به گزارش خبرنگار مهر، آیین بزرگداشت سید جعفر شهیدی همزمان با پنجمین سالگرد ارتحال وی، سهشنبه شب 26 دی با حضور علی زارعی نجفدری مشاور رئیس جمهور و مدیر انتشارات علمی و فرهنگی، صادق آیینهوند استاد دانشگاه و شاگرد زندهیاد شهیدی، غلامرضا امامی و فرزند استاد شهیدی در محل فرهنگسرای گلستان برگزار شد.
صادق آیینهوند در این برنامه گفت: از سال 68 به مدت 20 سال هر هفته در محضر استاد شهیدی بودم. انسان هرچه بیشتر با او برخورد میکرد، بیشتر به عمق وجودش پی میبرد. متفکران دو گروه هستند. برخی از آنها فضیلت و خیر را به انسان سرازیر میکنند. برخی منفعتی هستند و سعی میکنند از زد و خوردهای روزگار، منفعتها را به سوی خودشان سرازیر کنند. به تعبیر امام علی(ع)، خیر گروه اولی به مردم میرسد و هزینه کمی هم دارند اما دومیها هزینه زیادی دارند و خیری هم برای مردم ندارند.
علامه شهیدی در اوج اخلاق بود
وی افزود: علامه شهیدی جزو گروه اول بود. ایشان همه جوایزی را که گرفت، هدیه کرد. به علم اعتقاد داشت و در اوج اخلاق و فضیلت بود. به عبارت دیگر پیرو انبیا بود. وقتی بحث دفاع از حق به میان میآمد، تا آخر میایستاد. یک ویژگی مهم ایشان خضوع و خشوعش بود. با این که مجتهد و فقیه بزرگی بود، وقتی میخواست از در دانشگاه وارد شود، کسی او را نمیشناخت و یک بار دیدم که یکی از نگهبانان به ایشان گفت: حاج آقا، کجا سرت را انداختهای و میروی؟ دلیلش هم تواضعی بود که در راه رفتنش هم نمود پیدا کرده بود.
امید به چاپ شعرهای استاد شهیدی
این استاد دانشگاه ادامه داد: سید جعفر شهیدی از آیتالله العظمی بروجردی و آیتالله العظمی خوئی اجازه اجتهاد داشت با این حال کسی او را نمیشناخت. ما چند نفر بیشتر مرد «چند دانشی» مانند شهیدی نداشتهایم. استاد در تاریخ اسلام، بیبدیل بود. در تاریخ معاصر هم از بزرگترینها بود. به علاوه باید از او به عنوان فقیه و حکیم تاریخی یاد کنیم. امیدوارم اشعار ایشان هم به زودی چاپ شود چون در زمان حیاتش موافق این کار نبود ولی حالا دیگر دست ما و فرزندانش برای این کار باز است.
علامه شهیدی صاحب کرسی جهان اسلام بود
آیینهوند گفت: یک نکته مهم درباره علامه شهیدی این بود که او تنها پیونددهنده بین حوزه و دانشگاه بود. وقتی با هم به قم میرفتیم با طلبهها مثل پدر مهربان بود. برای دانشجویان هم همین حالت را داشت. شهیدی استیکال را قبول نداشت. یعنی دین را ابزار معیشت و درآمد زندگی قرار نداده بود. علامه تنها استاد صاحب کرسی جهان اسلام بود که هیچگاه از این حق استفاده نکرد. هیچگاه در مجلسی برافروخته نمیشد و حداکثر اگر عصبانی میشد، نهایتا مجلس را ترک میکرد؛ دقیقا مانند سیره انبیا. یک نکته مهم دیگر درباره او، این بود که از کسانی که حاشیه را تبدیل به متن و اصل میکنند، خیلی ناراحت بود.
در ادامه این مراسم، غلامرضا امامی گفت: من شهیدی را شاهد زمانه میدانم. او پدر شهید شد ولی خود شاهدی برای روزگار و روزگاران بود. آشنایی من با او از دوران نوجوانی شروع شد؛ آن زمانی که شوقی در دل و شوری در سر داشتم.
50 سکهای که به لغتنامه دهخدا بخشیده شد
امامی در ادامه سخنانش به بیان خاطراتی از دوران جوانی خود و سید جعفر شهیدی پرداخت و گفت: شهیدی خواهد ماند، چه این جلسات برگزار شود چه نشود. چون کارش برای خدا و مردم بود. او 50 سکه جایزه کتاب سال را به بنیاد لغتنامه دهخدا بخشید تا صندوق وامی در آنجا تشکیل شود. وقتی اللهاکبر اذان بلند میشد، به گوشهای میرفت و به نماز میایستاد و به گواه دوستان دیگرم، نماز شبش هم ترک نشد.
وی گفت: شهیدی میگفت من تعمق در ادبیات فارسی را فضیلت و ثواب میدانم. همانطور که سلمان فارسی مجاهدت میکرد، شهیدی هم مجاهدت میکرد و همان گنجینههای سلمان فارسی را در سینه داشت. بیخود نبود که کوشید در چین کرسی ادبیات فارسی را به راه بیاندازد. من از وارثان این علامه درخواست دارم خاطرات او و شاگردانش را چاپ کنند.
در ادامه فرزند سید جعفر شهیدی نیز به دلیل کمبود وقت برنامه به بیان سخنان کوتاهی پرداخت.
نظر شما