عباس میرزا به خاطر ناکامی قشون ایران دربرابر روس از "ژوبر" میپرسد: "چه قدرتی است که شما برتری و مزیتی را که نسبت به ما دارید عطا میکند؟علت ترقی روز افزون و ضعف مداوم ما چیست؟ شما فنون حکومت کردن، پیروز شدن و استفاده کردن از کلیه قوا و استعدادهای بشری را به خوبی میدانید، حال آن که ما-چنین مینماید- در جهل غوطه وریم، در بی خبری و غفلت نشوو نما میکنیم و هرگز به آینده نمیاندیشیم. آیا مشرق زمین از لحاظ جمعیت، حاصلخیزی، ثروت کمتر از اروپا است؟ و آیا اشعه خورشید، که قبل از رسیدن به شما برما میتابد، تأثیرات مفیدشان روی سرما کمتر است؟ و یا آن که در درگاه قادر متعال که مراحمش بر بسیط زمین گسترده است، شما مقربتر از ما هستید؟ من که نمیتوانم چنین امری را قبول کنم. اجنبی، حرف بزن، با من بازگوی که برای بیدار کردن ایرانیان از خواب غفلت چه باید کرد؟ آیا مانند تزار روسیه که تاج و تخت خود را ترک گفته، به بازدید شهرهای شما آمد، من هم باید ایران و تمام این دستگاه قدرت را ترک کنم؟ یا آن که باید دست به دامان حکیمی مدبر و عاقل زده از وی بخواهم تا آنچه را برای مملکتداری لازم است به من بیاموز."
شکل گیری نیازهای جدید ایرانیان در حوزه نظامی با توجه به ضعف قشون ایران در برابر روسها و ناکارآمدی قواعد قدیم حاکم بر قشون ایران و وارد آمدن ضربات متعدد بر ایرانیان از این راه و از سوی دیگر جاذبههای قدرت ناشی از به کارگیری تکنیکهای جدید در نزد دولتهای اروپایی که در قالب فنون و صنایع متجلی میشد، ایرانیان را نسبت به اخذ فنون و صنایع رایج در غرب ترغیب میکرد. شوق و نیاز ایرانیان به محصولات تمدن جدید که در نتیجه مواجهه ایرانیان با غرب ایجاد شده بود، اقدام حاکمان و دولتمردان جامعه ایران را به منظور پرکردن فاصله میان جامعه خود و دولتهای اروپایی را در پی داشت.
از آنجا که آغاز برخورد ایرانیان با تمدن جدید غرب از راه وجه قهری آن بود، نخستین اقدامهای حاکمان جامعه ایران بنا به اضطرار پیش آمده در زمینه تأمین ابزار و ادوات جنگی و تاکتیکهای نوین نظامی شکل گرفت.
از این رو تلاشها برای حضور هیئتهای نظامی اروپایی در ایران آغاز شد. همان طور که در قسمت گذشته نیز به آن پرداخته شد، با انعقاد معاهده "فین کن اشتاین" میان ایران و فرانسه، هیئت نظامی فرانسه به سرپرستی ژنرال "گاردان" به منظور ارایه خدمات نظامی به قشون ایران در برابر روسیه و همچنین بررسی شرایط ایران برای حمله به هندوستان ازجانب ناپلئون به ایران فرستاده شد. جدای از پرداختن به جنبه اخیر، مأموریت این هیأت حضور ژنرال گاردان و همراهانش در ایران همراه با ارایه خدماتی از جانب ایشان برای قشون ایران بود. پس از سست شدن روابط ایران و فرانسه، و بازگشت هیأت فرانسوی از ایران، به علت تداوم نیاز ایران در حوزه نظامی، هیأتهای نظامی انگلستان جایگزین هیأت فرانسوی شد.
ارایه خدمات انگلیسیها به ایرانیان تحت تأثیر شرایط روسیه در نبرد ایران بود و تنها آن جایی که احساس میشد، از ایران به مثابه سدی در برابر پیشروی روسیه به جنوب استفاده کرد. افسران و مأموران انگلیسی حاضر در ایران ملزم به همکاری با قشون ایران بودند در غیر این صورت با بهانه گیریهای خود از یاری رساندن در برابر روسها سرباز میزدند. با تأمین نشدن منویات دولتمردان ایران در بهرهگیری از کمک و خدمات هیأتهای نظامی انگلیس و فرانسوی در جدال با روسیه و ضربات وارده به ایرانیان در این راستا، تلاشها برای استفاده از محصولات و مظاهر تمدن جدید غرب و رفع نواقص جامعه ایران در مواجهه با اروپائیان از راههای دیگر ادامه یافت.
دردوره ولیعهدی عباس میرزا و وزارت قائم مقام اول و با حمایتهای ایشان، ترجمه برخی از کتب اروپایی دردارالسلطنه تبریز آغاز شد. این کتب در درجه اول با توجه به نیازی که قشون آذربایجان به کتب فنی و نظامی داشتند بیشتر شامل کتابهای نظامی بود. درآییننامههای مانور پیاده نظام و کتابهای نظامی"گیبرت" از جمله کتب نظامی ترجمه شده در این زمینه هستند. علاوه بر این در زمینه تاریخ، کتاب تاریخ محاربات فرانسه با پادشاهان قرال نمچه و روس الموسوم به "حوادث نامه" توسط محمدرضا تبریزی از ترکی به فارسی در 1222 ه.ق ترجمه شد. میرزا مهندس باشی نیز کتاب"تاریخ پطر کبیر"را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد. تا از این راه نخستین آشناییها با تاریخ اروپا برای ایرانیان حاصل گردد.
دارالسلطنه تبریز علاوه بر کتب نظامی و تاریخی، از ترجمه کتب در زمینههای دیگر که ناظر به تأمین نیازهای جامعه از راه ورود مباحث جدید باشد نیز استقبال میکرد که کتاب" تعلیم نامه در اعمال آبله ردن" تألیف دکتر کرمیک انگلیسی توسط میرزا محمدبن عبدالصور نمونه گویایی در زمینه پزشکی جدید غربی است که میتوانست برای ایرانیان راهگشا باشد. وابستگی ایرانیان به آموزشها و خدمات هیأتهای اروپایی حاضر در ایران به منظور رفع نیازها و حل مشکلات مبتلا به دوران جدید و همچنین نگاه یک طرفه اروپائیان به تأمین منافع خود در ایران که تزلزل و بیثباتی را در روابط اروپاییان با ایران در پی داشت، دولتمردان ایران خاصه اهالی دارالسلطنه تبریز را بر آن داشت که به منظور ایجاد تداوم در بهرهگیری از محصولات تمدن جدید اروپایی راههای بهتری نظیر اعزام محصل به اروپا را مورد استفاده قرار دهند.
محصلین ایرانی با حضور در اروپا علاوه بر آشنایی با علوم و فنون غربی میتوانستند در بازگشت به ایران آموختههای خود را در راه ترقی مملکت و رفع نیازهای آن به کار بندند. برای نخستین بار این قضیه در سال 1226 ه.ق عملی شد. "سرهارفورد جونز"که در این سال پس از پایان دوران مأموریتش در ایران به انگلستان بازگشت، زمانی که در تبریز اشتیاق نایب السلطنه در اعزام محصل به فرنگستان را دید پیشنهاد داد تا دو نفر از جوانان ایرانی را به جهت تحصیل به لندن ببرد. عباس میرزا نیز "کاظم" پسر نقاش باشی خود را به منظور تحصیل و فراگیری نقاشی و"حاج بابا افشار" پسر یکی از صاحب منصبان دارالسلطنه تبریز را برای تحصیل طب و داروسازی همراه جونز روانه انگلستان کرد.
دسته دوم محصلین نیز 4سال بعد و در 1230 با ترغیب عباس میرزاتوسط "قولونل خان"(سروان ویلیان ناکس دارسی) از افسران انگلیسی حاضر در ایران، به انگلستان اعزام شدند. این گروه از محصلین به سرپرستی"میرزا صالح شیرازی" به لحاظ تعداد نفرات و تنوع مأموریت آموزشیشان و نسبت آن با مسایل جامعه ایران کارآمدتر و مهمترجلوه میکردند.میرزا صالح شیرازی آموختن حکمت طبیعی و السنه را در این سفردنبال میکرد."میرزا محمد جعفر" مأمور به آموختن طب بود. او و میرزا رضا با توجه به نیازهای قشون ایران موظف به یادگیری مهندسی توپخانه بودند و " محمد علی آهنگر" نیز میبایست کلید سازی و قفل سازی را آموزش میدید.
به این ترتیب و در راستای پرکردن فاصله موجود میان جامعه ایران و دولتهای اروپایی و بر اساس خواست و سیاست دولتمردانن ایرانی و با توجه به ضرورت و نیازی که جامعه ایران احساس میکرد گروهی از محصلان ایرانی این امکان را به دست آوردند تا به بهانه یادگیری علوم و فنون اروپاییان، تمدن جدید اروپا را از نزدیک مشاهده کنند، پیش ازاین نیز در موارد معدود افراد و گروههایی بر حسب ضرورت سیاسی و اقتصادی روابط ایران با دولتهای اروپایی به منظور سفارت به اروپا سفر کرده بودند اما اقتضای شرایط جدید موجبات سفارتهای بعدی ایرانیان به اروپا و اعزام افراد و گروههای افزونتر را به جغرافیای تمدن جدید غرب فراهم میساخت. ضمن اینکه سفر ایرانیان به اروپا در این قالبها محدود نمیشود و با توجه به تصوری که از جامعه اروپا در نزد ایرانیان و پس از آشناییهای اولیه با قدرت و محصولات آن به وجود میآید. مسافرت ایرانیان به غرب ادامه پیدا میکند.
با ورود ایرانیان به غرب در قالب دستههای یادشده، جنبههای تازهای از تمدن جدید اروپایی که برای ایشان مجهول بود، یا از نزدیک تا پیش از این امکان مشاهده آن نبود به وجود میآید. صحنههایی که علاوه بر دانستهها و مشاهدههای پیشین ایشان در ارتباط با تمدن غرب واکنشها، ادراکها و دریافتهای متفاوت مسافران ایرانی نسبت به تمدن جدید اروپایی را در پی داشت.
نظر شما