۲۷ آبان ۱۳۹۱، ۸:۱۱

روانشناسی اسلامی-1/

تأملی بر تفاوت روانشناسی اسلامی و روانشناسی غربی

تأملی بر تفاوت روانشناسی اسلامی و روانشناسی غربی

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: این نوشتار می‎خواهد به بررسی روانشناسی اسلامی بپردازد؛ اینکه آیا علمی به نام روانشناسی اسلامی وجود دارد؟ چگونه این علم به وجود آمده است؟ تفاوت این علم نسبت به روانشناسی غربی چیست؟

همان‏طور که می‎دانیم علم روان شناسی رفتار انسان را در زمینه‎های مختلف مورد مطالعه قرار می‎دهد پیدایش علم روانشناسی را باید به نیمه دوم قرن نوزدهم نسبت داد که رفته رفته در نیمه دوم قرن بیستم گرایش‏های مختلفی به خود گرفت. در این مطلب می‎خواهیم به بررسی روانشناسی اسلامی بپردازیم. آیا علمی به نام روانشناسی اسلامی وجود دارد؟ چگونه این علم به وجود آمده است؟ تفاوت این علم نسبت به روانشناسی غربی چیست؟ آفت‎های روانشناسی غربی کدامند و بسیاری از سؤال‎‏هایی که در این موضوع وجود دارد را پاسخ دهیم.

نکته‎ای که ابتدا باید طرح شود این سؤال است که اصولاً آیا چیزی به اسم روانشناسی اسلامی وجود دارد یا خیر؟ در جواب این سؤال باید گفت وقتی یک ایدئولوژی در طی قرون متمادی موفق می‎شود میلیون‏ها نفر از جوامع انسانی را در مناطق مختلف و نژادهای گوناگون به خود جذب کند سبک و روش زندگی آنها را تغییر بدهد هدف خاص در زندگی به آنها القا نماید، برای زندگی فردی و اجتماعی و روابط بین فردی، قوانین خاص وضع نماید و به طور کلی زندگی آنها را اداره نماید، بدون شک از روش خاصی پیروی می‏نماید که متوجه خواهیم شد که از یک روانشناسی خاصی پیروی می‏شود.

یک روانشناسی کامل در آموزه‏های اسلامی مطرح گردیده است و اصطلاحات مربوط به آن در قرآن مجید و آموزش‏های پیشوایان اسلام در قرن‏های اول شروع فعالیت این مکتب جالب توجه می‎نماید. اگر بخواهیم روانشناسی اسلامی را تعریف کنیم می‎توان گفت: بررسی عامل حیات و آثار حیاتی را طبق آموزش‏های اسلامی و پیشوایان اسلام انجام می‏دهد. با توجه به اینکه روان یکی از آثار و نشانه‏های خداوند است، در حقیقت علم روانشناسی عهده دار تغییر یکی از نشانه‎های خداوند است. هر یافته علمی قطعی در این باره، نیز به این تغییر کمک می‏کند و می‏تواند و باید به عنوان یک برداشت اسلامی و الهی مورد استفاده قرار بگیرد.

در روانشناسی کلاسیک فعلی ، به علت عدم پذیرش عامل حیات به عنوان یک عامل غیر فیزیکی و غیر شیمیایی بعضی از جنبه‏های اصلی مربوط به روانشناسی حذف شده‏اند به عنوان مثال مسئله اراده که در آموزه‏های اسلامی به عنوان معیار شاخص بین انسان و حیوان مطرح می‏شود به کلی حذف شده است ولی در روانشناسی اسلامی بحث در مورد اراده و عوامل سازنده آن و نقش آن در رفتار انسان به طور جدی مورد توجه واقع می‎شود.

روانشناسی اسلامی و الهی که بر اساس آموزه‏های الهی استوار است می‎تواند به عنوان دستگاه روانشناسی معیار طرح و مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه تمام مکاتب روانشناسی نیازمند آن هستند و موظفند خود را با این دستگاه تطبیق دهند تا دستاوردهای آنها بتوانند در رشد جوامع بشری مفید واقع شوند. این برداشت موجب می‏شود تا ما خود را نه تنها نیازمند دستگاه‏های روانشناسی غربی و شرقی احساس نکنیم، بلکه مسئولیت بزرگ را نیز داریم تا به منظور ایجاد آگاهی و حرکت به سمت کمال در جوامع بشری، برنامه‏ریزی و اقدامات جدی بنماییم و تا گسترش روانشناسی اسلامی و پیاده شدن قوانین در سرتاسر جهان از پا ننشینیم.

گسترش آموزش دستگاه روانشناسی اسلامی بر اساس تأکید بر فطرت و هماهنگی آن با عقل و آموزش‎های الهی، به خواست خدا، موجب بروز انقلاب‏های عظیمی در روانشناسی، روانپزشکی و جامعه شناسی و سایر علوم انسانی خواهد شد و بر سیاست جهانی و جهان بینی انسان اثر خواهد گذاشت و جهان را برای پذیرش و حکومت دین فطری اسلام آماده خواهد کرد.

کد خبر 1744526

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • ابوالفضل توکلی ۲۰:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۶
      0 0
      مطلب به هیچ عنوان دربردارنده ی یک مطلب کامل ودارای هدف نیست من فکر میکنم باید مفصل تر از این متن به این مسله بپردازید ... ممنونم