به گزارش خبرنگار مهر، یکم آبان ماه سال 89 دختر جوانی با مراجعه به کلانتری 16 اندیشه از ناپدید شدن برادرش خبر داد. او در شکایت خود گفت: برادرم به نام حسن به موادمخدر معتاد است و از 40 روز قبل خبری از او نیست. او پس از اینکه با مادرمان دعوا کرد از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت.
پس از این شکایت تیمی از ماموران تحقیقات را در این زمینه آغاز کردند اما هیچ ردی از مرد جوان به دست نیامد.
در حالی که تحقیقات پلیسی ادامه داشت برادر حسین به ماموران مراجعه کرد و گفت : یکی از دوستانم امروز به من مراجعه کرد و مدعی شد زنی به نام مهناز از سرنوشت برادرم باخبر است.
با کشف این سرنخ شناسایی زن جوان در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران با تجسس های گسترده مهناز را در تهران شناسایی کرده و او را برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل کردند.
زن جوان در بازجویی ها منکر هرگونه اطلاعی از سرنوشت حسن شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل مرد جوان برداشت.
او به کارآگاهان گفت : روز حادثه من و مرد معتادی به نام سهراب در باغ بودیم. حسن وارد باغ شد و پی برد ضبط صوتش سرقت شده است. من به او گفتم ضبط را سهراب سرقت کرده است به همین خاطر با هم درگیر شدند. سهراب از جیبش چاقویی بیرون آورد و آن را در پهلوی مقتول فرو کرد. من می خواستم از باغ فرار کنم اما سهراب سد راهم شد. او چاله ای در باغ کند و از من خواست در دفن جسد به او کمک کنم.
کارآگاهان سپس سراغ باغ مورد نظر رفته و با راهنمایی متهم جسد مقتول را خارج کردند.
سهراب هم در بندرعباس شناسایی و دستگیر شد. او هم در بازجویی ها با اعتراف به قتل گفت : مقتول مرا کتک زد و مجبور شدم او را با چاقو بزنم.
با تکمیل تحقیقات در دادسرا برای سهراب به اتهام مشارکت در قتل و مشارکت در دفن جسد و برای مهناز به اتهام مشارکت در دفن جسد کیفرخواست صادر شد. دو متهم به زودی در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار می گیرند.
نظر شما