۲۲ مرداد ۱۳۹۱، ۱۴:۰۹

انسان توسعه محور ـ 10/

وظیفه شناسی از ویژگیهای انسان توسعه محور/ تکلیف با مسئولیت ملازم است

وظیفه شناسی از ویژگیهای انسان توسعه محور/ تکلیف با مسئولیت ملازم است

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: تحقیقات نشان می دهد، توسعه و پیشرفت، نیاز به محیط نو و انسان نو دارد، انسانی که نسبت به گذشته خود دچار تحول شده باشد، لذا چنین انسان متحولی است که می تواند، محور توسعه قرار گیرد.

تاریخ تجربی توسعه، بیانگر این واقعیت است که توسعه در جوامعی رخ داده و یا رخ می دهد که انسان های آن جامعه از باورها، ارزش ها، نهادها و کردارهای هم راستا با آرمان ها، هنجارها، و اهداف الگوی توسعه متعارف و به عبارتی پپیش برنده برخوردار باشند.
 
این باور قطعی نیز از اینجا منشأ می گیرد که تحقیقات و مطالعات نیز نشان می دهد، توسعه و پیشرفت، نیاز به محیط نو و انسان نو دارد، انسانی که نسبت به گذشته خود دچار تحول شده باشد، لذا چنین انسان متحولی است که می تواند، محور توسعه قرار گیرد. در ادامه مباحث گذشته، به صفت وظیفه شناسی انسان توسعه محور می پردازیم.
 
هدف از آفرینش انسان این است که با انتخاب راه صحیح و طی کردن صراط مستقیم به مقام قرب الهی نائل شود و این میسر نیست، مگر اینکه به دعوت حق، لبیک گوید و با بهره گیری از تعالیم روشنگر وحی، نیک و بد را بازشناخته و پس از آشنایی با وظایف و مسئولیت های خویش در عمل به آن کمر همت ببندد.
 
ارتباط مسئولیت، وظیفه، تکلیف و تعهد
 
مسئولیت در لغت به معنای موظف بودن و یا متعهد بودن به انجام امری می باشد. وظیفه به آن چیزی اطلاق می شود که شرعاً یا عرفاً برعهده کسی باشد. تکلیف به معنای بار کردن کاری سخت توأم با رنج، بر کسی می باشد. تعهد به معنای گردن گرفتن کاری و همچنین عهد و پیمان بستن نیز آمده است. حق در این مبحث به معنای سهم و نصیب می باشد. هر یک از این واژه ها به نوعی با یکدیگر ملازم می باشند. به عنوان نمونه تا وظیفه ای بر دوش کسی نباشد، مسئولیتی در قبال انجام دادن یا ندادن آن نخواهد داشت و در مورد آن بازخواست نخواهد شد.

واژه تکلیف نیز با مسئولیت و وظیفه ملازم است؛ چرا که در هر سه مورد چیزی برعهده شخص می باشد که اجرای آن لازم و واجب است. واژه تعهد نیز با سه واژۀ اخیر در ارتباط است؛ چرا که در هر حال فرد متعهد، موظف و مکلف است آنچه را که به آن تعهد داده است به انجام برساند و در این مورد مسئول می باشد.

کلمه حق نیز با واژه های اخیر تناسب دارد، زیرا هرگاه سخن از حق به میان می آید، تکلیف و مسئولیتی هم در پی آن خواهد بود و با اثبات حق برای یک طرف تکلیف و مسئولیتی هم برای طرف دیگر بوجود می آید، لذا در بحث های آینده هر کجا از این الفاظ استفاده شود این ارتباط و ملازمه مدنظر می باشد.
 
پس از آشنایی مختصر با مفاهیم واژه های کلیدی و ارتباط آنها با یکدیگر لازم است بدانیم که مسئولیت پذیری، مقدمات و شرایطی دارد و زمانی می توان مسئولیتی را به فردی سپرد که او این شرایط را احراز کرده باشد، لذا در ادامه مختصراً به این شرایط و مقدّمات اشاره ای خواهیم کرد:

1- مسئولیت پذیری زمانی تحقق می پذیرد که رسالت و تکلیفی در کار باشد؛ یعنی انسان، قبلاً کارهایی را با اراده و اختیار خویش پذیرفته باشد و سپس مسئولیت انجام آن را به عهده گیرد نه کارهایی که تحت تأثیر جاذبه میل ها و دافعه خوف ها انجام می دهد.
 
2- مسئولیت در جایی اعتبار می شود که فرد، دارای قدرت تمییز و ادراک باشد، لذا انسان ناآگاهی که دارای قدرت درک و فهم نمی باشد را نمی توان ملزم به انجام کاری کرد و به او مسئولیتی را سپرد.

3- زمانی می توان فرد را در مقابل وظیفه ای که داشته است مورد بازخواست قرار داد که آن فرد، قبلاً مسئولیت خود را شناخته باشد و این مستلزم رسایی پیام و دریافت آن توسط فرد مکلف می باشد.

4- تکلیف کردن متوقف بر قدرت انجام وظیفه از سوی فرد مکلف است، لذا فرد ناتوان هرچند که آگاه باشد به دلیل اینکه کار از حوزه عمل و قدرت او خارج است مسئول نخواهد بود.

5- زمانی می توان فرد را مسئول دانست که او با اختیار و اراده خود ، انجام یا ترک کاری را به عهده گرفته باشد نه اینکه مجبور به این کار شده باشد.

بدون شروط بالا مسئولیت دادن به کسی و بازخواست کردن از او معنایی ندارد و این مقدمات از شرایط اساسی مسئولیت پذیری می باشد.
 

مسئولیت پذیری در آیات و روایات
 
نظام حقوقی اسلام نظامی تکلیف گراست؛ به عنوان مثال در متون دینی وقتی صحبت از حق انسـانها می شود بحث از حقوقی است که انسانهای دیگر بر ما دارند و به عبارت دیگر مسئولیتی که ما در قبال دیگران داریم، البته چون این حقوق طرفینی است ما نیز این حقوق را بر عهده دیگران داریم، اما بدلیل همان بعد سازندگی و تربیت و هدایت که دین اسلام برای خود، قائل است در بیان به جنبه تکلیف و وظیفه و مسئولیت توجه بیشتری می کند.
 
امام سجاد(ع) در این ارتباط می فرماید: «بدان که خدای عزوجل را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است. بزرگ ترین حق خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقّی که ریشه همه حقوق است.
 
در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که اهمیّت مسئولیّت پذیری و وظیفه شناسی را برای انسان بیان کرده است؛ به عنوان مثال قبول مسئولیّت در قرآن ، به بار سنگین تشبیه شده است. به طور مثال خداوند در قرآن می فرماید: «وَلا تَزِروا وازِرَةً وِزرَ اُخری...: هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد.» در این آیه «وزر» به معنی سنگین است و در برخی از تفاسیر به معنای «گناه» و «مسئولیت» نیز آمده است.
 
خداوند در این آیه ما را به این معنا رهنمون می شود که بار سنگین مسئولیت را احدی خود انسان بر دوش نمی کشد و در روز رستاخیز هر کس مسئول پاسخگویی به اعمال خویش است و ابعاد این پاسخگویی به قدری وسیع است که حتی اعضاء و جوارح انسان را نیز در بر می گیرد.
 
مسئولیت پذیری از چنان اهمیتی برخوردار است که در بسیاری از تفاسیر از امانت الهی، به همان تعهد و قبول مسئولیت یاد شده است و علت اینکه این امانت عظیم، به انسان سپرده شد این بود که او این قابلیت را داشت و می توانست ولایت الهی را پذیرا گردد؛ یعنی در جاده عبودیّت و کمال بسوی معبود لایزال سیر کند؛ چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند امّا انسان، آن را بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود.»

مسئولیت پذیری در لسان روایات نیز همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. امام علی(ع) آنچنان خود را در پیشگاه خدا مسئول می داند که حتی درباره آنچه می گوید وجود خویش را ضامن قرار داده و می فرماید: «ذِمَّتی بِما اَقُولُ رَهِینَةٌ وَ اَنا بِهِ زَعِیمٌ: عهده ام در گرو درستی سخنم قرار دارد و نسبت به آن ضامن و پایبندم» و همین احساس مسئولیت بود که ایشان را به قبول خلافت وادار کرد.
 
چنانکه امام علی(ع) می فرمایند: «هان به خدایی که دانه را شکافت و انسان را بوجود آورد، اگر حضور حاضر و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود یاور نبود و اگر نبود عهدی که خداوند از دانشمندان گرفته که در برابر شکم بارگی هیچ ستمگر و گرسنگی هیچ مظلومی سکوت ننمایند دهنه شتر خلافت را بر کوهانش می انداختم و پایان خلافت را با پیمانه خالی اولش سیراب می کردم آن وقت می دیدید که ارزش دنیای شما نزد من از اخلاط دماغ بز کمتر است.»
کد خبر 1666269

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha