۶ خرداد ۱۳۸۴، ۱۰:۴۴

عضو هيات علمي گروه باستانشناسي دانشگاه تهران :

در عصر جديد با نظام هاي معرفت شناختي فراواني مواجه هستيم

دكتر حكمت الله ملاصالحي، عضو هيات علمي گروه باستانشناسي دانشگاه تهران در موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني به تبيين "همبودي اسطوره و آيين و هنر در جامعه كهن" پرداخت اظهار داشت : انسان در هيچ دوره اي از تاريخ اين همه نظام ها و مشرب هاي فلسفه تاريخ و مناظر و مشي هاي علمي و فلسفي و معرفت شناختي را براي شناخت و فهم تاريخ و رويدادهاي تاريخي تجربه نكرده است.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" دكتر حكمت الله ملاصالحي، عضو هيات علمي گروه باستانشناسي دانشگاه تهران، در دومين نشست خود در موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني به ادامه بررسي موضوع " همبودي اسطوره و آيين و هنر در جامعه كهن" پرداخت.

وي در ابتداي سخنانش به توصيف انسان پرداخت و گفت : انسان وجودي است معناساز، معنا كاو، معرفت ورز و حقيقت جو. حكماي باستان شوق و اشتياق انسان براي دريافت معرفت را مهمترين رشته در نهاد آدمي مي دانستند. به همين لحاظ فيلسوف نيز به معناي عشق به حكمت و معرفت است.

دكتر ملاصالحي افزود: اگر انسان به معرفت حقيقي دست نيابد سايه اي از معرفت را مي سازد چرا كه تهي معنايي براي او معنايي ندارد و نمي تواند در آن بزيد. تهي معنايي نشاط را از آدمي مي گيرد و نهايتا پوچي و مرگ را به ارمغان مي آورد.

عضو هيات علمي گروه باستانشناسي دانشگاه تهران با ذكر اين مطلب كه ما وارد قلمروهايي از تاريخ شده ايم كه به شدت دهشتناك است اظهار داشت : آن شهودهاي عرفاني در لايه هاي زيرين ما مدفون است. در دوران جديد چنان دچار قحط معنا شده ايم كه ديگر با فكرهاي فرسوده و سنتي هم نمي توان انسان امروز را بيدار كرد و مي بايست به دنبال تفكري نوين بود. در هيچ دوره اي از تاريخ اين همه نظام ها و مشرب هاي فلسفه تاريخ و مناظر و مشي هاي علمي و فلسفي و معرفت شناختي را براي شناخت و فهم تاريخ و رويدادهاي تاريخي تجربه نكرده ايم.

وي افزود: كشف آثار بي شمار بسياري از فرهنگها، جامعه ها و مدنيت هاي منقرض شده از آن سوي كرانه هاي غربي قاره اروپا و حوزه اژه و بالكان و مديترانه شرقي و آسياي غربي و اوراسيا گرفته تا كرانه هاي شرقي اقيانوس آرام را مديون همين عصر بي قرار و ملتهب و آتشناك بوده ايم.

دكتر ملاصالحي تاكيد كرد : در دو سده اخير لشكري از اسطوره شناسان، باستان شناسان و انسان شناسان در جهت تبيين كجايي بشر به جستجو مي پردازند. ما در اين دوره بيشترين هزينه  را براي شناسايي تمدن، فرهنگ، تاريخ، دين و اسطوره كرده ايم و اين حادثه كوچكي نيست. نيچه و هگل هر دو از فريادكنندگان وضعيت اخير هستند. به تعبير فوكويي انسان آن عصر بازيگري را از دست داده و امروز وارد عرصه تماشاگري شده و بهترين دليل وجود موزه ها هستند. انسان در موزه تماشاگر است نه بازيگر. ما تماشاگر عرصه هاي زندگي هستيم و اين بسيار خطرناك است.  

اين استاد باستان شناسي در ادامه سخنانش يكي از مشكلات بحث اسطوره، آيين و هنر را از بعد معرفت شناختي مسئله روش شناسي توصيف كرد و گفت : در عرصه علوم انساني بنيادي ترين مانع و مشكل مسئله نظريه است. ما با چه پشتوانه اي مي خواهيم وارد عرصه دين پژوهي شويم؟ ما درميان كثراتي از رويداد هاي اين عالم زندگي مي كنيم.

دكتر ملاصالحي در پايان سخنانش به تيين واژه همبودي پرداخت و گفت : همبودي به تعبيري در كنار يكديگر زيستن را معنا مي دهد. در گذشته هنر، آيين و اسطوره در كنار يكديگر بودند و هيچ گونه تزاحمي بين آنها نبود. در اين همبودي انسانها بدون هيچ گونه مانع و فشاري در كنار يكديگر زندگي مي كردند. در اين جامعه همبود تجربه ها نيز در كنار يكديگر بود. آن دوران سه ويژگي ممتاز داشت : همبودي، هم زيستي و استقلال تجربه ها. اين سه ويژگي با يكديگر توام و مرز آنها مشخص نبود. اما دوران عصر جديد اوج استقلال تجربه هاست.     

دكتر حكمت الله ملاصالحي  در قسمت اول اين نشست كه روز پنج شنبه هفته گذشته برگزار شد متذكر شده  بود كه  امروز جامعه و تاريخ جهاني نظاره گر سنت ها و مواريث تحريف و تخريب شده و بي روح و رمقي است كه آثارش در موزه هاي عالم مدرن دوره به دوره كنار هم نهاده و به گواهي فراخوانده شده اند. نظام معرفتي جديد به دليل آنكه به خاستگاه هويت و بنيان هاي تاريخي خود اصرار ورزيده و با چنين پيشفرضي حركت تاريخي خود را آغاز كرده، همه تجربه هاي فراتاريخي و تاريخ باطني و مواريث معنوي ملت ها و فرهنگ ها و سنت ها را به مطلق تاريخ فروكاسته و تاريخي نيز آنها را بازخواني و تقرير و داوري و معرفي مي كند. قلمرو شرقي و منطقه هاي بومي و جغرافياي سنتي تاريخ و فرهنگ جهاني به دليل عدم آگاهي از ماهيت نظام دانايي مدرن و نقطه هاي عزيمت آن خصوصا ارزيابي و داوري هاي نادرست از بليه معرفتي و قابليت فكري به تقليد، گام در مسيري نهاده كه از آغاز و فرجام آن آگاه نيست.

وي  تاكيد كرده بود : البته مسئله ريشه ها و بنيان هاي تاريخي يا فراتاريخي فكرها و فلسفه ها و فرهنگ ها و آيين ها و ارزش ها و باورها به فلسفه تاريخ و حوزه هاي ديگر فكري و معرفتي مربوط مي شود . نگاه ما به موضوعات مورد بحث در حيطه سلسله گفتارهايي كه پيش رو است بيشترماهيتي تاريخي و رويكردي باستان شناختي داشته و با اتكا و ابتنا به منابع تاريخي و شواهد باستان شناختي نيز كوشيده ايم دامنه و ابعاد "همبودي" ارزش ها و همنشيني نسبت ها و همزيستي تجربه هاي اسطوره اي و آيين و ذوقي بشر را در لايه هاي باستاني تر حيات فرهنگي و تاريخي و مدني و معنوي او پيگيري كرده و بازشناسيم. همه كساني كه در عرصه اسطوره مطالعه مي كنند، اذعان كردند كه با چه ناكامي هاي معرفتي، موانع نظري، مشكلات عملي و دشواري هاي روش شناختي مواجه بوده اند.

کد خبر 188195

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha