۳۰ خرداد ۱۳۸۴، ۱۹:۰۰

نامه سرگشاده يك كارگردان تئاتر به مدير كل هنرهاي نمايشي

آقاي نشان! تاريخ قاضي بي رحمي است

آقاي نشان! تاريخ قاضي بي رحمي است

"نصرالله قادري" در پي اعلام استعفاي "فرهاد مهندس پور" از رياست انجمن نمايش، نامه اي سرگشاده به "خسرو نشان"، مدير كل هنرهاي نمايشي نوشت .


نصرالله قادري - نويسنده كارگردان تئاتر

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاري "مهر"، "نصرالله قادري" در نامه سرگشاده اش به "خسرو نشان" كه نسخه اي از آن را در اختيار " مهر" قرار داده است، نوشت: جناب آقاي دكترنشان! رسانه هاي جمعي خبرداده بودند كه ياور، برنامه ريز، سياست گذار و مقام اول غيررسمي مركز، جناب آقاي مهندس پورازتمام مسئوليت هاي خود درمركزاستعفا داده اند و براي هزارمين بار در اين مدت كوتاه، قهركرده و جماعت قبيله تئاتررا ازخدمات و ايده هاي خود محروم ساخته اند!  در اخبارغيررسمي شايع است كه ايشان فرموده اند: " تئاتربه يك قرباني نياز داشت ومن قرباني شدم "!

وي افزود: و در اخباررسمي،  از شما نقل شده است كه حضرتعالي با استعفاي ايشان موافقت نفرموده و فقط حاضر به پذيرش استعفاي ايشان از شوراي نظارت هستيد.  وهمچنان علاقمند هستيد كه از خدمات ايشان بهره مند شويد.  با كمال فروتني به استحضارعالي برسانم كه مشاورين شما احتمالا به حضرتعالي اطلاعات غلط داده اند كه حافظه تاريخي قبيله تئاترضعيف است! و يا اينكه شما از شدت هيجان عاطفي،  دچارفراموشي شده ايد و ازياد برده ايد كه چندي پيش فرموده بوديد، چارت سازماني مركز تغيير يافته و حتي جانشين ايشان( مهندس پور)  را هم در اخباررسمي،  "آقاي قنواتي" اعلام فرموديد. پس مرحمت فرموده ما را حس كنيد! و بر ما منت نگذاريد كه استعفاي ايشان را پذيرفته ايد! ايشان قبلا براساس چارت جديد، كنارگذاشته شده بودند .

اين كارگردان تئاتر در بخش ديگري از نامه اش به نشان نوشت: جهت اطلاع شما عرض مي كنم كه اولين باربعد از دوم خرداد عهد ماضي است كه همه گروههاي تئاتري بيانيه اي برعليه سياست هاي مركز كه مبدع و مدبر آن ايشان است، امضاء كردند. حافظه تاريخي ما به ياد دارد كه قبل از اين و درزمان رياست جناب آقاي "دكترسليمي"، بيانيه اي با عنوان : " ما را قرباني نكنيد ! " كه از بد حادثه، اين حقير نوشته بودم و همه اهالي تئاتر آن را در حمايت از مركز امضاء كردند. براي اولين بار در مخالفت سياست هاي مركز بيانيه اي جمعي ارايه مي شود.

نصرالله قادري  افزود: من نمي فهمم مقاومت شما براي چيست؟ باوركنيد زمانه ديگرشده است. باور كنيد ديگر حتي درشوروي سابق هم نمي توان به شيوه استالين حكومت كرد و"ميرهولد" را به شهادت رساند! به اخباررسانه ها عنايت كنيد .

وي خطاب به خسرو نشان  نوشت : الحمدالله شما كه فقه خوانده ايد و بهتراز حقيري چون من، مي دانيد كه اگرمولاي عدالت هم باشيد ، بي پشتوانه مردمي، نمي توان حكومت كرد و بهتر است كه به عقل جمعي، حتي اگر غلط هم باشد، گردن نهيد!

اين قرباني مظلوم شما، چند نفر را قرباني  كرده باشد، خوب است؟ شمايي كه اينهمه مهربان و رئوف هستيد، چرا اندكي بر آن ديگران رافت به خرج نداديد؟ يكي از آن گروه، منم! كه از گرد راه نرسيده ام!! از مشاورانتان بپرسيد، مرا به شما معرفي خواهند كرد. مي خواهيد با تئاتر اين ديار چه كنيد ! مي خواهيد با امثال من چه كنيد؟ اين افتخار نيست كه در صدارت شما، چون مني، جلوي  تئاتر شهرسيگار بفروشد! هرچند كه اگر چنين هم شود، دل مهربانتان به رحم نخواهد آمد.

وي افزود: جناب آقاي دكتر نشان! شما در يك مصاحبه رسمي فرموده بوديد كه هيچ نامه اي از فردي يا گروهي به دست شما نرسيده است! از نظر حقير اشكالي ندارد، اگر از شدت هيجان عاطفي، دچار فراموشي شده باشيد. و اشكالي ندارد، اگر نامه هاي ثبت شده فقط يك نفر كه من باشم در مركز را منكرشويد. اما چگونه مي توانيد نامه سرگشاده مرا منكرشويد كه پيش از اين نوشته ام؟ خرسند نباشيد كه در"ايران" زمين، هيچ خورشيدي برعليه شما در"شرق" طلوع نمي كند و هيچ خبري كه عليه سياست هاي شماست درسايت رسمي وبعضي ازجريده ها نمي آيم ! گاهي وقتها خورشيد ازمغرب طلوع مي كند.

اين عضو هيات علمي دانشگاه هنر،  در نامه خود خطاب به مدير كل هنرهاي نمايشي، با تاكيد بر اينكه تاريخ، قاضي بيرحمي است! نوشت: جلسه اي كه در حضور معاونت محترم امورهنري و حضرتعالي با گروهي ازهنرمندان برگزارشد را هرگز از ياد مبريد. برادرانه به شما توصيه مي كنم، جهت تداوم سياست هاي مدبرانه ايشان(مهندس پور) و گروهشان، به همان ترفند هميشگي خودش متوسل شويد.

وي افزود: طوماري درحمايت ازايشان(مهندس پور)  گرد آوريد كه حداقل ابقاي مجددش، وجهي مردمي داشته باشد. علاوه بر اين، بد نيست كه دريابيد چند نفر اين طومار كذايي را امضاء خواهند كرد.

نصرالله قادري همچنين تاكيد كرد: جناب آقاي دكترنشان! شما كه معقول اهل گفتمان هستيد، محبت بفرماييد به جهت اصرار برعدم پذيرش استعفاي ياورتان درخانه تئاتر، رو در روي حقيري چون من، بنشينند و ازسياست هاي خود دفاع كنيد. نهراسيد. ذره اي از مقام شما كم نخواهد شد! علاوه بر اين، وجهه مردمي هم پيدا مي كنيد. بنشينيد تا ازجشنواره معظم فجر، سفرهاي مكرر مشابه، اعزام هاي عديده ، دستمزدها ، انتشارات ، سياست هاي جديد والخ ... سخن بگوييم! اجازه بدهيد امثال من رسوا شوند و شما سربلند، اجازه بدهيد برتعداد حاميان شما افزوده شود.  اجازه بدهيد حداقل با اين ژست، تداوم سياست هاي شما تضمين پيدا كند و تئاتر ما را نجات دهيد. اجازه بدهيد مخالفان اندك شما كه بهانه جوياني بيش نيستند، ساكت شوند! اجازه بدهيد كه اين مخالفان هم به موافقان شما بدل شوند. يك درصد هم احتمال بدهيد كه "تحولي " در شما صورت پذيرد و به "بازشناسي" برسيد، در اثر "رنجي" كه برده ايد.

قادري همچنين نوشت :  جناب آقاي دكترنشان! ازهمان زماني كه اين شايعه بر سر زبانها افتاد، من اعلام كردم كه اين بازي بد جوري نخ نما شده است و سياست " زمين سوخته " يا " هويج و چماق " تداوم خواهد يافت. اما خرسند نباشيد. حذف امثال من، كارساده اي است، اما ساختن امثال من دشواراست. من هم مثل شما يقين دارم كه در اين ديار،هيچ گوشي بدهكار جماعت اهل فرهنگ نيست. من هم باور دارم كه "مرده " ما ارزشمند تراست. من هم باوردارم كه با سرداري سالاري چون شما، مرگ هزار سربازي چون من، هيچ اتفاقي را رقم نخواهد زد! اما تاريخ، حكايت ديگري دارد.

 

 

کد خبر 197759

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha