۱۸ خرداد ۱۳۸۴، ۹:۵۹

به قلم اصغر فكور

زندگينامه شهيد بقايي داستان شد

كتاب "چهلمين نفر " بر اساس زندگي شهيد مجيد بقايي ، با نظارت دفتر ادبيات و هنر مقاومت ( واحد كودك و نوجوان ) حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي و توسط نشر سوره مهر منتشر شد .

به گزارش خبرنگار كتاب مهر ، چاپ اول اين كتاب در 80 صفحه، به شمارگان 10000 نسخه و با قيمت 350 تومان روانه بازار كتاب شده است.

دراين كتاب مي خوانيم: مروري كوتاه بر زندگي سردار دكتر بقايي، يك روز مردانه، يك كار بزرگ ،  قضيه  استكانها، آنها هميشه بيدارند ،  مردان بي شال ،  ماجراي يك نيم روز و چهلمين نفر. كه همه ي اين عناوين پرداختي است به فعاليتهاي شهيد بقايي در مبارزه عليه رژيم شاه در دوران دانشجويي و همچنين رشادتهاي او پس از انقلاب و در دوران جنگ تحميلي .

 در قسمتهايي از " چهلمين نفر"  مي خوانيم : ... حسن آقا اين شما و اين دكتر بقايي. هر وقت مي گوييم بيا برو به پدر و مادرت سر بزن مي گويد تلفن كردم و لازم نيست. حالا شما يك چيزي بگوييد.. مجيد دست حسن باقري را فشرد و لبش متبسم شد. مگر دروغ گفتن حسن آقا؟ حسن باقري ادامه داد: به نظر من تا عمليات شروع نشده به بهبهان برو. بالاخره پدر و مادرت هم از تو سهمي دارند ... حالا كه اصرار مي كنيد باشد مي روم ... دلش آرام و قرار نداشت. قرآن را بوسيد و به پيشاني گذاشت. اشك در چشمش حلقه بست. خاموش گفت: بايد برگردم. وقتي به قرارگاه رسيد همه با تعجب نگاهش كردند. مرتضي جلو آمد و پيشاني مجيد را بوسيد. حالا بگو چرا برگشتي. شما كه قبول كرده بودي كه بروي، مجيد گفت: احساس كردم به جاي رفتن به بهبهان اگر كنار بسيجي ها باشم بهتر است ...

کد خبر 192425

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha