۹ خرداد ۱۳۸۴، ۱۸:۱۸

/ ادب پايداري /

يك بار هم باباي معلوم الا ثر باش ...

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : در اخبار ادبي آمده بود كه يك شاعر ، كتاب ترانه اي با مضمون " مفقود الاثرها " ي دفاع مقدس منتشر مي كند ، مناسب ديديم به همين بهانه ، مثنوي كوتاهي را از شاعري ديگر در همين زمينه - كه از حال و هوا و زباني لطيف و تاثيرگذار برخوردار است - به محضر شما گراميان و مخاطبان و دوستداران ادبيات معاصر تقديم كنيم :


اي پيش پرواز كبوترهاي زخمي !
باباي مفقود الاثر ، باباي زخمي !

دور از تو سهم دختر از اين هفته هم پر
پس كي ؟ كي از حال و هواي خانه غم پر ؟

تا ياد دارم ، برگي از تاريخ بودي
يك قاب چوبي روي دست ميخ بودي

توي كتابم ، هر چه بابا آب مي داد
مادر نشانم عكس توي قاب مي داد

اينجا كنار قاب عكست ، جان سپردم
از بس كه از اين هفته ها سركوفت خوردم

من بيست سالم شد ، هنوزم توي قابي
خب يك تكاني لااقل ، مرد حسابي !

يك بار هم از گير و دار قاب ، رد شو
از سيم هاي خار دار قاب رد شو

برگرد تنها يك بغل باباي من باش
ها يك بغل برگرد ، تنها جاي من باش

اي دستهايت آرزوي دستهايم
ناز و ادايم مانده روي دستهايم

شايد تو هم شرمنده يك مشت خاكي
يك مشت خاك بي نشان و بي پلاكي

عيبي ندارد خاك هم باشي قبول است ...
يك چفيه و يك ساك هم باشي ، قبول است ...

تنها تلاشش انتظار است و سكوت است
پروانه اي كه توي تار عنكبوت است

امشب عروسي مي كنم ، جاي تو خالي
پاي قباله ، جاي امضاي تو خالي ...

اي عكس هايت روي زخم دل نمك پاش
يك بار هم باباي معلوم الاثر باش ...


                                       * عبدالعظيم زارع  
کد خبر 189822

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha