پروفسور جان لچز استاد فلسفه دانشگاه وندربیلت آمریکا در خصوص این موضوع که فلسفه اخلاق چه جایگاهی در سنت فلسفه قارهای و تحلیلی دارد به خبرنگار مهر گفت: در ابتدا باید توجه داشت که در هر دو سنت فلسفی چه سنت فلسفی قارهای و چه سنت تحلیلی فلسفه اخلاق مورد توجه بوده است.
وی تصریح کرد: فیلسوفان قارهای و تحلیلی بسیاری بوده و هستند که فلسفه اخلاق را مورد توجه جدی قرار دادهاند.
این فیلسوف آمریکایی تأکید کرد: اما برای قیاس اینکه فلسفه اخلاق نزد کدام یک از این سنتهای فلسفی مورد توجه جدی قرار گرفته با دشواریهایی مواجه هستیم.
مؤلف "ذهن و فلسفه" در ادامه یادآور شد: اولین مشکل تعریف و تعیین فلسفه اخلاق است. حتی فرض کنیم ما مشخص کردیم که دقیقاً فلسفه اخلاق چیست بعد از این مرحله نمی توانیم مشخص سازیم که برای نمونه فلسفه تحلیلی آیا به میزان کافی به فلسفه اخلاق توجه داشته یا نه؟
لچز یادآور شد: همین موضوع را در مورد سنت فلسفی قارهای میتوان بیان کرد. پس از این مرحله دشواری دیگر مقایسه است. بر چه اساس مقایسه کنیم که کدام سنت فلسفی توجه بیشتری به فلسفه اخلاق داشته یا نه؟ آیا بیائیم مقالات و آثار منتشر شده در این حوزه را بشماریم؟
وی در ادامه تصریح کرد: دشواری کار وقتی مشهود است که بدانیم نمیتوانیم به طور مشخص بگوئیم که فلسفه اخلاق چه حوزههایی را دربر میگیرد. برای نمونه در فلسفه تحلیلی "فرااخلاق" مورد توجه قرار گرفته است. حال میتوانیم "فرااخلاق" را در زمره فلسفه اخلاق قرار داد؟
مؤلف "ارتباط فلسفه با زندگی" در پایان تأکید کرد: در سنت فلسفه قارهای هم ابهاماتی در خصوص این موضوع که چه موضوعاتی را میتوان در زمره فلسفه اخلاق قرار داد وجود دارد. برای نمونه آیا میتوانیم آثار و آرای دریدا در خصوص مرگ را در زمره فلسفه اخلاق قرار داد؟
نظر شما