سرآغاز
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب کز هر زبان که میشنـوم نامـکرر است
حدیث عاشورا، حدیث عشق است. حدیث راه پُر خونی که در آن هزاران هزار مجنون بینام و نشان و قصه اشتیاق و لهیب مجمر پر آتش قلوب خود را حکایت کرده اند. راه پر خونی که از آغاز تا به انجام بشریت در دشت پهناور تاریخ مبارزات خط سرخ کشیده است. حدیثی که با کلمه «نه» به همه ذلت و ضلالت در سایه خطاها و لغزشهای بیشمار تحمیلی حکام جور پشت پا میزند و عزت و سعادت را در پرتو پذیرش ”فَناءِ فی الله“ هدیه آزادگان جهان میکند. حدیثی که هر جا به میان آید دلهای پاک را غرقه به خون میسازد. آری!
راست گفتی عشق خوبان آتش است سخت میسوزاند اما دل کش است
از خـدا خـواهـیـم کـه افـزونش کـند دل اگـر دم زد پـر از خـونش کـند
با فرا رسیدن عاشورا، میقات پاک باخته جمال و جلال معبود پاک، این قصه عشق که یادآور شکوه و عظمت روح بزرگوار و حماسه ساز رادمرد عرصه پیکار و ستم ستیز بشریت است، در خاطر عاشقان سرور شهیدان تجلی آتش عشق در درخت طور سینا را تداعی میکند. داستان عشق حسین(ع) را در قالب هزاران دستان به شورانگیزترین الحان خوش روایت کرده و غزلها سروده اند.
ما نیز به این بهانه و تجدید خاطره میثاق با این پاکترین عشقبازی اهورایی، سر بر آستان ایشان میگذاریم و از گلزار پرطراوت و شکوفههای افکار بلند و حدیث شیوای او که عشق به حسین (ع) را با نهضت حماسی خود حکایت نمود، دسته گلی نثار صاحبدلان خلوت اُنس عشاق میکنیم، دسته گلی با عطر روح پرور عشق، با عطر حیات بخش شهادت تا شاید از این ارمغان و مشعلهای عشق فروزان و قلبهای عشاق بیامان و با ایمان، ره به سوی استمرار حرکت ظلمزدایی و ستم برانداز قهرمان عظیم مکتب عاشورا نهند و تمهیدی بر تحقق و استقرار حکومت عدل در زمین، به زعامت آخرین سفیر انقلاب انسانساز الهی (مهدی موعود(عج)) که همانا وعده محتوم الهی است قرار بگیرد.
حسین(ع) کیست؟
او تنها مولودی است که با ولادتش تهنیت و تعزیت را به همراه دارد. پیشوایی است که شهادت او پی در پی جهت آمادگی افکار عمومی گوش زد میشود. از ناحیه پروردگار در آیه تطهیر به مقام عصمت معرفی میشود؛ مظهر آزادگی، شرف و عزت و عظمت است، کشتی نجات است.
حسین(ع) روح حماسه است. بزرگترین شخصیت حماسی همه ادوار تاریخ است، اما نه چون شخصیتهای حماسی دیگر جهان، او در حصار جنبه نژادی، قومی و... نیست، شخصیـت او در قالب ملت و قوم و نژاد نمیگنجد. شخصیت حماسه امام شخصیتی است بشری و انسانی، همه چیز امام هیجان و عشق و القای نیرو است. حماسهای مانند حماسه حسین(ع) چه از نظر قدرت، چه از نظر قوت و چه علو و چه شور و چه عشق و چه جذبه، در تمام تاریخ نظیر ندارد
او عاشق پیکار و جهاد است، در برابر هیچ تجاوزی ساکت نمینشیند، در عنفوان جوانی به خلیفه دوم اعتراض میکند، در جنگ طبرستان وارد معرکه میشود، در جنگ عظیم طرابلس شرکت میجوید، و... کلید شخصیت حسین(ع) حماسه و شور، عشق و عظمت، صلابت و ایستادگی و حق پرستی است.
شعر زیبای او در جوانی معروف است: «در ایمان و عقیده بیباک باش و در این راه رزم کنان پیش برو» خطابه و وصایای او، عمل او، بیانات او، همگی حکایت از روح بزرگوار و حماسی او دارد. قهرمان حماسی میگوید: «جمیع آن چه خورشید برآن طلوع میکند، (دُنیا وَ ما فیها) دریا و خشکی آن، کوه و دشت آن، نزد کسی که با خدای خود آشنایی دارد، و عظمت الهی را درک کرده و در پیشگاه آن سرسپرده، مانند یک سایه است.ای مردم! به جز خدا چیزی یافت نمیشود که این ارزش را داشته باشد، که شما جان و مال خود را به او بفروشید، آزاد مرد باشید.»
این امام هُمام با این عظمت روح و... حماسه جاویدان کربلا را (که رازی در دل پنهان دارد و آن تجسم و تحقق اسلام در همه ابعاد است) برپا میدارد به صورت یک قیام زنده و با روح. راز این که ائمه اطهار(ع) فرمودند: «حادثه کربلا فراموش نشود.» همین است که اسلام فراموش نشود. از خصایص این حماسه این است که زن و مرد، کودک و شیر خوار، سیاه و سفید، عرب و غیرِ عَرب در آن نقش دارند، محدود به گروه خاص، نژاد و ملیت و سایر انحصارات نیست. حماسه عاشورا صیقل روح است که روح سلحشوری و مقاومت و دفاع از عقیده را در انسان ایجاد میکند. شخصیت ممتاز حماسی امام(ع) در آدمی روحیه متموجی از عظمت و غیرت، حمیت، شجاعت و عدالت و... بیدار میکند.
حماسه عاشورا سراسر فعالیت است و جنبش، نمایگاه علو است و سربلندی و مکارم اخلاق که قهرمانش حسین بن علی(ع) اسوه جوان مردیها و مردانگیهاست. قهرمان دیگرش حضرت زینب کُبری(س) شیر زنی که مظهر بردباری، ایستادگی، رشادت است و قهرمانان پاک باخته و آزادهی دیگر، از کوچک و بزرگ هر یک در افقهای اعلای شجاعت و رشادت، ایثار و اخلاص درخشیدند.
ذکر منشور این نهضت مقدس را بگشائیم به اذعان در مییابیم که دو صفحه دارد: یکی سفید و نورانی و دیگری سیاه و ظلمانی که هر دو در نوع خود بینظیر یا کم نظیرند.
آنچه که این حادثه عظیم را در دنیا بینظیر میکند، چگونگی حادثه است. فجایع در تاریخ بسیار رخ داده است و میدهد، ولی با گذشت بی بازگشت زمان از شکوه و عظمت آن کاسته و از یادها محو میشود، اما کیفیت جنایات حادثه عاشورا شبیه و نظیر ندارد و برای همین، بعد از قرون متمادی بر شکوه و صلابت آن افزوده میشود و در خاطرهها زندهتر میشود، چون صفحه جنایی این حادثه کشتن بیگناه از پیر و جوان تا طفل شیرخوار، اسب بر بدن شهیدان تاختن، آب به روی انسان بستن، شلاق بر بدنهای نحیف زنان و کودکان نواختن، نشان دادن سر بریده پدر به دخترک خردسالش است، که از جدایی پدر بهانه میگرفت و با گریه خود راه خواب بر دیدگان جانیان این حادثه بسته بود.
قهرمانان این صفحه، یزید، عُبیدالله زیاد، عمرسعد و شمر بن ذی الجوشن، حرمله، خولی و... اما صفحه دیگر این حادثه، حماسه است. هرچه هست افتخار است و نورانیت و تجلی انسانیت و حق پرستی است. فرشتگانی که در مورد آفرینش آدم اعتراض داشتند، صفحه سیاه بشریت را میشناختند و خداوند فرمود: «من از حقایق امور آگاهم که شما را به آن آگاهی نیست.»
این صفحه نمایش گر حماسه حسینی است که برای رضای خدا، خود و خانوادهاش را فدا میکند. برخلاف مردان حماسی تاریخ که دارای یک بُعد حماسی هستند، ولی بُعد دیگرشان جنایت است. این همه لشکرکشیهایی که غداره بندان و تهی مغزان نامدار تاریخ انجام داده اند، حماسهای جز خودپرستی و سودجویی نداشتهاند، اما در حماسه مقدس، روح حماسه آفرین برای خود و ملت و کشور موج نمیزند. هدف در حماسه مقدس پاک کردن است، همچنان که خورشید پاک کننده است.*
ادامه دارد ... .
*نویسنده: دکتر احمدعلی افتخاری
نظر شما