به گزارش خبرنگار مهر، در روزهای ماه رمضان اگر گذارتان به نمایشگاه بینالمللی قرآن میافتاد میتوانستید، ابوالفضل جلیلی را در حال تصویربرداری از این رویداد معنوی ببینید. کارگردانی با حال و هوایی منحصر به فرد که اینبار با همراهی گروهی کوچک مشغول ثبت تصاویری از یک رویداد قرآنی بود و همزمان با برخی از بازدیدکنندگان هم گفتگو میکرد.
از همان زمان میشد حدس زد حاصل کاری که جلیلی از نمایشگاه قرآن بسازد قطعاً با کارهای دیگران متفاوت خواهد بود. این مستند این روزها آماده پخش از شبکه مستند است. به همین بهانه با جلیلی درباره جزئیات این مستند و البته دیگر فعالیتهایش به گفتوگو نشستیم.
* چطور شد که بعد از مدتها کمکاری تصمیم گرفتید درباره نمایشگاه قرآن مستند بسازید؟
ابوالفضل جلیلی: میدانید در کشور ما رسیدن به یک یا چند فرد کاردان و قابل اعتماد خیلی سهلالوصولتر است تا رسیدن به یک سیستم درست. من طی سالها که با تلویزیون کار کردهام با تمام مسائل خوب و بدش دو نفر از مدیران شبکه را در گذشته و حال خیلی ارجح میدانم.
یکی مهدی ارگانی است و در زمانی که مدیر شبکه دو سیما بود، دوران بسیار شکوفایی داشت و حالا نیز دکتر پورحسین. این دو نفر به عقیده من از مدیران بسیار کاردان و دلسوز شبکههای تلویزیونی بوده و هستند. من با آقای پورحسین در شبکه 4 چند تا کار مستند انجام دادم. وقتی هم که شبکه دو بودند مستند "فصل ساکوراها" را برایشان ساختم به عقیده من ایشان خیلی دلسوز و فهیم هستند.
وقتی مدیریت شبکه مستند سیما را عهدهدار شدند به ایشان ساخت یک فیلم مستند سینمایی را پیشنهاد کردم که خیلی دوست داشتم بسازم. هدفم هم این بود که به این وسیله یک همکاری و یا به عبارتی یک تبلیغ بزرگ برای شبکه مستند انجام دهم. همه کارهای مقدماتی و برآورد برنامه انجام شد، خیلی سریع اما به دلیل نداشتن بودجه کار متوقف شد.
خیلی دلگیر شدم، اما دلم میخواست با دکتر پورحسین کار کنم. به ایشان پیشنهاد دادم که حاضرم کارهای کم هزینه هم انجام بدهم ایشان قبول کردند. اواسط ماه رمضان گفتند که میخواهند یک کار مستند گزارشی داشته باشند، از نمایشگاه قرآن با آن که سرم خیلی شلوغ بود قبول کردم و دست به کار شدم.
* در حال حاضر این مستند آماده است؟
جلیلی: بله. آماده نمایش است. تحت عنوان "نمایشگاه قرآن از نگاه ابوالفضل جلیلی"
* خودتان از کار راضی هستید؟
جلیلی: از کار با شبکه مستند خیلی...
* منظورم از کار خودتان، از مستند "نمایشگاه قرآن از نگاه ابوالفضل جلیلی" است.
جلیلی: من راضیام به دلیل اینکه کلا نمایشگاه فضای خیلی خوب و با انرژی داشت و صمیمی بود. کار هم یقیناً همین طور شده است.
* اینکه شما تا این حد تمایل به همکاری با شبکه مستند دارید آیا صرفاً به خاطر مدیریت دکتر پورحسین است یا به دلیل علاقمندی به کارهای مستند؟ چرا که شما در کارهای سینماییتان هم رگههایی از مستند وجود دارد.
جلیلی: به خاطر دکتر پورحسین هم هست اما این را بگویم که به عقیده من "مستند" یعنی باور شما در کارهای سینمایی و به طور کلی در کلیه عرصههای هنری. وقتی یک اثر را دوست خواهید داشت که قابل باور باشد، یعنی شما آن اثر را چه شعر باشد چه موسیقی و چه تصویری، وقتی باور کنید با آن ارتباط برقرار میکنید.
وقتی ارتباط پیدا کردید اثر را دوست دارید، وقتی اثر را دوست داشته باشد پیام آن را میپذیرید. من حتی زمانی که فیلم کاملاً سینمایی با بازیگران سینما هم میسازم سعی میکنم آن را برای بیننده قابل باور کنم و رمز این قابل باور کردن تکیه بر دانش مستند یک فیلمساز میتواند باشد.
یک خاطره بگویم از آقای ارگانی؛ زمانی که ایشان مدیر شبکه دو سیما بودند قرار شد فیلمی بسازم به نام "سر ساعت". همه کارها که انجام شد لحظه آخر که میرفتیم برای تولید آقای ارگانی گفت: "جلیلی تو رو خدا از بازیگران مطرح سینما استفاده کن، مثلاً پدر پسره را بده آقای اکبر عبدی بازی کند"، گفتم چشم آقای ارگانی ولی چرا؟ گفت: "به دلیل اینکه از اول همه بدانند این پدر یک بازیگر مطرح سینماست، دیگه نگویند جلیلی مستند کار کرده، چون که فیلمهای تو را آدم باور میکند بعد هم میری راجع به مشکلات میسازی، این باورپذیری باعث میشود که جلوی فیلمهایت را بگیرند!"
* اما شما این فیلم را نساختید؟
جلیلی: اتفاقاً شروع کردم با همین آقای اکبر عبدی و چند نفر دیگر از بازیگران حرفهای. منتها قضیه یک داستان واقعی پیش آمد که لابد خاطرتان هست که پسر بچه قهرمان فیلم دچار یک بیماری بود و رفتیم پول فیلم را دادیم برای مداوای قهرمان نوجوان فیلم که خودش دوباره شد یک سینمایی مستند که در آن داستان دیگر آقای عبدی و خیلی از بازیگران نقشی نداشتند اما همه آنها لطف کردند و همکاری صمیمانه داشتند.
اکبر عبدی، فریبا کوثری، سیامک اطلسی، جهانگیر الماسی و خیلیهای دیگر که همه لطف کردند حتی منتقدانی که در آن فیلم به من کمک کردند مثل هوشنگ گلمکانی، بهزاد رحیمیان، امید روحانی که بعد از بازی در آن فیلم رفت سراغ بازیگری! حق کپی رایت هم به من نمیدهد چون بعد از انقلاب من بازیگرش کردم. یعنی ببخشید بازیگر بود، منتهی اولینبار جلوی دوربین "یک داستان واقعی" بازی کرد، حالا هم که مشهور شده کپی رایت نمیدهد!
* تصمیم ندارید فیلم سینمایی بسازید، یا با همین شبکه مستند ادامه کار میدهید؟
جلیلی: کار اصلی من ساخت فیلم سینمایی است. یک فیلم سینمایی هم آماده نمایش دارم به نام "داروگ". داروگ را از شعر نیمایوشیج گرفتم، شعری دارد به نام "داروگ" که میگوید "قاصد روزان ابری "داروگ کی میرسد باران."
بعد هم تصمیم 100 درصد دارم برای شبکه مستند یک مجموعه مستند تهیه کنم به نام "حرکت". واقعیتش این است که تصمیم دارم کمک کنم شبکه مستند را حرکت بدهیم. اگر دوباره دچار مشکل بیپولی نشود. البته انگار کمکهایی از جانب رئیس سازمان شدهاست.
* به نظرم "داروگ" پانزدهمین کار سینمایی شما باشد آیا فکر میکنید موفق به دریافت پروانه نمایش بشود یا مثل فیلمهای قبلیتان فقط در جشنوارهها روی پرده میرود.
جلیلی: من حرفی را سالها توی دلم دارم، بگذارید اینجا مطرح کنم. زمانی که من به جشنوارههای خارجی میروم البته بیشتر وقتی فیلمهایم در کشورهای دیگر به نمایش عمومی درمیآید، خیلی ورکشاپ(کارگاه) برگزار میکنم مخصوصاً برای نوجوانان مدارس راهنمایی یا به قول آنها "کالجها" و بعد هم برای دانشجویان رشته سینما در دانشکدههای سینمایی.
زمانی که برای بچهها صحبت میکنم و گاهی که مثلاً در خصوص مذهب و یا عرفان در عالم هنر،(البته من در این زمینه خیلی بیسوادم اما گاهی در لحظاتی خداوند لطف میکند و چیزهایی بر زبانم جاری میشود) که بچههای شرکتکننده به وجد میآیند و من خودم بغضم میگیرد.
خدا را شاهد میگیریم که عین واقعیت است، من در طی سالیان درازی که در عالم هنر و به خصوص سینما کار کردهام چیزهایی یاد گرفتهام که به قول خیلی از دانشجویان خارجی در هیچ کتابی یافت نمیشود. زمانی که به خودم فشار میآورم که به زبان انگلیسی و گاهی با مترجم اینها را به دانشجویان بازگو کنم، بغضم میگیرد. با خود میگویم خدایا میبینی من اینها را میتوانم به زبان فارسی و خیلی راحت به بچههای خودمان بگویم، اما امکانش نیست و حالا باید با این همه زحمت اینجا بازگو کنم.
هر هنرمندی در وطن خودش بیشتر عشق میکند. دوست دارد با مخاطب هموطن اثرش روبرو شود تا با غریبهها. اما چه میشود کرد من در تمام سالهایی که فیلم ساختهام همیشه دوست داشتهام فیلمهایم اینجا روی پرده برود، منتقد خودی فیلمم را نقد کند، حتی بکوبد. من از اینجا از این مردم از این آب و خاک فیلم میسازم. اما وقتی نمایش نمیدهند مجبورم. البته خودم هم دوست دارم، نه اینکه دوست نداشته باشم اصلاً از همان بدو فیلمسازی یعنی از 16 سالگی میگفتم من باید به زودی جهانی شوم!
* حالا فکر میکنید این یکی(داروگ) مجوز نمایش میگیرد؟
جلیلی: نه، البته نه که میگویم از جانب مسئولان وزارت ارشاد است. اصلاً کلمه "نه" در زندگی آدم معنایی ندارد. اما بعد از این همه سال دیگر شنیدن "نه" برایم عادت شده و اصلاً هم مهم نیست دیگر خیلی دیر است برای "بله" گفتن.
* پس درباره مجموعه مستندتان برای شبکه مستند توضیح دهید؟
جلیلی: البته این مجموعه فعلا به تصویب خودم رسیده نه به تصویب شبکه! چون من هر کاری را که میخواهم انجام بدهم اول با خودم پس و پیش میکنم بعد که تکلیفم با خودم روشن شد، ارائه میدهم. برای اینکه اکثراً برای خودم یعنی برای "نفس" خودم کار میکنم اما این بار میخواهم برای یک مجموعه کار کنم یعنی 20 درصد خودم هستم و 80 درصد برای سازمان.
* راجع به طرحتان ممکن است بیشتر صحبت کنید؟
جلیلی: بله. تصمیم دارم که یک مجموعه 40 قسمتی مستند تهیه کنم که 30 قسمت را به 30 گروه جوان و مستعد واگذار کنم. این واگذاری با یک فراخوان انجام میگیرد. گروهها بیایند چنانچه هر دو طرف قبول کردیم با طرح موضوع روی آن کار کنند. در نهایت 30 گروه جوان فرضاً 30 گروه 5 نفره به حرکت در آیند. در انتهای یک فستیوال مستند در برنامه تلویزیونی بگذاریم با چند داور مجرب سه فیلم از 30 فیلم به عنوان فیلم اول، دوم، سوم، انتخاب و به برندگان یک جایزه بدهیم.
* موضوع طرحها چیست؟
جلیلی: موضوع طرحها و آن 10 فیلم باقی مانده خودش حکایتی است بسیار جذاب که فعلاً بماند برای بعد از جواب شبکه. فعلاً از این جا اعلام میکنم جوانان مستعد و علاقمندان واقعی به سینما بیدار و گوش به زنگ باشند، همین!
--------------------------------
گفتوگو از بیتا موسوی
نظر شما