به گزارش خبرگزاری مهر، روحالله رشیدی، یکشنبه 6 اسفند چرایی برپایی این برنامه را از جانب دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی اینگونه بیان کرد: «مربیانِ کمادعای آن دهه، که در فراز و فرودِ سیاستگزاریهای کج و معوجِ فرهنگی، به حاشیه رفتهاند، روایتگر بخش مهمی از «تاریخ فرهنگی انقلاب اسلامی» میتوانند باشند؛ تاریخی که از یک سو با انکار عمدی جریان روشنفکری مواجه است و از دیگر سو، با فراموشیِ خسارتبار نیروهای انقلاب. تجمیع تجارب این مربیان، در شرایطی که بخش اعظم اسناد گرانسنگ فعالیتهایشان به بادِ سیاستزدگیِ تجدیدنظرطلبان سپرده شده، ابزاریست که میتواند پیشینهی فرهنگی انقلاب اسلامی را ماندگار نماید.» او گفت: این برنامه، فتحبابی است برای گردآوری خاطرات ارزشمند مربیان پرورشی دهه شصت که اگر این اتفاق بیفتد، شاهد غبارروبی از یکی از ظرفیتهای مهم فرهنگی انقلاب اسلامی خواهیم بود.
بخش ویژه و پیشانی برنامه، ادای احترامی بود به مربیان شهید پرورشی تبریز؛ بچههای گروه سرود در حالی که هر کدام تصویر یک شهید را در دست داشتند وارد سالن شده و بر روی سن مستقر شدند. اما به روال معمول خبری از اجرای سرود نبود. بر روی پرده، این عبارت نقش بست «سرود آغلاما آی آنا... کاری از امور تربیتی استان». سرود را سی سال پیش، بچههای دهه شصتی خوانده بودند... دهه شصتیها خواندند و امروزیها ادامهاش را بازخوانی کردند. میشد از این صحنه، مفهوم انتقال ارزشها از نسل انقلاب به نسل امروز را تداعی کرد.
«رحیم رضایالهی» که امروز خود مربی پرورشی است، از مربی پرورشیاش در دهه شصت گفت؛ از «مربی شهید جعفر خلیلزاده». معلمی که دانشآموزش را هم معلم کرد.
سه دانشآموز حاضر در برنامه، با اهدای لوح سپاس، از پدر و مادر «شهید محمدرضا فرهمند»، برادر «شهید جعفر خلیلزاده» و برادر «شهید علی سلماننژاد» تقدیر کردند تا فراموشمان نشود که هر چه داریم از آن خونها داریم. این سه، از مربیان شهید پرورشی تبریز بودهاند.
برای پاسخ به این پرسش که «مگر مربیان پرورشی دهه شصت چه کردهاند؟» چهار نفر از این مربیان بر روی سن حاضر شده و کوشیدند تا اهمیت کار فرهنگی آن دوره را بازگو نمایند.
«محمد سالکرحیمی» به فعالیت گروهکهای سیاسی در اوایل انقلاب اشاره کرده و حضور و نفوذ انحرافآمیز این گروهکها را در مدارس مورد توجه قرار داد. او گفت که در آن شرایط، مجاهدین، فدائیان اقلیت و اکثریت و تودهایها، چه تقلایی میکردند برای اغوای دانشآموزان. سالکرحیمی تلاش هدایتگرانه مربیان پرورشی در آن شرایط فتنهگون را مایه آرامش و سلامت فکری دانشآموزان دانست و با ذکر خاطراتی، از تحول فکری چند دانشآموز متمایل به تودهایها و مجاهدین خبر داد که حتی عازم جبهه شده و به شهادت هم رسیدند.
سالکرحیمی ادامه صحبتها را به «محمدتقی خادمحسینی» سپرد که ید طولایی در شکلدهی به گروههای تئاتر دانشآموزی داشته است.
خادمحسینی، از قرآن و سنت الهی آغاز کرد و اینکه ضرورت کار در عرصه نمایش را از خود قرآن دریافت کرده است. او مبنای کار گروههای تئاتر دانشآموزی را اهمیت انتقال مفاهیم اعتقادی از طریق تصویر برشمرد و تاکید کرد که بر همین اساس بود که در هر مدرسهای، همواره قالب نمایش یکی از ابزارهای ثابت برای کار فرهنگی محسوب میشد. او همچنین از دانشآموز شهیدی یاد کرد که عضو گروه تئاتر بود و در عملیات فتحالمبین نقش اصلیاش را بازی کرد.
خادمحسینی که حرفهایش تمام شد، کلیپی خاطرهانگیز از گروههای سرود دانشآموزی دههی شصت پخش شد و در انتهای این کلیپ، تکخوانی «بهروز آوندیپور» در گروه سرود امور تربیتی، حاضرین را به سی سال پیش برد. نوبت به بهروز آوندیپور رسیده بود تا از روزهای به یادماندنی کار با گروههای سرود در آن دهه بگوید. او که همچنان سرزنده و پرانرژی است، از شبها و روزهایی میگوید که به همراه گروه سرود تمرین میکردند. او برای آنکه حاضرین را بیشتر متوجه علاقه و ذوق مربیان آن دوره کند، نمونههایی از چند سرود قدیمی را بازخوانی میکند. آوندیپور، فعالیتهای صورت گرفته در مدارس دخترانه را هم قابل توجه دانست و از «خانم صدیقه صارمی» دعوت کرد تا از فضای این مدارس در دههی شصت بگوید.
صارمی، که خود از رزمندگان فعال دفاع مقدس بوده، از شکلگیری گروههای دانشآموزی در زمینههای مختلف و حضور پرشور دانشآموزان دختر در این فعالیتها گفت؛ از گروههای سرود و تئاتر گرفته تا تولید روزنامهدیواری و تشکیل نمایشگاههای مختلف در دورهی دفاع مقدس. او اما یک زمینه ویژه و خاص را یادآور شد که خانمهای مربی و دانشآموزان دختر، بسیار در آن زمینه کوشیدهاند و آن «پشتیبانی از جبههها» بود.
به گفته صارمی، هر مدرسه، شده بود ستاد پشتیبانی از جنگ و مربیان پرورشی، میداندار این عرصه بودند. شور و اشتیاق دختران دانشآموز برای تهیه اقلام مورد نیاز جبههها، نمود عینی مشارکت آنها در دفاع مقدس بود و مربیان این دانشآموزان، همانند یک رزمنده ساعتها و روزها، خود را وقف این کار کرده بودند.
با صحبتهای این چهار مربی، میشد تا حدی اهمیت کار مربیان پرورشی دهه شصت را دریافت؛ اگر چه حرفهای بسیاری در سینهها ماند.
مجری اعلام میکند: «همه مربیان دهه شصت شایسته تقدیر و ستایشاند اما چند گل از گلستان را میچینیم تا یادمان باشد که فراموششان نکنیم» با این مقدمه است که پدر شهید فرهمند و حجتالاسلام پوررادی دعوت میشوند برای اهدای لوح به تعدادی از مربیان.
محمدرضا وهابی، محمدتقی خادم حسینی، محمد سالکرحیمی، بهروز آوندیپور، سیما متکلم، صدیقه صارمی و خدیجه سلطانزاده برای تقدیر فراخوانده شدند. همچنین از مهدی لزیری، نادر نوفر و همسر مرحوم سیدمرتضی مهربد هم که در سالن حاضر نبودند یاد شد.
نظر شما