به گزارش خبرگزاری مهر، اتهامات علیه ایران به ویژه در زمینه پرونده هسته ای و ریشه های آن موضوعی نیست که بتوان آن را در قالب یک مطلب و یا مقاله تببین کرد. اما آنچه که مسلم است این اتهامات بیش از آنچه که بر اساس زمینه های واقعی باشد با اهداف روشن و خاص صورت می گیرد.
یوکیو آمانو که اخیراً در لندن و در حاشیه نشستی سخن می گفت با اشاره به موضوع هسته ای ایران گفت: آژانس هرگز نگفته است که ایران سلاح هسته ای دارد. چیزی که همواره ما بیان کرده ایم این است که اطلاعاتی گسترده و منسجم وجود دارد که نشان می دهد ایران در فعالیتهای هسته ای خود درگیر مسائل مربوط به توسعه بوده است و این موضوعی است که ایران باید به آنها پاسخ دهد.
گرچه اظهارات اخیر آمانو به معنی رفع اتهام از گزارش های یک سویه آژانس بویژه آخرین گزارش وی در باره برنامه هسته ای ایران نیست، اما نشانگر آن است که وی بعنوان مدیر کل یک نهاد فنی مسئول در صحنه جهانی، در مسیر دور کردن این نهاد از اتهاماتی است که بیشتر بر اساس رویکردهای سیاسی صورت می گیرد.
اظهارات آمانو ذهن را به این سمت متوجه می کند که اگر آژانس بعنوان تنها نهاد مسئول چنین اتهامی را به ایران نزده، پس چه کشور یا کشوهایی در پس این اتهامات هستند؟
برای پاسخ به این پرسش نیاز به نگرش به مسائل منطقه و جهان فراتر از مقوله هسته ای است. ایران بعنوان یک قدرت منطقه ای از دیر باز مشکلاتی را با برخی بازیگران داشته است. آمریکا بعنوان قدرت جهانی و اسرائیل بعنوان یک رقیب منطقه ای از مهمترین مخالفین ایران بوده و هستند.
بدون شک تل آویو بعنوان بزگترین مخالف فناروی هسته ای در ایران، در پس این اتهامات قرار دارد. زیرا که آمریکا بعنوان بزرگترین مخالفان انرژی هسته ای در ایران دو بار در سال های 2003 و 2007 اعلام کرده که ایران هیچ برنامه هسته ای نظامی ندارد. اما رژیم صهونیستی به خاطر منافع خود و ایجاد بدبینی برای مسئولان آمریکای تاکنون از این اتهامات دست برنداشته و مقام های این رژیم بارها این اتهامات را تکرار کرده اند.
اعلام زمان دقیق برای دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای از سوی مقام های این رژیم به قدری شبهه برانگیز است که گاهی خواننده را لاجرم به مسیری سوق می دهد که خواننده احساس کند این اطلاعات و داده ها بر اساس رصدهای اطلاعاتی بسیار دقیق است؛ اما آنچه که مسلم است و بر اساس اتهامات بی اساسی که تاکنون به ایران زده شده می توان نتیجه گرفت که این اتهامات بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته و برای گمراه کردن جامعه جهانی است.
بر شمردن برخی از اتهامات از سوی اسرائیل که از اویل دهه 1990 مدام آنها را تکرار می کند، بر آورد این رژیم از زمان دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای را روشن تر می کند؛
- در اکتبر 1992 شیمون پرز وزیر خارجه اسرائیل اعلام کرد که ایران تا سال 1999 به تسلیحات هسته ای مجهز خواهد شد.
- نتانیاهو در کتابی که در سال 1995 نوشت اعلام کرد که ایران طی 3 تا 5 سال به این تکنولوژی دست خواهد یافت.
- در جولای 2001 بنیامین بن العیزر وزیر جنگ اسرائیل تاکید کرد که ایران تا سال 2001 به آن دست خواهد یافت.
- در فوریه سال 2009 نتانیاهو به نمایندگان کنگره آمریکا گفت که ایران تنها یک یا دو سال با دستیابی به تسلیحات هسته ای فاصله دارد.
- بنیامین نتانیاهو بعنوان نخست وزیر در سال 2012 در سخنرانی خود در سازمان ملل ادعا کرد که ایران تا حداکثر بهار آینده به این مهم دست خواهد یافت.
این اتهامات بخشی از مجموعه اتهاماتی است که در سطوح مختلف مقام های صهیونیستی بر ایران وارد کرده اند. بر اساس ادعاهای اسرائیل ایران باید در سال 1999 به این تکنولوژی دست می یافت؛ اما 13 سال است که از این تاریخ می گذرد و ایران نه بمب هسته ای دست یافته و نه انحرافی در برنامه هسته ای آن به سوی نظامی شدن دیده می شود.
حال در اینجا این پرسش مطرح می شود که هدف اسرائیل از طرح چنین اتهاماتی که دروغ بودن آنها ثابت شده چیست؟ به نظر می رسد دو هدف مهم می توان برای این منظور بر شمرد که عمدتا اهداف را در دو گروه اهداف بین المللی(منطقه ای و فرامنطقه ای) و اهداف داخلی می توان طبقه بندی کرد.
اهداف منطقه ای و فرامنطقه ای
نخستین هدف صهیونیست ها این است که با طرح این اتهامات و جنگ احتمالی در این خصوص فضایی از رعب و وحشت را در صحنه بین المللی علیه ایران بوجود آورده و مانع از تدوین برنامه منسجمی در زمینه اقتصادی در داخل ایران بشوند. چنین برنامه ای می تواند کشور مورد هدف را طی چند سال کوتاه مدت به لحاظ اقتصادی از کار بیندازد. یعنی تل آویو بر آن است تا در صورتیکه نتواند با تحریمهای آمریکا و اروپا به اهداف خود برسد با ایجاد "تهدید" چنین خواسته ای را عملی سازد.
همچنین نشان دادن ایران به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت خاورمیانه از دیگر اهداف این رژیم است تا با استفاده از آن مانع از یک راه حل صلح آمیز و واقع بینانه علیه برنامه هسته ای ایران بشود.
اسرائیل همچنین بر آن است تا نقش و نفوذ منطقه ای ایران را تضعیف کند تا به این طریق بتواند بار دیگر به عنوان قدرت نخست در منطقه مطرح باشد و به تبع آن از آمریکا و اروپا کمک های نظامی بیشتری دریافت کند.
اهداف داخلی
برخی دیگر از اهداف اسرائیل از مطرح کردن و برجسته نمودن برنامه هسته ای ایران مربوط به مشکلاتی است که این رژیم در داخل خود با آن رو به رو است.
مشکلات اقتصادی- اجتماعی مهم داخلی از جمله مهمترین اهداف در حوزه داخلی است. اسرائیل بر آن است تا با تهدید تراشی در خارج این مشکلات را در داخل به حاشیه رانده و اولویتی نخست برای خود به عنوان چالش بتراشد.
همچنین این رژیم با مشکل بودجه نظامی و کسر بودجه روبروست و با چنین اقدامی در تلاش است تا آن را از جیب مالیات دهندگان آمریکایی تامین کند.
منحرف کردن اذهان عمومی از روند صلح خاورمیانه و مصائب فلسطینی ها از دیگر برنامه های اسرائیل برای برجسته کردن تهدید هسته ای ایران است. گرچه در این باره در افکار عمومی جهان عرب بر اساس نظر سنجی ها این رژیم توقیق نداشته است، اما همراهی عربستان و برخی کشورهای منطقه با اسرائیل و تشکیل جبهه ای تا حدودی آشکار علیه جمهوری اسلامی نشان می دهد که تل آویو در همنوا کردن شیوخ عرب خیلی هم بی توفق نبوده است.
نظر شما