به گزارش خبرنگار مهر، منظومههای فارسی به عنوان آثاری ادبی که ماهیتی روایی و داستانی دارند، نمونههای درخشانی از پیشینه داستانپردازی در ادبیات فارسی هستند. نخستین قدم برای نزدیک شدن به این گنجینه، شناساندن آن به مخاطب است و یکی از راههای شناساندن، تلخیص و بازنویسی آنهاست تا از این طریق، هم گوهرهای درخشان نهفته در آنها در اختیار مخاطب قرار گیرد و هم اشتیاق و انگیزه مطالعه اصل آثار در او بیدار و نیرومند شود.
محمد ملقب به فریدالدین و متخلص به «فرید» و بیشتر «عطار» یعنی شیخ عطار نیشابوری، دومین حلقه از سه حلقه اصلی زنجیره منظومهسرایان عرفانی است: سنایی، عطار و مولوی. اگر در میان انواع منظومههای زبان فارسی از بزمی تا رزمی و از عرفانی تا اخلاقی نیز تا بخواهیم چند نفر را سر جمع از میان همه انتخاب کنیم، بیشک نمیتوان از کنار نام او گذشت و او در کنار فردوسی و نظامی و به همراه دو بدیل دیگرش در حوزه منظومه سرایی عرفانی یعنی سنایی و مولوی، پنج ستاره آسمان ادب فارسی در عرصه سرودن مثنویهای بلند روایی به شمار میروند.
عطار بین سالهای 543 تا 553 در نیشابور زاده شده است و بنابر قول مشهور بین سالهای 618 تا 627 در حمله مغولان به این شهر به شهادت رسیده است. شغل او و پدرش طبابت به شیوه طب سنتی و فروش داروهای گیاهی و ادویه و عطر بوده است. پدرش نیز مانند او، اهل عبادت و مشتاق عوالم معنا بوده است و بنابر اطلاع دکتر شفیعی کدکنی، مزار پدر عطار نیز زیارتگاه مردم منطقه کدکن است. مزار عطار نیز در نیشابور واقع شده است.
عطار سه مثنوی دارد که در آنها یک داستان کلی روایت میشود و در ضمن آن داستان کلی، حکایاتی متناسب با جایگاه آورده میشود. این سه مثنوی عبارتاند از منطق الطیر یا مقاماتالطیور، مصیبتنامه و خسرونامه که نام دیگر آن الهینامه است. عطار یک دفتر رباعی هم مشتمل بر حدود دوهزار رباعی به نام مختارنامه دارد. دیوان این شاعر نیز شامل غزلیات، قصاید، مقطعات و رباعیات در دست است. اسرارنامه از نظر حجم کوچکترین مثنوی اوست و حدود سههزار و سیصد بیت دارد. این کتاب داستانی کلی ندارد بلکه به روش حدیقةالحقیقة سنایی، مشتمل بر گفتارهایی در بیان اسرار عرفانی و حکایاتی متناسب در خلال هر مقاله است، همانگونه که مخزنالاسرار نظامی نیز چنین ساختاری دارد.
از نکات این کتاب این است که سن عطار هنگام سرودن، حدود 50 سال بوده و به نوعی اسرارنامه از بیشتر آثار عطار زودتر سروده شده است. در مناجاتنامه آخر کتاب نیز، خلاف دیگر منظومههای او که لحنی پرسوز و گداز و نیایشی مستقیم خطاب به حضرت حق، پیکره اصل مناجاتنامهها را تشکیل میدهد، حجم نیایشها و خطابهای مستقیم با خداوند کمتر است و حجم حسب حال گویی و بیان عجز و درماندگی و تا حدودی واقعهزدگی عرفانی و بیان اشارات و حکایاتی متناسب آن بیش از دیگر مناجاتنامههای مثنویهای او به چشم میآید.
فرازی از این کتاب را میخوانیم:
وقتی مینویسیم: بسمالله الرحمن الرحیم، سه الف در آن هست. ولی آن سه الف هرگز خوانده نمیشوند؛ حال بدان که تو و همه این عالم آن «الف» هستید که در بسمالله، هیچ است و آنچه هست، اسم خداست و بس:
چنان در اسم او کن جسم پنهان / که میگردد الف در «بسم» پنهان
جسمت که رفت، جانت را مصفا کن. از سر جانت برخیز و در صاحب اسم یعنی حضرت حق، نابود بشو؛ زیرا که حق اوست و اوست که حقیقت دارد:
مرا باید که جان و تن نماند / و گر هر دو بماند، من نماند
حکایت دیگری از این کتاب به شرح زیر است:
پشهای به نزد سلیمان (ع) رفت و از باد شکایت کرد. سلیمان پشه را گفت که بماند و دستور داد باد را که به آنجا بیاید تا میانشان داوری کند. باد فرمان را شنید و به شتاب به آن سو وزید اما پیش از آنکه برسد، پشه ترسید و به هول و شتاب پر زد و رفت. سلیمان فرمود: باد بیداد نکرده است، اگر پشه نمیتواند بایستد، باد چه تقصیری دارد؟
این کتاب با 86 صفحه، شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت هزار و 500 ریال منتشر شده است.
نظر شما