۱۰ مهر ۱۳۹۱، ۹:۲۴

در روز جهانی جهانگردی/

خبرنگاران استان سمنان از مناطق توریستی شاهرود بازدید کردند

خبرنگاران استان سمنان از مناطق توریستی شاهرود بازدید کردند

شاهرود-خبرگزاری مهر: خبرنگاران استان سمنان به مناسبت روز جهانی جهانگردی از مناطق توریستی شاهرود (قاره کوچک) بازدید کردند.

به گزارش خبرنگار مهر، ساعت هشت و 30 دقیقه صبح چهارشنبه بخش قابل توجهی از خبرنگاران استان سمنان در محل فرمانداری ویژه شهرستان شاهرود جمع شده بودند؛ همه منتظر بودند تا کاروان ها در روز جهانی جهانگردی به سمت مناطق توریستی شهرستان شاهرود (قاره کوچک) حرکت کنند.

انتظار به طول نیانجامید و قبل از ساعت 9 صبح کاروان ها به سمت بسطام دیار عالمان و عارفان به حرکت در آمد، نور خورشید همراه با خنکای آغازین روزهای پاییز، آمدن پاییز را نوید می داد.

شهر بسطام با حدود سه هزار و صد کیلومتر مربع وسعت و یک هزار و 400 متر ارتفاع از سطح دریا در شش کیلومتری شمال شاهرود واقع شده، این شهر شامل دو دهستان خرقان و کلاته های غربی و سه شهر و ۳۴ روستا است و  جمعیتی حدود ۱۰ هزار نفر در آن ساکن هستند که البته با احتساب بخش های تابعه به حدود پنجاه هزار  نفر می رسند.

شهر بسطام علاوه بر آب و هوای بسیار خوب و جاذبه های گردشگری از منظر علم، عرفان و ادب نیز جایگاه ویژه ای در فرهنگ ایرانی و اسلامی دارد.

از مفاخر این دیار می توان به امام زاده محمد، فرزند امام جعفر صادق(ع)، بایزید بسطامی، شیخ ابوالحسن خرقانی از بزرگان عرفان و افتخارات ایران، فروغی بسطامی شاعر و مشهور ترین غزل سرای عهد قاجار و علمایی چون آخوند ملا کاظم خراسانی و فرزند بزرگوارش آیت الله حاج ملا محمد علی، آیت الله توحیدی بسطامی، آیت الله شیخ آقا بزرگ اشرفی بسطامی، آیت الله حاج شیخ علی اصغر ابرسجی، حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین روحانی بسطامی و مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سید محمود شاهرودی و... اشاره کرد.

سال ها پیش در یال رشته کوه تپال، شکافی جهت رفت و آمد ایجاد کردند که امروزه شهر بسطام از همان نقطه آغاز می شود، البته در سال های اخیر با توجه به احداث بزرگراه، بخش های زیادی از این یال تخریب شده است.

با مرور دانسته های اندکم درباره بسطام، کاروان خبرنگاران استان وارد این شهر تاریخی شده و در مسجد جامع این شهر توقف کرد.

این مسجد که به نظر می رسد در زمان غازان خان مغول در سال 706 هجری قمری ساخته شده شامل حیاطی مرکزی است و در بخش شمالی، شرقی و غربی شبستان هایی با عمق متفاوت از حدود 6 تا 11 متر دارد.

یکی از مشخصه های پر اهمیت صحن مسجد جامع، رواقی است که یکی از زیباترین و نفیس ترین و پر ارزش ترین محراب های ایران در آن قرار دارد. این محراب سه حاشیه دارد که با خط نوشته های کوفی پرشده است.

دلم می خواست می شد ساعت ها ایستاد و محراب زیبای این مسجد را به نظاره نشست اما زمان کم بود و راه بسیار.

در نقطه ای که یکی از محراب های اصلی این مسجد قرار دارد در ورودی کوچکی است که به برج کاشانه باز می شود.

ترکیب این برج با بنای مسجد جامع سبب ایجاد یک ارتفاع برای این مسجد و تمایز بنای مسجد از سایر ساختمان های همجوار می شود و به نظرم می آید چه منار زیبایی برای این مسجد شده است.

می گویند این برج در زمان سلجوقیان ساخته شده ولی تاریخ ساخت بنای برج به سال 700 قمری می رسد، عده ای معتقدند که محل برج آتشکده زرتشتیان قبل از اسلام بوده ولی برخی از مستشرقین بر این باورند که بنای برج مربوط به دوره غازان خان است و اسم اصلی آن "غازانه" بوده که بدون توجه به اصل آن "کاشانه" نامیده می شود.

این برج از داخل 14 متر ارتفاع دارد و از بیرون 20 متر و از لحاظ ارتفاع بعد از برج میل گنبد کاووس دومین برج سفالی ایران است.

ورودی برج از داخل مسجد در کوچکی است که در میان دالان زیبایی که سه طرف آن با کتیبه های خطی منقوش با آیت الکرسی و احادیث نبوی زینت داده شده است؛ فضای داخلی این برج ده ضلعی است و بر دیوار های آن طاق نماهای تزئینی کم عمقی کار شده؛ در قسمت بالای برج بر دو حاشیه از آجرهای بزرگ نوشته های کوفی دیده می شود که در آن نام اولجایتو و سال 723 هجری قمری ثبت گردیده است.

دل من و فکر کنم دل تمام خبرنگارها و عکاس های کاروان می خواست از پله های این برج بالا برویم اما تنگی راه پله و احتمال ریزش و آسیب به این بنای با ارزش دست ما را کوتاه نمود. بعد از عکس یادگاری کاروان به سمت مدرسه علمیه شاهرخیه که کمتر از پنج دقیقه با مسجد جامع فاصله داشت حرکت کرد.

وارد مدرسه که شدیم مسئولش نگاهی انداخت و گفت شما هم می خواهید بیایید داخل. خوشحال شدم که با کاروان آمده ام و می توانم داخل مدرسه را ببینم در غیر این صورت به دلیل زن بودن از دیدن این بنای تاریخی که مدرسه علمیه این شهر است برای همیشه محروم می ماندم.

ساختمان این مدرسه طرحی دو ایوانه دارد و ایوان ها در دو جبهه شمالی و جنوبی قرار گرفته اند. نمای حیاط مدرسه با نما سازی ساده آجر پوشیده شده و غالب تزیینات در قرن نهم با کاشی کاری و تزیینات رنگی مفصل همراه بوده است.

اتاق های کوچک که محل تحصیل و زندگی طلاب این مدرسه است عطر زندگی ساده ای را می دهد که گاهی برای چند روزی دور شدن از هیاهوی شهر آرزویش را می کنی. این مدرسه داراى مسجد، ایوان و زورخانه است.

همان کسی که ورودم برایش ایجاد تعجب شاید هم ناراحتی کرده بود توضیح می دهد که در این مدرسه 90 طلبه درس می خوانند و زندگی می کنند؛ می گویند بیشتر از صد سال قبل در قسمتی از این مدرسه که الان مدرس طلبه هاست زورخانه بوده است.

تمایل داشتیم این زورخانه در مدرسه علمیه را ببینم اما زورخانه امروز کلاس درس طلاب جوان این مدرسه بود و نمی شد توقع داشت کلاس درس را تعطیل کنند تا ما به آن جا هم سرک بکشیم؛ از راه پله های تنگ و مارپیچ راهی طبقه دوم این مدرسه شدیم که بیشتر حجره ها آن جا بود.

حیاط مدرسه با درخت های توت و باغچه های سر سبزش از این بالا زیبایی بیشتری داشت؛ دست دراز می کردی شاخه توت در دسترس بود و اگر فصل توت بود راحت می توانستی چند تایی بچینی.

مدرسه را به مقصد مجموعه تاریخی بسطام ترک کردیم، صومعه بایزید شامل دو اتاق کوچک تو در تو بود و باید خم می شدی تا از در کوچک بخش جلویی به اتاق دیگر بروی، هر از گاهی به زیارت این امامزاده آمده بودم اما اطلاعات زیادی از این مجموعه نداشتم.

بعد از صومعه به موزه "عرفان شرق" رفتیم، این ساختمان کوچک که در آن اشیاء کشف شده از همین مجموعه تاریخی قرار دارد نیز برای خود قصه ای دارد، می گویند که جسد غازان خان در این بنا دفن بوده است زیرا صد و چند سال پیش جسدی بدون سر با زره و ادوات جنگی در سرداب این گنبد خانه پیدا می شود و در زمان حکومت جهانسوز میرزا بر شاهرود و بسطام این جسد از ایران خارج و به روسیه منتقل می گردد.

شاید اشتباه مورخین مبنی بر مدفون بودن غازان خان در این بنا از این جا ناشی شده باشد چون تا جایی که من خبر دارم جسد وی در چهار کیلومتری جنوب تبریز مدفون است.

بدون بازدید، از مکان های دیگری که در این مجموعه قرار داشت نیز اطلاعاتی بدست آوردیم، برای من نکته جالب توجه قبری بود که صاحب آن را نمی شناختم اما همیشه در بدو ورودم به این مجموعه با چشم هم شده سراغی از او می گرفتم و خانه اش را به فاتحه ای نورانی می ساختم.

امروز فهمیدم این مقبره سنگی متعلق به یکی از شاهزادگان افغان است که به دلیل کمک گرفتن از ناصر الدین شاه قاجار برای به حکومت رسیدن در افغانستان به ایران آمده و بخاطر ارادت بسیاری که به بایزید داشته راهی بسطام شده و در راه بیمار می شود و جان می سپارد، طبق وصیتش او را در جوار بایزید دفن می کنند، این هم علامت سوال مقبره سنگی که گاهی در ذهنم پر رنگ می شد و گاه رنگ می باخت.

از بسطام خداحافظی می کنیم و راهی شهر مجن "ماسوله کویر" می شویم، چقدر عکاس ها عکس گرفتند و چقدر همه محو هنر و زیبایی های کهن این دیار بودیم.

 در راه مجن بودیم، شهری تاریخی با جمعیتی در حدود هشت هزار نفر، در ۳۳ کیلومتری شمال غربی شاهرود در دامنه رشته کوه های البرز شرقی با ویژگی های منحصر به فرد خود، این شهر بسیار زیباست و هر رهگذری را محو جاذبه ها و زیبایی خود می کند، خصوصا مردمی خونگرم، با صفا و ساده.

وارد شهر که شدیم رنگ و بوی شهر به مشامم نرسید شهری که هنوز ویژگی های سنتی و روستایی خود را حفظ کرده و چه زیبا مردم ساده دل و مهمان نوازش به استقبالمان آمدند.

به آبشار مصنوعی شهر رفتیم جایی که چند متر بالاترش جاده به کوه می رسد و تمام می شود. آب گل آلودی که از آبشار سرازیر بود و درختچه های زرشک بی بار، مرا یاد سیلاب های این منطقه می اندازد.

بافت قدیمی این شهر که در دامنه کوه قرار گرفته مانند روستای ماسوله گیلان به گونه ای ساخته شده که بام هر خانه، حیاط خانه دیگری است و این عامل چشم انداز بی نظیری را بوجود آورده است.

در بافت قدیم شهر، قدم می زنیم و زیبایی های دل انگیز از کاربرد معماری بومی و اقلیم منطقه را به چشم می کشیم، مصالح به کار رفته در خانه ها از سنگ و چوب است و روی دیوارهای سنگی را با گل قرمز اندود کرده اند.

چنان سنت و مدرنیته در این خانه ها در هم آمیخته که نمی توانم لحظه ای نگاه از آن بردارم. پنجره های آلومینیومی یا دو جداره در ساختمان های کاه گلی عجیب خودنمایی می کنند. بعضی سقف های ایزو گام و بعضی نیز کاه گل شده اند؛ در خیابان قدم می زنیم، به زن و مردی بر می خوریم که روی پشت بام خانه شان در حال شستن فرش هستند؛ خیابان و پشت بام در یک راستا، دیدنی نیست؟

شهردار مجن از بهسازی راه های این شهر با کمک میراث فرهنگی و درآمد های شهرداری با هفتاد میلیون ریال اعتبار می گوید؛ نگاه که می کنم می بینم هنوز خانه هایی هستند که راه به منزلشان نرسیده و از دامنه کوه برای رفت و آمد استفاده می کنند. این هم در نوع خودش، زندگی است.

راهی کارگاه سد سازی مجن می شویم، سد تنظیمی مخزنی مجن با هدف تنظیم جریان نا منظم آب پایه رودخانه که ناشی از ذوب برف و جبران کمبود آب در فصل تابستان احداث می شود، شاید دیگر اهداف ساخت این سد را بتوان در ذخیره روان آب ناشی از بارندگی، کنترل سیلاب، توسعه جاذبه های گردشگری منطقه، افزایش تولیدات محصولات کشاورزی، دامی و در نتیجه افزایش درآمد کشاورزان منطق و اشتغال و جلوگیری از مهاجرت مردم منطقه دانست.

این سد در فاصله 43 کیلومتری شمال غرب شهرستان شاهرود واقع گردیده، بدنه سد از نوع خاکی با هسته روسی بوده که با شیب سراب 1.9 افقی و شیب پایاب 1.7 افقی به حجم پانصد هزار متر مکعب در دست احداث است.

سد مجن با ارتفاع حدود 38 متر از بستر رودخانه با حجم کل سه میلیون متر مکعب بر روی رودخانه مجن با تراز نرمال دو هزار و 279 و نیم متر و با توجه به شرایط توپوگرافی و شکل دره و عرض رودخانه تاج سد در حدود 250 متر با تراز تاج دو هزار و 283 و نیم متر و عرض تاج هشت متر طراحی شده است.

برای احداث این سد به 150 میلیارد ریال اعتبار نیاز است که تاکنون 80 میلیارد ریال از این اعتبار تامین شده و امید می رود با تامین به موقع این اعتبارات این سد تا سال 92 به بهره برداری برسد.

بعد از نماز ظهر و استراحتی کوتاه راهی آبشار تنگه داستان "شاهکار طبیعت" می شویم، اینجا از گرمی تابستان خبری نیست؛ جاده خاکی و پیچ در پیچ است.

جایی که دیگر ماشین ها توان حرکت ندارند پیاده می شویم و به سمت آبشار حرکت می کنیم. با این که سر ظهر است و هوا باید داغ باشد اما حرکت نسیمی گوارا و بسیار خنک گروه را وادار می کند از ترس مواجه شدن با سرمای بیشتر لباس گرم بپوشند.

برای رسیدن به آبشار باید از آب بگذریم، کفش هایم مناسب نیست و رفتن بقیه را به نظاره نشسته ام که امداد غیبی می رسد و عکاس فرمانداری چکمه های لاستیکی که از بچه های سد به امانت گرفته در اختیارم می گذارد تا به دیدن آبشار بروم.

اولین بار است به این منطقه آمده ام و نقطه به نقطه اش برایم حکم ناشناخته ای را دارد که باید کشفش کنم. خود را همراه بقیه خبرنگاران به آبشار می رسانم. خیلی نزدیک نمی شوم چون فشار آبی که از کوه پایین می ریزد زیاد است و خیس شدن و سرما خوردن در این فصل و دور ماندن از کار برای خود دغدغه ای است.

می گویند برای دیدن بهتر این آبشار با ید به وسط آن رفت و در بین آبشار محصور شد تا بتوان به راحتی طبقات بالاتر را دید. به تنگه پشت این آبشار محلیان تنگه تاریک می گویند که مسیر فرود از آبشار هاست، در پیمایش این تنگه علاوه بر آبشار هایی که از پایین دیده می شوند یک آبشار در حدود 10 متری نیز وجود دارد.

در شاهرود نیز بازدید از پروژه بیمارستان 160 تختخوابی فاطمیه و موزه شاهرود را پیش رو داشتیم  که با سرعت بیشتری نسبت به برنامه های قبل انجام شد.

اینچنین روز جهانی گردشگری، برای خبرنگاران خبرگزاری های استان سمنان رقم می خورد و هر کس با آموخته هایش عازم دیار خود می شود.

گزارش از الهام صادقی

کد خبر 1708148

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha