اقبال خود یکی از اندیشمندانی است که فلسفه‌ای با نام «فلسفه‌ خودی» را بنیان نهاد و در آن بازگشت به اصول اسلامی و ترک غربگرایی را به مسلمانان توصیه کرد. سیدجمال الدین اسدآبادی سفرهای مختلفی به کشورهای مختلف اسلامی با مذاهب گوناگون نمود تا اختلاف‌ها را فراموش و در برابر استعمار، یکپارچه و متحد عمل کنند.
 
شاگرد وی «محمد عبده» نیز روش اصلاحی را برای هدایت جامعه‌ اسلامی و هم‌بستگی آن در پیش گرفت. وی درباره‌ تکفیر مسلمانان بر این عقیده بود که اگر صد احتمال بر کفر مسلمانی باشد و در طرف مقابل تنها یک احتمال بر ایمان وی باشد، نباید وی را رمی به کفر نمود.
 
شیخ «محمود شلتوت» نیز مذهب شعیه را در الازهر به رسمیت شناخت و جواز پیروی اهل سنت را از مذهب شیعه را اعلام کرد. همه این مصلحان، نه تنها مانند سلفی‌گری مصطلح، مسلمانان را به فرقه‌گرایی و برادر کشی تشویق نکردند، بلکه کوشیدند دردهای آنان را درمان کرده و در برابر دشمن مشترک (استعمار) آنها را متحد کنند.
کد خبر 1661581

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha