«از کوه محکمتر باش!» این عبارتی است است که امام(ع) هنگام دادن پرچم به فرزندش محمد حنفیه، در جنگ جمل فرمود. امام علی(ع) به محمد حنفیه فرمودند: «اگر کوه ها متزلزل شوند تو تکان مخور! دندانهایت را بهم بفشار! جمجمه خویش را به خدا عاریت ده! قدم هایت را بر زمین میخ کوب کن، همیشه نگاهت به پایان لشکر دشمن باشد(که تا آنجا پیشروى کنى)کاملا(مراقبت آنها باش و از آنچه باعث) ترس مىشود چشم بپوش و بدان نصرت و پیروزى از جانب خداى سبحان است.
محمد حنفیه فرزند با فضیلت على(ع) و مادرش «خوله» دختر جعفر بن قیس است و گفتهاند پیغمبر اسلام به على(ع)فرمود: اگر از این زن پسرى خدا به تو داد وى را همنام و هم کنیه من قرار ده! در صحنه جنگ جمل نخست امام(ع) شخصا به سپاه دشمن حمله برد و ارکان آنها را متزلزل ساخت، سپس پرچم را به محمد حنفیه داد و فرمود: «لشکر مخالف را در هم بریز...»، او حملات فراوانى کرد و لشکر را از جا کند... .
ابن ابی الحدید در این باره می نویسد: پساز مشاهده این صحنه یاران امام على(ع) عرض کردند: اى امیرمؤمنان(ع)، اگر فضیلت خاصى که خداوند براى حسن(ع) و حسین(ع) قرار داده، نبود، هیچ کس را بر محمد حنفیه مقدم نمىداشتیم. امام(ع) در پاسخ فرمودند: «این النجم من الشمس و القمر» ستاره کجا و خورشید و ماه کجا؟، یاران گفتند: ما هرگز او را هم پایه حسن و حسین قرار نمىدهیم...امام فرمودند: «این یقع ابنى، من ابنى بنت رسول الله(ص)» فرزند من کجا و فرزندان پیغمبر کجا؟!(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید جلد 1 صفحه 245)
در این جملات امام(ع) درس فداکارى و چگونگى حمله به دشمن و راه بدست آوردن پیروزى را از جنبههاى مختلف به ما یاد مىدهد و بالخصوص یادآور مىگردد که نصرت از جانب پروردگار است. همچنین از درس های دیگر این خطبه برتری و فضیلت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بر دیگران حتی دیگر فرزندان امام علی(ع) است.
در حکایات آمده است: حجاج ظالم، مردی را از علمای دین بیاورد و گفت: از تو به من رسانیدند که گویی که حسن و حسین فرزندان مصطفی(ص) بودند؟، عالم گفت: از کتاب خدا گفتم، حجاج گفت: اگر اثبات نکنی به زشتترین وجهی بگویم که تو را بکشند. مرد عالم گفت: معلوم است که عیسی(ع) بی پدر بود و از ابراهیم تا به وی هزار سال فاصله بود، به حکم آنکه مادرش مریم از بنیاسرائیل بود، خدای تعالی وی را از فرزندان ابراهیم(ع) شمرد. چگونه حسن(ع) و حسین(ع) از فرزندان حضرت مصطفی(ص) نباشند که میان ایشان به جز از فاطمه(س) نیست؟! حجاج چون این سخن شنید ساکت شد و از غم چنان شد که نزدیک بود که جانش به سجین بپیوندد.
در بیان فضایل اهل بیت(ع) سخن بسیار است و چه فضیلتی بالاتر از اینکه در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام(ص)، اهل بیت یکی از ثقلین نام برده شده اند. حضرت فرمودند: «من در میان شما دو چیز بزرگ میگذارم؛ یکی از آن [دو] کتاب خداست که در اوست راه راست مر مؤمنان را، و از اوست روشنی دل مر عارفان را، پس فراگیرید آن را و چنگ در آن زنید و بدان متمسک گردید که حبل خداست، هر که چنگ در آن زند به مراد برسد. دوم، اهل بیت من، به یاد میدهم شما را حضرت خداوند ـ تعالی ـ را ، یعنی او را گواه میگیرم در نیکو داشت اهل بیت من [و حضرت سه بار این جمله را (اَذْکُرْکُمْ اللهَ فی اَهْل بَیْتِی) تکرار کردند] و در تکرار این سخن سه بار، دلیلی واضح قایم میشود در تعظیم اهل بیت و محبت و متابعت ایشان».
اهل بیت رسول(ص) علی و فاطمه و حسن و حسین اند؛ به دلیل آن حدیث که در صحیحین وارد است که آن هنگام که این آیت فرود آمد که: حضرت رسالت(ص) علی و فاطمه و حسن و حسین را بخواند و گفت: «اَللهُمَ هولاء أَهلُ بَیتی» (خدایا، اینان خاندان من هستند) همچنین آن حضرت در حق فاطمه(س) فرمود: فاطمه پارهای است از من، هر که او را برنجاند مرا رنجانیده باشد و هر که مرا برنجاند، خدای را رنجانیده باشد و این حدیث دلالتی تمام دارد بر کمال شرف سیده نساء عالمیان و نور دیده صفوف آدمیان، صدف گوهر امامت، شفاعتخواه روز قیامت، بتول عذرا، فاطمه زهرا(س). بهتر و مِهترِ زمین و ز مَن/ صدف گوهر حسین و حسن.
همچنین حضرت رسول(ص) در حق حسن و حسین فرمود که «الحسن و الحسین سیّدا شباب اهل الجنة: حسن و حسین(ع)سَروَر جوانان بهشتی اند» و در حدیثی دیگر آمده که: چون خدای تعالی بهشت را بیافرید، او را وعده داد که تو مسکین صُلَحا و اهل تقوا باشی و فقرا و زهاد ساکنان تو باشند. بهشت گفت: «الهی لِمَ جَعَلتَنی مَسکَنُ المَساکین؛ یعنی چرا مرا مسکن مسکینان گردانیدی؟» خطاب آمد که ای بهشت! تو راضی نباشی که ارکان تو را به حسن و حسین آراسته گردانم؟ پس بهشت خرامید و گفت: راضی شدم پروردگارا، راضی شدم.
نظر شما