خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : در اخبار ادبي آمده بود كه يك شاعر ، كتاب ترانه اي با مضمون " مفقود الاثرها " ي دفاع مقدس منتشر مي كند ، مناسب ديديم به همين بهانه ، مثنوي كوتاهي را از شاعري ديگر در همين زمينه - كه از حال و هوا و زباني لطيف و تاثيرگذار برخوردار است - به محضر شما گراميان و مخاطبان و دوستداران ادبيات معاصر تقديم كنيم :
اي پيش پرواز كبوترهاي زخمي !
باباي مفقود الاثر ، باباي زخمي !
دور از تو سهم دختر از اين هفته هم پر
پس كي ؟ كي از حال و هواي خانه غم پر ؟
تا ياد دارم ، برگي از تاريخ بودي
يك قاب چوبي روي دست ميخ بودي
توي كتابم ، هر چه بابا آب مي داد
مادر نشانم عكس توي قاب مي داد
اينجا كنار قاب عكست ، جان سپردم
از بس كه از اين هفته ها سركوفت خوردم
من بيست سالم شد ، هنوزم توي قابي
خب يك تكاني لااقل ، مرد حسابي !
يك بار هم از گير و دار قاب ، رد شو
از سيم هاي خار دار قاب رد شو
برگرد تنها يك بغل باباي من باش
ها يك بغل برگرد ، تنها جاي من باش
اي دستهايت آرزوي دستهايم
ناز و ادايم مانده روي دستهايم
شايد تو هم شرمنده يك مشت خاكي
يك مشت خاك بي نشان و بي پلاكي
عيبي ندارد خاك هم باشي قبول است ...
يك چفيه و يك ساك هم باشي ، قبول است ...
تنها تلاشش انتظار است و سكوت است
پروانه اي كه توي تار عنكبوت است
امشب عروسي مي كنم ، جاي تو خالي
پاي قباله ، جاي امضاي تو خالي ...
اي عكس هايت روي زخم دل نمك پاش
يك بار هم باباي معلوم الاثر باش ...
* عبدالعظيم زارع
کد خبر 189822
نظر شما