فاطمه (پریسا) کیانی در خصوص هنر نگارگری به خبرنگار مهر، گفت: شاید بتوان خاستگاه نگارگری ایرانی را در تلاش پیروان آئین مانوی برای فراهم ساختن امکان درک آسان تر باورهای پیچیده خود از طریق تصاویر برای مردمی که از سواد خواندن برخوردار نبودند، بازیافت، چرا که هنرهای تصویری از همان دوره پارینه سنگی و غارنشینی نه به عنوان هنر تزئینی و تفننی بلکه آفرینشی در جهت ارتباط با جهان گسترده و پیچیده¬ی پیرامون شکل گرفت.
وی افزود: این فرآیند بعد از ورود دین اسلام به ایران در سنت کتابآرایی و مصور ساختن نسخه¬های خطی در كارگاه¬های سلطنتی تدام یافت.
کیانی ادامه داد: این سنت با محقق ساختن امکان بیشتر تعامل و هم¬آوایی میان نگاره¬ها و متون ادبی به ویژه در قرن ششم و هفتم هجری موجبات ورود عرفان به عرصه این هنر و شکل¬گیری زیرساخت¬های حکمی و مبانی فلسفی خاص آن را فراهم ساخت.
وی مهم¬ترین رکن نگارگری «گذر از صور زیبای ظاهر، دریافت و درک حقیقت حسن و وجود» دانست و گفت: این ارکان شالوده و بنیاد هنری را شکل می¬دهد که شاخص¬ترین ویژگی آن طبیعت¬گذریی، تمثیل¬گرایی و رمزپردازی است.
نگار گر کرمانشاهی ادامه داد: در دستگاه حکمی هنرمندان سنتی عالم تحقق پدیده¬ها و رخدادِ حوادث در نگاره¬های ایرانی عالم ملکوت است و مناظر و چشم¬اندازهای آن جلوه و نمودی از بهشت زمینی و اشارت و نمادی از وطن آسمانی و همان خلقت اولیه و بسیطی است که از چشمان بشریت هبوط کرده و در ظلمت وکثرت جهان ماده پنهان گشته است.
کیانی افزود: در این نظرگاه، نگارگر ایرانی در صدد تصویر جهان واقع با تمامی ناهماهنگی¬ها، آشفتگی¬ها، سرگشتگی¬ها و دیگر شرایط و لوازم و عوارض متعلق به آن نیست، بلکه او به دنبال خلق آن چشم انداز بهشتی است که در عین سادگی از عظمت و شکوهی شاعرانه برخوردار است، همان چشم¬انداز بی¬سایه¬ای که گوهر دگرگون نشدنی اشیاء و پدیده¬هارا توصیف می¬کند.
وی ادامه داد: با این وصف اتخاذ رویکردهای نمادگرایانه از سوی نگارگران ایرانی موجب شکل¬گیری صور مثالی و ساختارهای تمثیلی شد که طبعاً درک و فهم نگاره¬ها را برای مردمی که از حال و هوای معنوی آن دوران ساختارهای اجتمایی و قوانین حاکم بر جوامع سنتی دور افتاده¬اند، مشکل ساخت و این خود اغلب موجب قضاوت¬های غیر علمی و پیشداوری¬های غیرمنصفانه نسبت به این هنر نمادین توسط هنرپژوهان نااگاه شده¬است.
کیانی تصریح کرد: بر این اساس به پژوهشگران و هنرجویانی که در این حوزه از هنرهای ایرانی فعالیت دارند پیشنهاد می شود تا جهت شناخت درست نگارگری ایرانی به مطالعه تاریخ، مبانی و فلسفه آن بپردازند.
وی در خصوص جایگاه زن ایرانی در هنر نگارگری گفت: اگر بخواهیم به شناخت درستی از جایگاه و نقش زن ایرانی در جوامع سنتی و نمود آن در آفرینش¬های هنری دست یابیم بهتر است به ادبیات کهن فارسی رجوع کنیم. وی افزود: برخلاف آنچه امروز مرسوم و مقبول است زنان ایرانی در چنین ساختارهای اجتماعی و در عرصه ادبیات و هنر سنتی کمتر از نظر وجوه جسمانی و زیبایی¬های ظاهری مورد توجه قرار گرفته¬اند.
مدرس دانشگاه و نگار گر کرمانشاهی ادامه داد: در مطالعه متون به ویژه اوستایی به واژه سونر و سونره برمی¬خوریم که از آن به مرد و زن خوب، نیک و زیبا تعبیر شده است که این خوبی و زیبایی بر فضایل و خصایل انسانی چون حکمت، کیاست، سیاست، فراست، عدالت، شجاعت، جنگاوری وسخاوت دلالت دارد.
وی ادامه داد: زبانشناسان این دو واژه را مأخذ واژه هنر در ادبیات و عرفان می¬دانند. به عبارت¬ دیگر مرد و زنی که از فضایل و خصایل ذکر شده برخوردار باشد زیبا و هنرور هستند، چرا که در جوامع سنتی هنر دارای مفهوم و کارکردی متفاوت بوده و مهم¬ترین آن معانی زیبنده بودن به صفات متعالی انسانی است.
کیانی اضافه کرد: از این¬رو ایزد بانوان اساطیر ایران باستان (بر خلاف نمونه¬های یونانی و رومی) بیش از آنکه با ویژگی¬های جسمانی توصیف شوند به صفاتی چون پاکدامنی، راستی، شجاعت، درایت، فراست و... آراسته بوده¬اند و این درباره زنان حماسه¬ساز ایرانی چون رودابه، تهمینه، منیژه و شیرین نیز صادق است.
نگارگر کرمانشاهی گفت: از دیگر سوی هرگاه در حوزه ادبیات عرفانی در جستجوی مفهوم زیبایی و هنر باشیم ریشه آن را در واژه حُسن می¬یابیم، حُسن در اصطلاح عُرفا حقیقتی است جامع جمیع کمالاتی چون نیکویی، جمال، ملاحت، ملايمت، لطافت، فروغ و روشنی، بهاء و بهجت که چون به اطلاق باشد، حُسن ذاتی است و منتسب به حضرت حق تعالی و چون بر وجه تقید اقامه شود حُسن مخلوق است به صفات محسوس و معقول که متعالی¬ترین نمودگار آن در گلستان وجود، انسان کامل است که در فلسفه سلسله مراتبی خلقت آخرین مرتبت از مراتب ظهور است و نه تنها متعالی¬ترین جلوه¬گاه جمال و عشق الهی است بلکه تنها کاشف و شارح زیبایی است تا آنجاکه خداوند به مناسبت این آفرینش بر خود درود می¬فرستد (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِين).
وی افزود: در نگاره¬های ایرانی نیز انسان بر حقیقتی کلی و صورت کامل خویش دلالت داردکه از بند جنسیت و جسمیت رهاست، از این رو در این پرده¬ها تفاوت چندانی میان چهره و پیکره¬ی مردان و زنان وجود ندارد، در واقع پیکرهسازیهای ظریف، لطیف و روحانی، به جای پیکره¬های ستبر و عضلانی هنر انسان¬مدارانه¬ی غربی، خود حکایتی دیگر از ارتباط عمیق و دیرپای میان هنرهای ایرانی و عرفان اسلامی است.
وی تصریح کرد: صورتگر عارف ایرانی برتری انسان را در باطن و جان مصفای او می¬بیند نه در وجود جسمانی و نفسانی او، از این رو تمایلی به نمایش قدرت و زیبایی جسمانی انسان ندارد.
کیانی افزود: در عوض او با خطوط منحنی و ظریف و پیرایش شده، به جای خطوط خشک و زاویه¬دار، به نمایش وجود فرامادی، سبک و شناور و بدون سایه¬ی انسان در فضایی تغزلی می¬پردازد؛ انسان¬هایی ملکوتی با صورت¬های نجیب، ساده و مطمئن و لب¬هایی بسته و خاموش در حالی¬که تنها دست¬ها و خطوط مواج و سیال روایت¬گرند.
مدرس دانشگاه گفت: از اواخر دوره صفوی و در مکتب عباسی نتیجه برخورد با هنر غربی رویکرهای عرفانی و نمادگرایانه دستخوش تحولات اساسی شده و نمونه¬های متعددی از پرده¬ها که در آنها تلاش برای بازنمایی زیبایی¬های جسمانی زنان مشهود است ساخته شدند.
وی افزود: این رویه تا به امروز نیز ادامه یافته است و حتی به جرأت می¬توان گفت که یکی از مهم¬ترین علل مقبولیت نگارگری معاصر برای عوام زنان پریچهره و سیمین¬برند، تا آنجا که اثر هنری از هر معنا و مفهوم و پیامی تهی شده و به بازنمایی صرف زیبایی¬های جسمانی خلاصه شده و به هنری اشرافی و تجملی مبدل شده¬ است.
وی ادامه داد: این عقوب برای هنری که مبادی و ریشه¬¬های آن در حکمتی روحانی و معرفتی عقلانی است ناخوشایند است، شاید یکی از راهکارهای اصلاحی توجه بیشتر هنرمندان به ارتباط میان نگارگری و ادبیات حکمی و حماسی باشد.
کیانی در مورد نگارگری و ارتباط آن با جوامع انسانی گفت: در قرون اولیه اسلامی چون نگارگری در کتابت نسخه¬های خطی مورد استفاده قرار می¬گرفت، مهم¬ترین رسالت آن مصور ساختن داستان¬های حکمی و حماسی بود که به لحاظ پیوندش با متون ادبی قابل اعتبار است.
وی ادامه داد: در مکتب هرات و با نبوغ و نوع¬آوری¬های هنرمند فرزانه ای چون کمال¬الدین بهزاد نگارگری به طور جدی با زندگی روزمره عامه مردم ارتباط برقرار کرده و مستندنگاری و ثبت وقایع در این شاخه هنری رایج می شد، این سنت توسط شاگردان او در مکاتب صفوی نیز تداوم می یابد که عالی¬ترین صورت آن در مکتب عباسی و آثار رضا و شاگردانش جلوه کرده است.
نگارگر کرمانشاهی گفت: در دوره گذار از هنر سنتی به هنر معاصر نیز می¬توان از استاد حسین بهزاد یاد کرد که وقایع اجتمایی چون جنگ، فقر، قحطی، تبعیض و تفاوت طبقاتی را موضوع نگاره¬های خود قرار داده است، اما متأسفانه در نگارگری امروز شاهد شکاف عمیقی میان نگارگری و جامعه و امور واقع هستیم، در حقیقت امروز بیش از آنکه نگارگری هنری مردمی باشد به هنری اشرافی و تجملی بدل شده که آثار گران¬قیمت آن را تنها می توان در گنجینه مجموعه¬داران بزرگ و شخصیت¬های برجسته یافت.
وی افزود: این رویه که هر روز باید شاهد از دست رفتن قابلیت¬ها و امتیازات هنر ایرانی باشیم برای جامعه هنری دردناک و خسارتی غیر قابل جبران است.
وی در خصوص اوضاع نگارگری در استان کرمانشاه گفت: متأسفانه در منطقه¬ی غربی کشور و در استان هایی چون کرمانشاه اکثر شاخه¬های هنری، موسیقی، تئاتر و سینما بسیار کم مورد استقبال عموم قرار گرفته¬اند و در این میان بیش از همه صنایع دستی و نگارگری مورد بی¬توجهی واقع شده¬اند، در حالی¬که این مناطق از نظر شاخه¬های مختلف علوم پایه، مهندسی و پزشکی در تراز نسبتاً بالایی قراردارند.
کیانی تصریح کرد: یکی از عمده¬ترین دلایل این رویه را میتوان نامشخص بودن آینده¬ی شغلی و موقعیت اجتماعی کسانی دانست که به صورت حرفه¬ای در زمینه فعالیت¬های هنری از نظر زمان و هزینه مالی سرمایه¬گذاری می¬کنند چرا که معمولا پرداختن به هر شاخه هنری و کسب موفقیت در آن مستلزم صرف زمان و هزینه بسیار است و این در حالی است که تولیدات صنایع دستی و آثار هنری در داخل کشور بازار موفقی ندارند و تمهیداتی نیز جهت معرفی و بازیاریابی در سطح جهانی از سوی ارگانهای دولتی و خصوصی صورت نپذیرفته¬ است.
وی گفت: از دیگر سوی برای مردمی که در تأمین مایحتاج خود دچار مشکلات متعددی هستند علاقه و انگیزه¬ای برای خرید آثار هنری که امروزه بیشتر جنبه زینتی و غیر ضروری پیدا کرده¬اند باقی نمانده است، آن دسته از افرادی هم که از وضعیت مالی مناسبی برخوردارند هرگاه تصمیم به تغییر و تحول در دکوراسیون خانه یا محیط کار خود بگیرند بیش از آنکه از هنرهای صناعی کشورشان استفاده کنند به وسایل زینتی و لوکس خارجی و به ویژه نمونه¬های چینی که امروز از بازار پر رونقی در کشورمان برخورداراند متمایل می¬شوند.
کیانی در پایان گفت: به طور کلی شرایط اقتصادی نامناسب و ناامن، سطح پائین شناخت مردم از هنر و صنایع دستی، سلایق و نیازهای فرهنگی ناهمگون و سایر عوامل منجر به کاهش قابل ملاحظه¬ای در توسعه، رونق و رشد هنرهای سنتی و ملی در ایران شده¬اند و در این شرایط آنچه برون¬داد چنین هنر عقیم و ناکارآمدی است مطلوب هیچ کس نخواهد بود و این چرخه منفی همچنان ادامه خواهد یافت.
به گزارش خبرنگار مهر، فاطمه (پریسا) کیانی متولد شهرستان کنگاور استان کرمانشاه، کارشناس ارشد رشته هنر (گرایش صنایع دستی) با رتبه نخست و کسب معدل19 و 38 صدم درصد است.
وی در کارنامه خود فعالیت¬های پژوهشی در حوزه هنر و نگارگری ایرانی از جمله، مقاله¬ی «مطالعه¬ی تطبیقی هنر فلزکاری ساسانی با نقش¬برجسته¬های صخره¬ای طاق بزرگ طاق بستان»، را که در دست چاپ در مجموعه مقالات هنر تطبیقی در طاق بستان توسط مرکز نشر دانشگاهی و مقاله¬¬ی «مفهوم¬شناسی تطبیقی نمادها در نگاره خلقت انسان از مجموعه¬ی منتخبات مثنوی و داستان دیدار حضرت مریم (س) و روح القدس (ع) از دفتر سوم مثنوی معنوی» پذیرفته شده در دوفصلنامه¬ی علمیـ پژوهشی مطالعات هنر اسلامی، شماره 16 (مجموعه بهار¬– تابستان 91)، مؤسسه مطالعات هنر اسلامی است به ثبت رسانده است.
کیانی هم اکنون، در دانشگاههاي همدان و كرمانشاه در رشتهي صنايع دستي تدريس ميكند.
وی شروع فعالیت هنری در زمینه نگارگری ایرانی را در محضر استاد بهمن شریفی درتهران از سال 1380 آغاز كرد و در نمايشگاههاي مختلفي آثارش را به نمايش گذاشته است كه در سال 1388 در نمايشگاه هنر و صنايع دستي دانشگاه الزهرا نفر برتر مسابقات نگارگري با موضوع عاشورا بوده است و همچنين در چهارمين همايش بينالمللي هنرهاي تجسمي فجر سال 1390 از اثر پادشاه و كنيز او تقدير ويژه شد.
لازم به ذکر است، فاطمه کیانی به عنوان يكي از معدود نگارگران زن كرمانشاهي است.
نظر شما