به گزارش خبرنگار مهر، در آستانه روز بزرگداشت حافظ (20 مهر) عصر روز سهشنبه 19 مهر همایشی با عنوان «حافظ در هنر و ادب امروز» با حضور جمعی از چهرههای ادبی و هنری و نیز علاقهمندان خواجه شیراز، با همکاری موسسه دانشنامه فارس، در شهر کتاب مرکزی در تهران برگزار شد.
در این برنامه، محمد شمس لنگرودی شاعر و منتقد ادبی در سخنانی با عنوان «حافظِ شعرهای من» از دو رویکرد کلی که به جهان در میان انسانها وجود دارد، سخن گفت و یادآور شد: یک رویکرد، نگاه بدبینانه و طلبکارانه به جهان است؛ مثل اینکه آن فرد با خود اینگونه فکر میکند که قراردادی با او بستهاند و حالا زدهاند زیر قرارداد و اوضاع آنگونه که او تصور میکرده، نیست. در مقابل یک رویکرد شادخویانه و شادمانانه به جهان هم داریم.
وی با تاکید بر اینکه در تحلیلی که از آثار ادبی از این منظر ارائه میکند، نگاهش تنها به رویکردهایی است که صاحبان این آثار دارند و نه ویژگیهای ادبی آنها افزود: این رویکردها را میتوان در شعر و ادبیات هم سراغ گرفت. بعضیها مثل کلیم کاشانی و یا در خارجیها کافکا، ناراحت مادرزادند.
شمس لنگرودی اضافه کرد: مثلاً کلیم کاشانی میگوید «داروی یاس با همه دردی موافق است / از یک دوا همه امراض را دوا کند» و یا «مرگ، تلخ و زندگی هم سر به سر درد و غم است / شب و روز کار عالم هیچگه دلخواه نیست».
این شاعر سپس در جناح مقابل، حافظ را مثال زد و با قرائت برخی از ابیات غزل «یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور» گفت: او میداند که یعقوب چه دردی میکشد از دوری پسرش و یا هر نوع هجران دیگری، اما امیدوارانه و حتی شادخویانه میگوید «باز آید و غم مخور».
وی همچنین با اشاره به تفاوتهای شادی در منظر سه شاعر بزرگ خیام، مولوی و حافظ، افزود: خیام معتقد است چون به زودی خواهیم مرد، پس باید زندگی را به شادی بگذرانیم و می بخوریم که تا چند صباحی دیگر زیر تلی از خاک فرو خواهیم رفت. مولوی هم میگوید چون در محضر خداوند خواهیم هستیم، پس شادی لازم است اما حافظ اینگونه نمیاندیشد.
شمس لنگرودی در توضیح مفهوم شادی نزد خواجه شیراز گفت: در شعر او نوعی واقعبینی وجود دارد؛ او میداند که انسان در چه مصیبتی و شرایط بدی گرفتار آمده و در چه لجنی گیر کرده است، اما میگوید باید زندگی را سهل گرفت و خوش بود.
این شاعر سپس به تاثیر این رویکرد حافظ در شعرهای خودش اشاره کرد و افزود: در همه هنرها از جمله شعر سه جریان وجود دارد؛ جریانی که برخی نخبگان به وجود میآورند و منحصراً برای آنهاست و مردم چندان با آن سر و کاری ندارند. جریانی که برای بدنه جامعه است و نخبگان زیاد آن را قبول ندارند و در نهایت جریانی که هم نخبگان آن را میپسندند و هم به بدنه جامعه تسری پیدا میکند. شعر حافظ از این گونه اخیر است و من هم به دنبال این جریان هستم.
در ادامه این برنامه محمدرضا اصلانی، فیلمساز هم در سخنانی زیر عنوان «تصویر در غزل و نگاره» گفت: جوهر اندیشه حافظ وجود مختلفی دارد، اما در ذات جوهر، تصویرکردن جهان است. او جهان را رنگین تصویر میکند و در واقع آن را به امر مخیل تبدیل میکند. جهان او جهان رنگها است و او جزیی از این جهان خلاق است.
وی سپس با قرائت غزل «درِ سرای مغان رفته بود و آب زده» از حافظ، به تفسیر بیژن الهی از این غزل پرداخت و وی را یکی از متبحرترین مفسران شعر حافظ خواند و از اینکه مرگ نابهنگام وی مانع از چاپ کتابش در این مورد شد، ابراز تاسف کرد.
این فیلمساز همچنین گفت: من همیشه امیدوار بودم که از این غزل فیلمی بسازم، ولی نتوانستم.
نظر شما