به گزارش خبرنگار مهر، به همت انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند ایران، خانه هنرمندان ایران در ساعت 18 روز سهشنبه 15 اسفند 1391 میزبان علاقمندان سینمای مستند با اکران دو فیلم "نوروز پارسی" به کارگردانی حسن نقاشی و "نوروز، نوزایی جان و جهان ایرانی" به کارگردانی پدرام اکبری است. پس از اکران نیز جلسه نقد و بررسی فیلمها با حضور کارگردانان و تهیهکننده این دو فیلم، مجید گیاهچی برگزار خواهد شد. در این جلسه همچنین شماري از پيشكسوتان مستندساز همچون خسرو سينايي، محمدرضا اصلاني و نيز ناصر فكوهي، مردمشناس، حضور خواهند داشت.
این دو فیلم از مجموعه مستندهای تلویزیونی با عنوان کلی "نوروز همایون" است که به سفارش شبکه مستند در 13 قسمت، توسط مجید گیاهچی تهیه شده است. پیشتر و در دی ماه امسال نیز یکی از فیلمهای این مجموعه با عنوان "مقام نوروز" به کارگردانی هادی آفریده در خانه هنرمندان به نمایش در آمد.
به بهانه اکران این فیلمها با مجید گیاهچی تهیهکننده این اثر گفتگویی داشتهایم.
*ایده ساخت مجموعه "نوروز همایون" از کجا آمد؟
- نوروز از مهمترین و کهنترین آیینهای بشری است. یک ویژگی برجسته نوروز در قیاس با بسیاری از آیینها این است که این آیین تنها محل تظاهرات و اعمال انسانی نیست بلکه آسمان و زمین نیز در برگزاری آن با انسان همراهند. شکوه و عظمت آیین نوروز در این برانگیختگی توأمان انسان و طبیعت است. همه هستی و آنچه هست متحول و دگرگون میشود.
از سوی دیگر از مجموعه فراوان جشنها و شادمانیهای ایرانیان، نوروز از معدود جشنهایی است که هنوز با وسعت و گستردگی به اجرا در میآید. یکی از مهمترین مضامین اساطیر جهان، داستان مرگ و زندگی دوباره است. نوروز با این سایه عظیم، سنگین و ابدی بر زندگی انسانها رابطهای نزدیک و رهآوردی مثبت دارد. آنجا که خورشید مرده و سرد این نیرومندترین موجود هستی، دوباره زنده و گرم میشود، نهرها و رودهای خشک و تشنه پرآب میشوند، درختان که بیبرگ و خشک و مرده و بیحاصل بهنظر میرسند جوانه میزنند و بیدار میشوند، خاک خشک و سترون، سبزه و گل میرویاند و زمین، مادر انسان، بار میدهد و باز آغوش پرمهرش را بر او میگشاید، چرا نباید برای انسان رستخیزی باشد.
با نگاهی دیگر این بیداری و رویش زمین را میتوان به رویش و زندگی دوباره در خاک خفتگان تعبیر کرد، این خاک نیاکان ماست که به ما روزی میدهد. بازیابی این معناها در دل زمستان، در سرما و تاریکی روزها، بیباری زمین و تنگدستی آدمی که انگار بیپایان و ابدی است، نویدبخش و مسرتآفرین است.
اگر از این دست تعابیر کهن بگذریم امروزه نوروز از نظر مناسبات اجتماعی هم نقشی منحصربهفرد دارد. 13 روز تعطیل آن هم در شهرهای پرتنش و پر شتاب امروز که همه را در رقابتی اعلامنشده و نفسگیر گرفتار کرده است، عموما زیباترین خاطرات انسانها را میسازد. زمان مسافرتها، گردهماییهای خانوادگی و برخورداری حقیقی از نعمات زندگی خانوادگی، درک حضور والدین، فرزندان، همسر و بستگان و احساس وجود پشتیبانان و حامیانی در زندگی، گرم و مطبوع است. دیر خوابیدن در شبها و دیر بیدار شدن در صبح، تغییر روال کسالتبار و مکرر زندگی روزمره و ...
از سوی دیگر یکی از مهمترین کارکردهای نوروز، نقش وحدتآفرین و انسجامبخش آن در زندگی ایرانیان است. ایرانیان مردمی پیچیده و متنوع بوده و هستند. زبان را شاید بتوان به عنوان مهمترین شاخص تمایز فرهنگها بر شمرد و ایران شاید از این نظر پیچیدهترین مردم جهان را دارد. اقوام آذری، بلوچ، تالش، ترکمن، عرب، کرد، کاسپی و گیلک، لر و بختیاری و ... هر یک زبان خود را دارند و فرهنگی متفاوت، از پوشش و لباس تا خوراک و موسیقی و آیین و باورها و ... . از سوی دیگر ایران همیشه محل سکونت و زندگی معتقدان به ادیان مختلف بوده است. شیعه و سنی و دیگر مذاهب اسلامی، زرتشتی و یهودی و مسیحی و صابئین مندانی و سلوکهایی چون دراویش و عارفان و ... همه و همه قرنها در کنار هم و بیجدال با هم زیستهاند.
هر یک از این اقوام و ادیان بر زندگی ایرانیان تأثیر گذاشتهاند و از مردم ایران تأثیر پذیرفتهاند. اما آنچه همیشه وحدتبخش و انسجامدهنده مردم ایران بوده تأکید بر جنبههای مشترک این مردم پیچیده و متنوع و متکثر بوده است نه تحمیل نظرگاه و دیدگاهی خاص و تنگ، که اگر هم تحمیل شده دیری نپاییده و در سنگ سنگین آسیای ایرانیان محو و نابود شده است. نوروز از این دیدگاه هم الگویی مناسب است، آیینی که توانسته از پس هزارهها بپاید و تمامی فرزندان ایران را با میل و رغبت گرد آورد.
*مجموعه "نوروز همایون" در ایام نوروز 1391 از شبکه مستند پخش شد و آنرا میتوان از مجموعههای موفق تلویزیون ارزیابی کرد. از روند ساخت این مجموعه بگویید.
- این مجموعه با هدف معرفی پیدایی جشن نوروز، معرفی نوروز و آیینهای نوروزی در اقوام و مناطق مختلف ایران و همچنین معرفی نوروز و آیینهای نوروزی در میان مذاهب ساکن ایران تولید شد. در تولید این مجموعه تلویزیونی گروهی از شاخصترین مستندسازان کشور که هر یک علاوه بر شرکت در جشنوارههای مختلف ملی و بینالمللی و کسب جوایز متعدد از این جشنوارهها، کارگردانی دهها فیلم مستند موفق را در کارنامه داشتند، مشارکت کردند و تلاش شد علاوه بر توجه به تواناییهای کارگردانان، حتیالمقدور از کارگردانانی استفاده شود که خود بومی مناطق موضوع هر برنامه هستند و با آن منطقه و قوم آشنایی و وابستگی دارند.
کارگردانان قسمتهای مختلف این مجموعه افرادی چون هادی آفریده (مقام نوروز / نوروز خراسان)، ایرج اسماعیلپور قوچانی (آیتمهای زورخانه، نقالی و خیمهشببازی)، پدرام اکبری (نوروز، نوزایی جان و جهان ایرانی / نوروز زرتشتیان)، آراد حسنزاده (نوروز کُردی)، محسن شهرنازدار (سلام مبارک / نوروز تهران قدیم)، نادر شیخالاسلامی (اوسال / نوروز تالش)، حسن قهرمانی (گون چیخان / نوروز آذری)، سام کلانتری (به بهار ... / نوروز تهران معاصر)، رضا مجلسی (اندرگاه / نوروز دیلمی)، فریدون نجفی (نوروز بختیاری)، حسن نقاشی (نوروز پارسی)، محمدعلی هاشمزهی (نوروز در بلوچستان) و مسعود همتیان (نوروز صحرا / نوروز عرب و نوروز ترکمن) بودند.
همچنین مرشد ابوالفضل ورمزیار (نقال)، مرشد علی ناری (موسیقی زورخانه)، حسین ربیعی، حسن ربیعی، علی جباری و مسعود شایگان (گروه خیمهشببازی) و طلایه رویایی (مشاور برنامه و مدیر گروههای تحقیق و پژوهش) در ساخت این مجموعه یاری کردند. هر چند در نظر بود به موضوع نوروز در دیگر کشورها هم پرداخته شود، که میسر نشد.
* به عنوان کسی که در این عرصه فعالیت داشتهاید، ارزیابیتان از روند تولید برنامههای مستند در تلویزیون چیست؟
- خوشبختانه افتتاح شبکه مستند نقش موثری در افزایش کمی و کیفی آثار مستند داشته و امیدهای فراوانی را زنده کرده است. اما متاسفانه میزان اعتبارات این شبکه ابدا پاسخگوی نیازها و توقعات جامعه و هنرمندان مستندساز نیست. شاید یکی از مشکلها، نگاه به فیلم مستند به عنوان یک برنامه تلویزیونی است. یک فیلم مستند حقیقی تنها و صرفا یک برنامه تلویزیونی نیست که قابلیت یک یا دو بار پخش را داشته باشد، یک مستند حقیقی یک سند تصویری و تقریباً کاملترین سندی است که از هر موضوع و رویدادی میتوان ثبت و ضبط کرد و قابلیت ارجاعات بیشمار برای یک نسل و نسلهای بعد را دارد. حال اگر مابین میزان بودجه و اعتبارات تخصیصی برای تولید فیلمهای مستند با دیگر محصولات تلویزیونی که عموما قابلیت یک یا چند بار پخش در یک محدوده زمانی کوتاه را دارند، قیاس کنیم متوجه بی عدالتی عمیق به فیلمهای مستند خواهیم شد. در برخی موارد بودجه و اعتبارات آنچنان اندک است که مستندساز علیرغم حضور در موقعیت، از ضبط با کیفیت تصویر و صدای سوژهای تکرار ناشدنی عاجز میماند. افسوسی که بیشک بسیاری از فیلمسازان مستند آنرا چشیدهاند.
بسیاری از آنچه هویت و ریشههای فرهنگی ایرانیان را میسازد در برابر رشد لجام گسیخته جهانیسازی در حال نابودی است. فرهنگ و معرفت ایرانی در بسیاری از شاخهها بهصورت شفاهی منتقل شده و برخی از شاخصترین عناصر تشخص فرهنگ ملی تنها در نزد افرادی خاص بهعنوان آخرین میراثداران این ارزشها باقی مانده است که متأسفانه بسیاری از آنان در سنین کهولت هستند. مرگ هر یک از این میراثداران پیش از آنکه آنچه در گنجینه جانشان حفظ کردهاند برای آیندگان ثبت شود، آه و افسوس و دریغی بازگشتناپذیر و جبران ناشدنی است. در مملکتی که هزاران میلیارد تومان در سال با عنوان فرهنگ هزینه میشود دریغ است که با غفلت، سرمایههای گرانقدر و بیبدیلی را که میتوان با اندک هزینههایی ثبت و برای آیندگان به میراث گذاشت، چنین ارزان از دست بدهیم.
نظر شما