خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: بررسی نوع حضور دین در آثار ادبی ایران در سالهای اخیر و نیز علت بیتوجهی ناشران به سرمایهگذاری روی نشر آثار دینی در کنار ارائه تعریف صحیح از یک اثر دینی دغدغه بسیاری از فعالان فرهنگی ایران در سالهای اخیر بوده است. در همین راستا سیدعلی محمد رفیعی، پژوهشگر حوزه دین و داور جشنوارههای گوناگون ادبیات دینی و آئینی، مهدی کاموس، نویسنده و محقق حوزه آثار مذهبی و نیز عبدالعظیم فریدون مدیرعامل انتشارات محراب قلم با حضور در خبرگزاری مهر در نشستی با عنوان «آسیبشناسی ادبیات و نشر دینی در ایران» شرکت کردند و به برخی از سئوالات و ابهامات موجود در این زمینه پاسخ دادند که بخش دوم آن از نظر شما میگذرد.
مهر: یک بحث جدی در حوزه ادبیات دینی در کشور ما منفعل بودن نویسندگان کشور ما در مورد این ادبیات است. یعنی انگار همه تن دادهایم به اینکه ضعف داریم و راهی هم برای جبران مافات این ضعف نیست. وقتی از نویسندهها میپرسیم که چرا کار جدی نداریم، همه یک شکل جواب میدهند و وقتی هم که از کارشناسان و ناشران سئوال میکنیم باز هم همه به شکل مشخص دلیل دارند.
کاموس: اشاره درستی است، اما واقعیت این است که مردم ما در ایران این نیاز را حس نکردهاند که به واسطه داستان و ادبیات وقایع دینی را کشف کنند. دین در جامعه ما نه از ادبیات که به واسطه منبر و مسجد به مردم منتقل میشود. نکته دیگر این است که ادبیات دینی در کشور ما مساوی با تاریخ دین گرفته میشود و خب مخاطب و نویسنده در مواجهه با آن بسیاری از آنها را بدیهیات میداند. البته من باید به حرفهای نبودن امر نویسندگی در کشورمان هم اشاره کنم. البته در سالهای اخیر ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیز هرکدام برای خودشان داعیهدار گونهای ادبی شدهاند و این هم به نوعی ادبیات دینی حقیقی را تحت شعاع خود قرار داده است، چون خیلیها فکر میکنند آثار منتشر شده در این دو گروه هم جزو ادبیات دینی است.
اما دوست دارم توجه کنیم که بزرگان ادبیات دینی در ایران تنها ادیب نبودند. فلاسفه و حکمایی بودند که دین را از سرچشمه میگرفتند و در قالب شعر و داستان درمیآوردند، اما ما الان از چشمه آب نمیخوریم. این واقعیت است که نویسنده دینی باید خود محقق و مفسر حقیقی دین باشد، اما اینگونه نیست.
مهر: البته جدای از این موارد به نظرم جایگاه مخاطب در این ادبیات هم جایگاه ضعیفی است. یعنی خواست و نیاز او در تالیف این ادبیات کمتر مورد توجه قرار میگیرد و کمتر بهایی به او در این زمینه میدهیم.
رفیعی: من میخواهم به نکتهای بالاتر از این اشاره کنم. ما برای خلق ادبیات ناب دینی نیازبه پیرایش میراث دینیمان برای کشف حقایق آن داریم. ما در قدم اول باید درک کنیم که متخصصی برای انجام این کار نداریم. حوزههای علمیه ما به طور عمده فقیه تربیت میکنند و نه متکلم و محدث و تاریخدان. خب در این سیستم کسی که تربیت میشود تنها در بحث بایدها و نبایدهای دینی متخصص است، نه در کلام و فلسفه و تفسیر و اخلاق و عرفان. خب به تبع آن کسی هم نیست که متن پیراسته و صحیح دینی را برای استفاده در اختیار ما قرار دهد. در این شرایط تنها اگر نویسندهای مسئول پیدا شود که خودش این راه را طی میکند، میشود به کار او اطمینان کرد. شما بگویید ما چند نفر از این نویسندهها داریم؟
وقتی یک نویسنده میبیند میتواند یک پروژه داستانی در این حوزه را در کمتر از یک ماه انجام دهد و چهار میلیون تومان هم بگیرد، چرا باید برای تحقیق درباره نوشتن آن مثلا پنج ماه وقت بگذارد؟ این مشکل برمیگردد به واقعیتهای سیاسی و فرهنگی ما. بیرودربایستی بگویم، متعهد نیستیم و از خودمان نمیگذریم. پیامبر اکرم (ص) زخمهای زیادی برداشت تا دینش را تبلیغ کرد. او روی تخت روان که ننشست. ما اینطور نیستیم.
فریدون: مشکل ما به زعم من نبود نویسنده باورمند و تمامعیار است که اگر بود شک نکنید ناشران برای انتشار اثری از او صف میکشیدند. چنین نویسندهای نیست. اتفاقا بر خلاف آنچه همه تصور میکنند، انتشار اثر از چنین نویسندههایی اقتصادی است، ولی خب ما هر چیز دیگری را هم که اقتصادی باشد، منتشر میکنیم. ما تنها دوست داریم نقادی کنیم، اما وقت برای تربیت کسی نمیگذاریم.
کتاب دینی خوب بدون شک کتابی اقتصادی است، اما من به عنوان ناشر سالهاست که به دنبال نویسندهای میگردم که کتاب دینی صحیح بنویسد و برای تالیفش وقت بگذارد، اما پیدا نمیکنم. حتی حاضریم سرمایه گذاری کنیم، اما آنچه میبینیم به طور عمده نویسندههایی هستند که این شیوه از نوشتن را بلد نیستند.
کاموس: من البته با اینکه گفته شود متخصص فقه و کلام و ... نداریم مخالفم. پس این همه فارغالتحصیلان دانشگاه و حوزه چه هستند؟ قبول دارم که خیلی از آثار ایدهال نیستند، ولی وضع ما به شکلی هم نیست که نتوانیم به تولید اثر بپردازیم. مشکل از آنجاست که ناشران و نهادهای مسئول مقدمات یک تولید خوب را فراهم نمیکنند. این وظیفه آنهاست، حالا اگر نویسنده میخواهد بداخلاق هم باشد، باشد. همین از سر خودمان بازکردنهاست که الان یک تفسیر نهجالبلاغه مناسب برای نوجوانان در ایران نوشته نشده است. به جرات میگویم که اگر ناشر بزرگ به این مساله اعتقادی دارد، باید روی آن سرمایه گذاری کند، وگرنه به دولت اعتباری نیست.
مولد اصلی نشر دینی ناشران هستند، ولی آنطور که باید و شاید این روزها پای کار نیستند. جامعه و ملت ما نشان داده است که برای اهل بیت (ع) پول خرج میکند، همانطور که مخالفان آن نیز این کار را میکنند، اما هرگاه این هزینه کرد از مجرای مردمی بوده بهتری نتیجه داده است. اگر آثار مذهبی خوب میفروشد و به هر شکل اقتصادی است، نه به خاطر نویسنده و ناشر که به خاطر عشق مردم به اهل بیت (ع) است. پس سرمایه گذاری و تربیت نیرو در این حوزه نیز باید مردمی باشد و این چرخ را در موارد بسیاری باید ناشران بچرخاند.
فریدون: در حکومتی که ادعای دین دارد، ولی برای بسط آن نیروی انسانی تربیت نمیکند، چطور میتوان به یک شهروند وظیفهاش را در آموزش دین یادآوری کرد؟ وقتی مدعیان برپایی دین برای آن عملا کار نمیکنند، چطور باید انتظار داشت که سایرین چنین کاری را انجام دهند؟
همه میگویند ناشر باید صبر کند و سرمایه گذاری. این «باید» از کجا آمده است؟ این نه شرعی است، نه عرفی و نه اخلاقی. سئوال من این است که کدام اثر فاخر دینی در کشور ما بدون ناشر و سرمایهگذار مانده است؟ حرف من این است که اساسا چند نویسنده سراغ داریم که برای تولید یک اثر فاخر دینی پای کار بایستد؟ من حاضرم روی کار او سرمایهگذاری کنم. البته سرمایهگذاری منطقی مبتنی بر رابطه صحیح میان تولید و محتوا. 30 سال است که به شکل شخصی دغدغه این کار را دارم، اما هنوز کسی از در دفتر من وارد نشده است. من قراردادی دارم که 20 سال قبل با نویسندهای برای تولید یک اثر دینی بسته شده و پیش پرداخت هم داده شده، اما نویسنده هنوز کار را تحویل نداده است. به سراغش هم که میروی، تکذیب نمیکند، اما عملا میگوید که حوصله انجام آن را دیگر ندارد.
ادامه دارد ...
نظر شما