طبق حکمت حضرت امام(ره) و سنائی، خلقت همه طفیل وجود پیامبر(ص) است و همه چیز مقدمه و زمینه ساز به وجود آمدن اوست، هدف اصلی از خلقت عالم و آدم، وجود قدسی پیامبر(ص) است.
امام خمینی(ره) ضمن سخنانی مبسوط در این باره گفته است: «تربیت نظام عالم ملک از فلکیات و عنصریات و جوهریات و عرضیات آن، مقدمه وجود انسان کامل است و در حقیقت این ولیده عصاره عالم تحقق و غایة القصوای عالمیان است.(آداب الصلوة، ص 262)
و در جای دیگر با اشاره به تجلی فعلی خداوند و اینکه جهان خلقت به منزله مصلی است، تصریح نموده: «انسان کامل و نبی ختمی (ص) کعبه است»(سرالصلوة، ص 56) و در جای دیگر از انسان کامل به محور آفرینش یاد نموده است(ر.ک: ره عشق، ص 27)
در حکمت سنائی نیز این مسأله مورد توجه ویژه قرار گرفته و در جاهای متعدد به تناسب به هدف آفرینش بودن وجود مقدس ختمی مرتبت اشاره نموده که به فرازهایی از سخنان او اشاره می شود.
امام(ره) و سنائی هر دو بر این نکته تأکید دارند که جهان خلقت از افلاک، عناصر، عالم و آدم همه طفیل وجود ختمی مرتب اند و همه مقدمه و زمینه ساز خلقت او هستند و هدف و غایت اصلی آفرینش به وجود آمدن او بوده است. این نکته که در عرفان اسلامی بسیار مطرح شده در واقع بازتاب آموزه های وحیانی است که به چند نمونه از آنها اشاره می شود:
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: خداوند متعال نور وجود پیامبر ما محمد(ص) را آفرید و آنگاه خطاب به او فرمود: «یا عبدی أنت المراد و المرید، و أنت خیرتی من خلقی، و عزتی و جلالی لولاک ما خلقت الافلاک: ای بنده من، تو مراد و مرید و برگزیده مخلوقات من هستی، به عزت و جلال خودم، اگر تو نبودی جهان را نمی آفریدم.»(بحارالانوار، ج 15، ص 28)
و در روایت دیگر رسول خدا(ص) ضمن مبسوط خطاب به امیرمؤمنان(ع) فرمود: «یا علی، لولا نحن، ما خلق الله آدم و لا الحواء، ولا الجنة و لا النار و لا السماء و لا الارض: یا علی اگر ما نمی بودیم، خداوند آدم، حوا، بهشت و دوزخ، آسمان و زمین را نمی آفرید.»(عیون الاخبار الرضا، ج 2، ص 237، ح 22)
گفتنی است که طبق این گونه آموزه های وحیانی و عرفانی، وجود پیامبر(ص) هم هدف آفرینش است و هم واسطه آفرینش، چون خلقت در واقع تجلی فعلی حق تعالی است؛ چنانکه امیرمؤمنان(ع) فرمود: «الحمد لله المتجلی لخلقه بخلقه: سپس خدای را که با آفرینش خود بر آفریدگان تجلی کرد.»(نهج البلاغه، خطبه 108) و این تجلی به واسطه وجود ختمی مرتبت صورت گرفته است.
و در جای دیگر تأکید نموده، اگر وجود پیامبر(ص) واسطه فیض الهی نبودی، هیچ موجودی شایسته دریافت فیض وجود و کمالات وجودی از حضرت غیب احدی نبود.(ر.ک: آداب الصلوة، ص 137)
اینکه در کلام سنائی آمده، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) منادی و راهنمای ملت محمدی بوده اند، در واقع بازتاب آموزه های وحیانی است که براساس آنها معلوم می شود همه انبیاء پیشین از بعثت ختمی مرتبت به عنوان آخرین فرستاده الهی خبر داده اند.(آیه 6 سوره صف)
اینکه گفته است: شبستان مقام ختمی قاب قوسین است. اقتباس از آیات 8 و 9 سوره نجم است. این بالاترین سیر وجودی است که برای بشر قابل دست یافتنی است و پیامبر(ص) اولین و آخرین انسانی است که به خلوتگه انس «قاب قوسین او ادنی» باریافت و در حکمت امام(ره) تصریح شده که مقام «او ادنی» ناظر به اتصال به احدیت است(ر.ک: تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص 68)
و این مقام فنای مطلق و وصول مطلق است و اگر در کلام سنائی از «بطحاء» سخن گفته شه در واقع ناظر به زادگاه روحانی و جسمانی پیامبر(ص) است که امیرمؤمنان(ع) درباره آن فرمود: خداوند او را از شجره انبیاء و چراغدان نور و جایگاه والا و مرکز سرزمین بطحاء(منطقه بین دو کوه ابوقبیس و احمر که محل زندگی قریش بوده) و چشمه های حکمت برگزید.»(نهج البلاغه، خطبه 108)
آنچه که در حکمت سنائی با الهام از آموزه های وحیانی در باب هدف خلقت بودن وجود ختمی مرتبت آمده، پس از او همان رویکرد و تعبیرات در سخنان بسیاری از عارفان مطرح گردیده و نشانه تأثیرپذیری آنان از حکمت سنائی است.
نظر شما