پروفسور سید محسن فاطمی فوق دکترای روانشناسی از دانشگاه هاروارد است که در برخی از دانشگاههای برجسته آمریکا و اروپا از جمله بریتیش کلمبیا، مدرسه عالی روانکاوی بستن، دانشگاه فینکس، دانشگاه وستون واشنگتن... و نیز دانشگاه تهران و علم و صنعت تدریس داشته است.
فاطمی علاوه بر تألیفات مختلف در حوزه های روانشناسی، آموزش و ارتباطات به زبانهای انگلیسی و فارسی دارد، از جمله سخنرانان کلیدی کنفرانسهای بین المللی به شمار می رود و چندین سال از محضر مرحوم علامه محمدتقی جعفری در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی بهره برده است.
وی عضو انجمن روانشناسی آمریکا، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران است و سمینارهای مختلفی را در حوزه های روانشناسی مذاکره و نفوذ، مدیریت استرس، هوش هیجانی، تفکر خلاق، خانواده پویا، مدیریت اضطراب، مهارتهای ارتباطی و... در آمریکای شمالی، اروپا و ایران برگزار کرده است.
دکتر فاطمی با حضور در خبرگزاری مهر، طی گفتگویی مفصل به سؤالات مختلفی در حوزه روانشناسی و به ویژه روانشناسی اسلامی و امید بخشی در آموزه های اسلامی پاسخ داد که بخش سوم آن در پی می آید:
وی عضو انجمن روانشناسی آمریکا، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران است و سمینارهای مختلفی را در حوزه های روانشناسی مذاکره و نفوذ، مدیریت استرس، هوش هیجانی، تفکر خلاق، خانواده پویا، مدیریت اضطراب، مهارتهای ارتباطی و... در آمریکای شمالی، اروپا و ایران برگزار کرده است.
دکتر فاطمی با حضور در خبرگزاری مهر، طی گفتگویی مفصل به سؤالات مختلفی در حوزه روانشناسی و به ویژه روانشناسی اسلامی و امید بخشی در آموزه های اسلامی پاسخ داد که بخش سوم آن در پی می آید:
ریشه مشکلات اخلاقی و اجتماعی جامعه ایران
*خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: برای حل مشکلات فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی که در جامعه ایران با آن مواجه هستیم، عمده ترین راهکار پیشنهادی شما چیست؟
**فاطمی: در چند مسئله جامعه ما نیاز دارد که عالمانه نه سطحی، آگاهانه نه صوری کار کند. یکی بحث «خودباوری» و احیای خود است. چون اصولا هم فرد و هم اجتماع تا از توانمندی های خود آگاه و برخوردار نباشد هیچ فایده ای ندارد و از طرفی مرکز فرماندهی وجودش را چه فردی و چه اجتماعی سایه ها پر کند و یا بسیار به مجاز وابسته باشد، نمی تواند از خود ابتکار نشان دهد.
خودباختگی، تقلید کورکورانه، فروتر دانستن خود و تعارضهای ناشی از اینکه هم فردی می خواهد ادای خود بلد بودن را بگیرد و از طرفی فروتنی تمام وجودش را فراگرفته است از مشکلاتی است که باید از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. خروجی این فقط در یک سطح محدود نخواهد بود بلکه از سیاست گذاری در وزارت علوم گرفته تا آموزش و پرورش، ارشاد، سازمان تبلیغات و... تا رسانه می تواند نقش داشته باشد. نگاه کارگردان و تهیه کننده ای که مبتنی بر خودباوری باشد تولید آن متفاوت با کاری است که درون مایه های آن از لحاظ روان کاوی خودباختگی دارد.
تصویر معماری مبتنی بر خودباوری با معماری که با خودباختگی همراه است متفاوت خواهد بود. خودباوری از معماری دکوراسیون گرفته تا درست کردن خیابان و بازار تا برنامه های کلان می تواند در سطح های عمیق سیاست های استراتژیک نقش داشته باشد. به هر میزان که این خودباوری به طور عمیق برای افراد معنا داشته باشد، برایند آن متفاوت خواهد بود.
در قرون اول و دوم مسلمانان چه اندازه پیشرفت داشتند؟ مرحوم علامه جعفری در کتاب «علم در اسلام» تأکید می کند که مسلمانان در حوزه های مختلف شیمی، هندسه و... پیشقراول بودند و در زمانی که بیماران روانی در سیرکها به تمسخر گرفته می شدند در مصر بالاترین مراکز توانبخشی و دقتها را در آسایشگاه های روان شناسی داشتند. اینکه مسلمانان توانستند تا این حد جلو بروند یکی از دلایل اش همین خودباوری بود.
یکی از ارمغان های پیامبر(ص) احیای خود و باور واقعی به خود بود. اگر این خودباوری نباشد تعارض به وجود می آید یعنی افراد یک چیزی را نشان می دهند و در باورشان چیز دیگری است و این تعارضات نمی تواند از یک نگاه عمیق مبتنی بر روان کاوی دور بماند. بنابراین مسئله هویت، خودباوری و احیای خود، تحول بنیادینی از آگاهی و هوشیاری در سطح عمیق کلمه بسیار اهمیت دارد که در برنامه ریزی ها از کارتون ساختن دخالت دارد تا معماری و غیره. معماری سنتی ما در زمان شیخ بهایی را توجه کنید که هم در بیرون و هم درون زیباست. چون از تفکر مبتنی بر حوزه های معرفت شناختی و وجودشناختی تبعیت می کرده است که هم به زیبایی آفاق و هم انفس توجه داشته است.
مسئله دیگری که با احیای خودباوری ارتباط مستقیم دارد بحث «امیدبخشی» است. من معتقدم که اگر پیامبر(ص) که رحمت للعالمین هستند را در فازهای اجتماعی و فردی این رحمت للعالمین را مطرح می کردیم، بسیاری از مسائل ما حل می شد. عرب بادیه نشینی از پیامبر(ص) سؤال کرد که روز قیامت چه کسی به حسابها رسیدگی می کند؟ پیامبر(ص) فرمود: خداوند. دوباره این سؤال را کرد و پیامبر فرمود: خداوند و سومین بار پرسید و باز پیامبر فرمودند: خداوند. به یکباره این عرب شادی کنان برخاست و گفت «الکریم اذا قدر عفا»، «کریم وقتی قدرت پیدا کرد، می گذرد». پیامبر به او گفت: باز گرد، و رو به اصحاب خویش فرمودند: این فرد محققا اهل بهشت است؛ چون به خداوند حسن ظن دارد.
در روایتی دیگر دو نفر از پیامبران را دستگیر کردند، وقتی آزاد شدند یک نفر نحیف و یک نفر حال خوبی داشت. از آن دو نفر سؤال کردند که شما هر دو در یک شرایط زندانی بودید علت این مسئله چیست؟ آن کسی که نحیف بود گفت من از خوف خدا و دیگری گفت من از امید به خدا اینگونه شدم. امام صادق(ص) می فرماید: آنکه امید به خدا داشت افضل است.
این مسائل تنها برای کتابهای روایی نیست که آن را حفظ کنیم و تمام و جایزه بگیریم. بلکه این مسئله برای کسانی که از تعمق در بعد روانشناسی اجتماعی و از فهم و شعور استفاده می کند، ذره ذره در مسائل اجتماعی نقش دارد. جامعه امیدوار با جامعه پرتنش دو معادله متفاوت در مباحث خانواده دارد و دو گونه متفاوت در تعاملات اجتماعی برخورد است. یعنی جامعه مبتنی بر رحمت للعالمین بودن پیامبر در تعامل و مدیریت ارتباطش متفاوت از جامعه مبتنی بر یأس، حرمان، تنش، سوء ظن، مچگیری عمل می کند.
یکی از ارمغان های پیامبر(ص) احیای خود و باور واقعی به خود بود. اگر این خودباوری نباشد تعارض به وجود می آید یعنی افراد یک چیزی را نشان می دهند و در باورشان چیز دیگری است و این تعارضات نمی تواند از یک نگاه عمیق مبتنی بر روان کاوی دور بماند. بنابراین مسئله هویت، خودباوری و احیای خود، تحول بنیادینی از آگاهی و هوشیاری در سطح عمیق کلمه بسیار اهمیت دارد که در برنامه ریزی ها از کارتون ساختن دخالت دارد تا معماری و غیره. معماری سنتی ما در زمان شیخ بهایی را توجه کنید که هم در بیرون و هم درون زیباست. چون از تفکر مبتنی بر حوزه های معرفت شناختی و وجودشناختی تبعیت می کرده است که هم به زیبایی آفاق و هم انفس توجه داشته است.
مسئله دیگری که با احیای خودباوری ارتباط مستقیم دارد بحث «امیدبخشی» است. من معتقدم که اگر پیامبر(ص) که رحمت للعالمین هستند را در فازهای اجتماعی و فردی این رحمت للعالمین را مطرح می کردیم، بسیاری از مسائل ما حل می شد. عرب بادیه نشینی از پیامبر(ص) سؤال کرد که روز قیامت چه کسی به حسابها رسیدگی می کند؟ پیامبر(ص) فرمود: خداوند. دوباره این سؤال را کرد و پیامبر فرمود: خداوند و سومین بار پرسید و باز پیامبر فرمودند: خداوند. به یکباره این عرب شادی کنان برخاست و گفت «الکریم اذا قدر عفا»، «کریم وقتی قدرت پیدا کرد، می گذرد». پیامبر به او گفت: باز گرد، و رو به اصحاب خویش فرمودند: این فرد محققا اهل بهشت است؛ چون به خداوند حسن ظن دارد.
در روایتی دیگر دو نفر از پیامبران را دستگیر کردند، وقتی آزاد شدند یک نفر نحیف و یک نفر حال خوبی داشت. از آن دو نفر سؤال کردند که شما هر دو در یک شرایط زندانی بودید علت این مسئله چیست؟ آن کسی که نحیف بود گفت من از خوف خدا و دیگری گفت من از امید به خدا اینگونه شدم. امام صادق(ص) می فرماید: آنکه امید به خدا داشت افضل است.
این مسائل تنها برای کتابهای روایی نیست که آن را حفظ کنیم و تمام و جایزه بگیریم. بلکه این مسئله برای کسانی که از تعمق در بعد روانشناسی اجتماعی و از فهم و شعور استفاده می کند، ذره ذره در مسائل اجتماعی نقش دارد. جامعه امیدوار با جامعه پرتنش دو معادله متفاوت در مباحث خانواده دارد و دو گونه متفاوت در تعاملات اجتماعی برخورد است. یعنی جامعه مبتنی بر رحمت للعالمین بودن پیامبر در تعامل و مدیریت ارتباطش متفاوت از جامعه مبتنی بر یأس، حرمان، تنش، سوء ظن، مچگیری عمل می کند.
یکی از مهمترین پیامهای دین، اصلاح، تعدیل، تنظیم و آفرینش ارتباط است
روایات و سیره پیامبر و ائمه علیهم السلام تنها داستان نیست بلکه روانشناسی کاربردی است. امروز در دنیا با هوش عملی، هوش هیجانی، هوش معنوی و... کسانی مثل واگنر، می یر، سالوین، اسپنسر، گلمن و... بحث این را مطرح می کنند که مدیریت ارتباط چقدر باید هوشمندانه باشد یعنی هوش به تنهایی در بحثهای ریاضی و خطی و... مطرح نیست. این رحمت للعالمین بودن پیامبر(ص) اکسیر هوشمندانه اداره کردن خود و دیگران، و مهمترین فصل شکفته شدن خود و دیگران در رابطه برون فردی و درون فردی است. اما این شعور و آگاهی می خواهد.
اگر آن شعور و آگاهی وجود داشته باشد جامعه و فرد و خانواده جور دیگری حرکت می کنند به شرطی که کاربردی شود و ما بسیاری از مضامین را در بعد عمیق فردی و اجتماعی داشته و داریم از جمله در کتابهای سفینة البحار، اصول کافی، مستدرک الوسایل، غررالحکم و اخیرا الحیات استاد حکیمی و... اما اینها کاربردی نشده است.
پیامبر(ص) می فرماید: «الزموا نفسک بتودد» یعنی نفس خود را به تودد و محبت به دیگران ملزم کن. تودد معنایی فراتر از معنای psychological دارد. فقط لبخند زدن و شکلات دادن و... نیست بلکه گرهگشایی از کار مردم کردن و... است. ببینید حضرت امیر(ع) در حقوق حیوانات چه مسائلی را بیان می کنند که صاحب «جواهر» در این مسئله کار کرده است.
دینی که به ظرافتهای عمیق ارتباطی در بعد حیوان اهمیت می دهد آیا ممکن است به ابعاد ظریف ارتباطی انسان بی توجه باشد؟! دین تنها در مناسکی را انجام دادن خلاصه نمی شود. روانشناسی اسلامی این نکته را باید تشخیص دهد که این امیدپروری بر اساس رحمت للعالمین بودن در بعد اجتماعی می تواند آثار شگرفی را ایجاد کند. حرمانزدایی، امیدآفرینی مبتنی بر رحمت للعالمین بودن پیامبر(ص) بسیار اهمیت دارد.
روایات و سیره پیامبر و ائمه علیهم السلام تنها داستان نیست بلکه روانشناسی کاربردی است. امروز در دنیا با هوش عملی، هوش هیجانی، هوش معنوی و... کسانی مثل واگنر، می یر، سالوین، اسپنسر، گلمن و... بحث این را مطرح می کنند که مدیریت ارتباط چقدر باید هوشمندانه باشد یعنی هوش به تنهایی در بحثهای ریاضی و خطی و... مطرح نیست. این رحمت للعالمین بودن پیامبر(ص) اکسیر هوشمندانه اداره کردن خود و دیگران، و مهمترین فصل شکفته شدن خود و دیگران در رابطه برون فردی و درون فردی است. اما این شعور و آگاهی می خواهد.
اگر آن شعور و آگاهی وجود داشته باشد جامعه و فرد و خانواده جور دیگری حرکت می کنند به شرطی که کاربردی شود و ما بسیاری از مضامین را در بعد عمیق فردی و اجتماعی داشته و داریم از جمله در کتابهای سفینة البحار، اصول کافی، مستدرک الوسایل، غررالحکم و اخیرا الحیات استاد حکیمی و... اما اینها کاربردی نشده است.
پیامبر(ص) می فرماید: «الزموا نفسک بتودد» یعنی نفس خود را به تودد و محبت به دیگران ملزم کن. تودد معنایی فراتر از معنای psychological دارد. فقط لبخند زدن و شکلات دادن و... نیست بلکه گرهگشایی از کار مردم کردن و... است. ببینید حضرت امیر(ع) در حقوق حیوانات چه مسائلی را بیان می کنند که صاحب «جواهر» در این مسئله کار کرده است.
دینی که به ظرافتهای عمیق ارتباطی در بعد حیوان اهمیت می دهد آیا ممکن است به ابعاد ظریف ارتباطی انسان بی توجه باشد؟! دین تنها در مناسکی را انجام دادن خلاصه نمی شود. روانشناسی اسلامی این نکته را باید تشخیص دهد که این امیدپروری بر اساس رحمت للعالمین بودن در بعد اجتماعی می تواند آثار شگرفی را ایجاد کند. حرمانزدایی، امیدآفرینی مبتنی بر رحمت للعالمین بودن پیامبر(ص) بسیار اهمیت دارد.
در این میان نقش آموزش بسیار قابل توجه است. آموزش به معنای واقعی که نگرشها را تغییر دهد و اباذر، مقداد و... را تربیت کند. در پرورش اباذر، مقداد، میثم تمار ... فرایندی طی شده است. من بر این باورم که اگر این مسائل در سیاست گذاری مورد توجه قرار گیرد از خانواده تا سیاست بین الملل ما را تغییر می دهد.
اصل دین هم همین است. اگر قرار است دین مداری و دینداری واقعی اتفاق بیفتد باید در صورتهای مختلف زندگی نمود داشته باشد. دینی که از خواب رفتن تا بیدار شدن حرف دارد و از مسائل زناشویی و تا رفتن به عالم بالا نقش دارد، نمی تواند در مسائل ارتباطی بی تفاوت باشد. یکی از مهمترین پیامهای دین، اصلاح، تعدیل، تنظیم و آفرینش ارتباط با خود، طبیعت، دیگران و خداوند است. اگر این فضا ایجاد شود و آموزش بتواند این اصلاح را انجام دهد در همه زمینه ها نقش خواهد داشت.
سبک زندگی توحیدی صرفا در سجاده دخالت ندارد
*: علت این عدم خودباوری را در جامعه خودمان در چه مسائلی می دانید؟ مشکلات و تنشهای ارتباطی میان اعضای خانواده افزایش پیدا کرده است و در حوزه تربیت فرزند والدین مسائل متعددی را پیش رو دارند. در این زمینه چه باید کرد؟
**: وقتی ما سبک زندگی را به طور جدی در روانشناسی مد نظر بگیریم. به یک نکته مهم می رسیم یعنی اگر قرار باشد که سبک زندگی مثلا یک خانم با تجمل، مصرفگرایی، مدگرایی و... همراه باشد و این سبک زندگی را به صورتهای مختلف ترغیب کنیم، حالا با برنامه های تلویزیونی، مجله و آموزش و... ناخودآگاه و خودآگاه دچار مشکلات اخلاقی و رفتاری درجامعه و خانواده ها خواهیم بود. یعنی ممکن است فردی در نقد نژادپرستی هم کتاب بنویسد اما در مواجه با فرد سیاه پوست رفتاری کند که با گفته های خودش متفاوت باشد، این نگرش غیرآشکار است.
اگر قرار است نگرش آشکار و غیرآشکار ما و برنامه ریزی ما در مصرفگرایی، مادی گرایی و تجمل گرایی و... خلاصه و ترغیب شود تا چند درصد احتمال دارد فردی که در این مسائل مستغرق است یکباره متحول شود و مثلا بگویید ای زن به تو از فاطمه(س) اینگونه پیام است و او متحول شود؟!
سبک زندگی وقتی بر اساس آگاهی، شعور و عمق برنامه ریزی نشده باشد مسلما انتظار این را نمی توان داشت که در میدان عمل، فرد خلاف آن سبک زندگی رفتار کند. اینجا نقش برنامه ریزی اجتماعی و نهادهای آموزشی و سیاست گذاریهای فرهنگی بسیار مهم است. وقتی دقتی در این مسائل وجود ندارد مسلما تعارض و بحرانهای رفتاری و تخالف بین قول و فعل و تنشهای زیاد به وجود می آید.
اصل دین هم همین است. اگر قرار است دین مداری و دینداری واقعی اتفاق بیفتد باید در صورتهای مختلف زندگی نمود داشته باشد. دینی که از خواب رفتن تا بیدار شدن حرف دارد و از مسائل زناشویی و تا رفتن به عالم بالا نقش دارد، نمی تواند در مسائل ارتباطی بی تفاوت باشد. یکی از مهمترین پیامهای دین، اصلاح، تعدیل، تنظیم و آفرینش ارتباط با خود، طبیعت، دیگران و خداوند است. اگر این فضا ایجاد شود و آموزش بتواند این اصلاح را انجام دهد در همه زمینه ها نقش خواهد داشت.
سبک زندگی توحیدی صرفا در سجاده دخالت ندارد
*: علت این عدم خودباوری را در جامعه خودمان در چه مسائلی می دانید؟ مشکلات و تنشهای ارتباطی میان اعضای خانواده افزایش پیدا کرده است و در حوزه تربیت فرزند والدین مسائل متعددی را پیش رو دارند. در این زمینه چه باید کرد؟
**: وقتی ما سبک زندگی را به طور جدی در روانشناسی مد نظر بگیریم. به یک نکته مهم می رسیم یعنی اگر قرار باشد که سبک زندگی مثلا یک خانم با تجمل، مصرفگرایی، مدگرایی و... همراه باشد و این سبک زندگی را به صورتهای مختلف ترغیب کنیم، حالا با برنامه های تلویزیونی، مجله و آموزش و... ناخودآگاه و خودآگاه دچار مشکلات اخلاقی و رفتاری درجامعه و خانواده ها خواهیم بود. یعنی ممکن است فردی در نقد نژادپرستی هم کتاب بنویسد اما در مواجه با فرد سیاه پوست رفتاری کند که با گفته های خودش متفاوت باشد، این نگرش غیرآشکار است.
اگر قرار است نگرش آشکار و غیرآشکار ما و برنامه ریزی ما در مصرفگرایی، مادی گرایی و تجمل گرایی و... خلاصه و ترغیب شود تا چند درصد احتمال دارد فردی که در این مسائل مستغرق است یکباره متحول شود و مثلا بگویید ای زن به تو از فاطمه(س) اینگونه پیام است و او متحول شود؟!
سبک زندگی وقتی بر اساس آگاهی، شعور و عمق برنامه ریزی نشده باشد مسلما انتظار این را نمی توان داشت که در میدان عمل، فرد خلاف آن سبک زندگی رفتار کند. اینجا نقش برنامه ریزی اجتماعی و نهادهای آموزشی و سیاست گذاریهای فرهنگی بسیار مهم است. وقتی دقتی در این مسائل وجود ندارد مسلما تعارض و بحرانهای رفتاری و تخالف بین قول و فعل و تنشهای زیاد به وجود می آید.
سبک زندگی توحیدی بر اساس معرفتشناختی و وجودشناختی با سبک زندگی مادیگرایی بسیار متفاوت است. سبک زندگی توحیدی صرفا در سجاده دخالت ندارد بلکه در همه مسائل از سر سفره نشستن حرف دارد تا برخورد با فرزند و همسر و همسایه و... که این با آموزش و برنامه ریزی اتفاق خواهد افتاد و با نصیحت و سخنرانی و ... اتفاق نخواهد افتاد.
غفلت از ارائه تصویر درست از ظهور/ توجه به دیگر شاخصهای توسعه
*: بحث امیدواری و امیدپروری که به آن اشاره کردید را چطور می توان با مباحث ظهور و منجی پیوند زد؟
**: یکی از چیزهایی که در حوزه های اجرایی کم کاری شده است، بحث تصویرسازی و مدیریت تصویر بحث ظهور است. منتظران واقعی هم امیدبخش و امیدوار هستند. نگاه امام زمان(عج) نگاه مبتنی بر محبت است. اسلام در جامعیت خود زیباترین دیدگاه را در مورد صلح همراه دارد.
یکی از زیباترین تجلیات اسلام در معنای واقعی پرورش ذهن صلحطلب است. اسلامی که حضرت امیر(ع) می فرماید: من اسلام را طوری تفسیر می کنم که کسی تاکنون تفسیر نکرده باشد و اسلام یعنی تسلیم در برابر حقیقتها. انسانی که به معنای واقعی «مسلم» باشد در درونش آرامش موج می زند و موج زدن آرامش در آن باعث می شود که صلحطلبی جزء وجودی اش باشد. اسلام دین صلح و محبت است. برای همین است که در روایات داریم وقتی امام زمان(عج) تشریف بیاورند بسیاری از مسیحیان زودتر به ایشان توجه می کنند. چون نگاه هم فطری و هم جهانی است و جهانی شدن مبتنی بر سرمایه داری، تکاثر، زیورپرستی با جهانی شدن بر اساس فطرت و ارزشهای معنوی انسانها خیلی فرق می کند.
اگر به جهانی سازی از بعد فطری نگاه کنیم، که امام زمان(ع) در واقع این فضا را در همه ابعاد ایجاد می کنند عامل مهمی می شوند در تسهیل این صلح. در احادیث داریم که در زمان حاکمیت امام زمان(عج) انسانها نه تنها فقر اجتماعی و مالی ندارند بلکه فقرهای درونی مثل کبر، حسد، ریا، آز و... انسانها نیز برطرف می شود و شاخصهای توسعه که الان ما تنها در اقتصاد مطرح می کنیم به گونه ای دیگر تعریف می شود. در غرب خیلی افراد مثل «اسپرسو» در کتاب «هوش جهانی» نقد به این مسئله دارد که توسعه در ابعاد دیگر عاطفی، هیجانی، معنوی ... چه می شود؟!
مهمترین مسئله بحث امام شناسی است، وقتی کسی امام خود را شناخت فضا بسیار گسترده تر مطرح می شود. امید و انتظار جزء پایه های اساسی رشد مطرح می شود. بنابراین اصلا دید مبتنی بر تخاصم درگیرهای فردی و گره های وجودی که تنها با عقده های مختلف، انگیزه های مختلف را تجربه می کنند، کاملا متفاوت است.
**: یکی از چیزهایی که در حوزه های اجرایی کم کاری شده است، بحث تصویرسازی و مدیریت تصویر بحث ظهور است. منتظران واقعی هم امیدبخش و امیدوار هستند. نگاه امام زمان(عج) نگاه مبتنی بر محبت است. اسلام در جامعیت خود زیباترین دیدگاه را در مورد صلح همراه دارد.
یکی از زیباترین تجلیات اسلام در معنای واقعی پرورش ذهن صلحطلب است. اسلامی که حضرت امیر(ع) می فرماید: من اسلام را طوری تفسیر می کنم که کسی تاکنون تفسیر نکرده باشد و اسلام یعنی تسلیم در برابر حقیقتها. انسانی که به معنای واقعی «مسلم» باشد در درونش آرامش موج می زند و موج زدن آرامش در آن باعث می شود که صلحطلبی جزء وجودی اش باشد. اسلام دین صلح و محبت است. برای همین است که در روایات داریم وقتی امام زمان(عج) تشریف بیاورند بسیاری از مسیحیان زودتر به ایشان توجه می کنند. چون نگاه هم فطری و هم جهانی است و جهانی شدن مبتنی بر سرمایه داری، تکاثر، زیورپرستی با جهانی شدن بر اساس فطرت و ارزشهای معنوی انسانها خیلی فرق می کند.
اگر به جهانی سازی از بعد فطری نگاه کنیم، که امام زمان(ع) در واقع این فضا را در همه ابعاد ایجاد می کنند عامل مهمی می شوند در تسهیل این صلح. در احادیث داریم که در زمان حاکمیت امام زمان(عج) انسانها نه تنها فقر اجتماعی و مالی ندارند بلکه فقرهای درونی مثل کبر، حسد، ریا، آز و... انسانها نیز برطرف می شود و شاخصهای توسعه که الان ما تنها در اقتصاد مطرح می کنیم به گونه ای دیگر تعریف می شود. در غرب خیلی افراد مثل «اسپرسو» در کتاب «هوش جهانی» نقد به این مسئله دارد که توسعه در ابعاد دیگر عاطفی، هیجانی، معنوی ... چه می شود؟!
مهمترین مسئله بحث امام شناسی است، وقتی کسی امام خود را شناخت فضا بسیار گسترده تر مطرح می شود. امید و انتظار جزء پایه های اساسی رشد مطرح می شود. بنابراین اصلا دید مبتنی بر تخاصم درگیرهای فردی و گره های وجودی که تنها با عقده های مختلف، انگیزه های مختلف را تجربه می کنند، کاملا متفاوت است.
پایان
..........
..........
گفتگو از زینب ملکی
نظر شما