۲۰ فروردین ۱۳۹۲، ۸:۵۷

رضا برنجکار در گفتگو با مهر:

خوشبختی براساس جهان بینی تعریف می شود/فرهنگ غربی معیار خوشبختی را عوض می کند

خوشبختی براساس جهان بینی تعریف می شود/فرهنگ غربی معیار خوشبختی را عوض می کند

یک عضو هیئت علمی پردیس قم دانشگاه تهران با بیان اینکه براساس جهان بینی های مختلف، «خوشبختی»، تعاریف مختلفی دارد، گفت: تفسیرهایی که ما راجع به مفاهیم مختلف ازجمله خوشبختی و بدبختی و ... داریم براساس سلسله اعتقاداتی است که همه انسانها کم و بیش این اعتقادات را داریم که نام این مجموعه اعتقادات را جهان بینی می گذاریم.

امام علی(ع) می فرمایند: «سعادتمند و خوشبخت کسی است که از زندگی دیگران عبرت آموزد و شقاوتمند و بدبخت کسی است که فریفته هوا و هوس خود گردد.» همچنین می فرمایند: «همانا تیره روز و بدبخت کسی است که از عقل و تجربه خود محروم ماند و از آن بهره نگیرد.» امام علی(ع) در جای دیگری به نشانه های شقاوت اشاره نموده می فرماید: «از نشانه های بدبختی، دغل کاری با دوست است.» و «از نشانه های شقاوت و بدبختی، بدی کردن به نیکان است.» در جای دیگری، عوامل شقاوت و بدبختی را بر می شمارند و آنرا معلول و نتیجه اندیشه و رفتار آدمی می دانند؛ چون انسان با سوء اختیار خود، راه شقاوت و بدبختی را می پیماید.

ایشان در ابتدای نامه مشهور خود به مالک اشتر، راه سعادت و خوشبختی یا شقاوت و بدبختی را گوشزد نموده و می فرماید: فرد شقی (بدبخت)، مایه عبرت همه مسلمانان، به ویژه مسئولان مملکتی خواهد بود. حضرت، نامه را چنین آغاز می فرماید: به نام خداوند بخشنده مهربان. این فرمان از بنده خدا، علی، امیرمؤمنان، به مالک اشتر پسر حارث است. در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر… و از واجبات و مستحبات، پیروی کند؛ فرمانهایی که جز با پیروی آن، سعادتنمند و خوش بخت نخواهد شد و جز با انکار و ضایع کردن آن، شقی و بدبخت نخواهد گردید. امیرمومنان(ع) راه سعادت و خوشبختی را تنها در اطاعت خدا و انجام دادن فرمانهای او می داند و شقی و بدبخت را کسی می داند که این راه را نپیماید. در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا برنجکار، عضو هیئت علمی پردیس قم دانشگاه تهران به بررسی ابعادی از این موضوع پرداختیم که اکنون از نظر شما می گذرد.

*خوشبختی به عنوان یک دغدغه تاریخی برای بشر و خصوصا انسان معاصر چگونه تعریف می شود و اصولا چگونه به دست می آید؟

خوشبختی براساس جهان بینی های مختلف، تعاریفهای مختلفی می شود. تفسیرهایی که ما راجع به مفاهیم مختلف ازجمله خوشبختی و بدبختی و ... داریم براساس سلسله اعتقاداتی است که همه انسانها کم و بیش این اعتقادات را داریم که نام این مجموعه اعتقادات را جهان بینی می گذاریم.

برای مثال اگر زندگی را فرآیندی بدانیم که از دنیا شروع می شود و ادامه پیدا می کند و به آخرت و بهشت و جهنم می رسد و انتهایی ندارد، براساس این جهان بینی و اعتقاد به شکلی می توان خوشبختی را تعریف کرد. همچنین براساس این اعتقاد که بگوئیم که جهان، همین دنیاست و آخرتی وجود ندارد می توان خوشبختی را به شکل دیگری تعریف کرد.

ما براساس جهان بینی دینی و اسلامی، خوشبختی را به گونه ای تعریف می کنیم که سعادت دنیا و آخرت، هر دو در آن تأمین شود، البته آخرت مهم تر است، چون آخرت بی نهایت است، در صورتی که دنیا محدود است. طبیعتا زندگی بی نهایت و ابدی ارزش اش بیشتر از زندگی هفتاد، هشتاد ساله است اما بالاخره هفتاد، هشتاد سال هم مزرعه آخرت است.

بر این اساس اگر بخواهیم خوشبختی را تعریف کنیم باید به گونه ای زندگی را تصویر کنیم که بیشترین کمال را از زندگی در این دنیا و هم در آخرت به دست بیاوریم. اگر انسان در دنیا به کمال برسد در آخرت هم به کمال خواهد رسید و سعادت آخرت وی هم تضمین خواهد شد. پس بنابراین ما باید بحث خوشبختی را به بحث کمال بکشانیم.

کمال امکان به فعلیت رسیدن ظرفیتهای انسانی انسان است، و چون انسان مرکب از جسم و روح است. بنابراین ما می توانیم هم برای جسم انسان و هم برای روح انسان، کمال تعریف کرد، اما روح مهمتر است، چون انسانیت انسان به روح اوست. جسم انسان مرکب است، اگر اینها را فرض بدانیم باید بگوئیم کمال انسان، سلامتی، تندرستی و رفاه است، اما کمال روحی انسان به این است که با مبدأ کمال مطلق که خداست ارتباط برقرار کند. کمال روحی انسان به این است که روح انسان بزرگ و قوی و متعالی شود و چون تعالی و کمال مطلق خداست. بنابراین اگر روح انسان اگر با خدا ارتباط برقرار کند به تعالی رسیده است که یکی از آثار آن آرامش است. آرامش روحی، صداقت، امانتداری و فضائل اخلاقی از نشانه های این گونه افراد است. انسان با اتصال به خدا می تواند به همه این کمالات برسد، اگر انسان با خدا ارتباط نداشته باشد ممکن است به صورت ناقص به بعضی از اینها برسد اما در صورت ارتباط با خدا به صورت کامل و تمام عیار می تواند به چنین چیزهایی دست یابد. در این صورت انسان به وضعیتی می رسد که مورد رضایت خداست. پس روح و بدن انسان به کمال رسیده است، کسی که روح او در این دنیا به کمال برسد زندگی اخروی هم تضمین خواهد شد. پس چنین فردی در دنیا و آخرت مشکلی نخواهد داشت و در واقع می توان گفت به خوشبختی رسیده است. منتها عوامل خوشبختی خصوصا خوشبختی جسمی و روحی، دنیوی و اخروی گاهی با هم تعارض پیدا می کنند، مثلا اگر ما به پولی برسیم به لذت جسمی می رسیم، اما این پول چون نامشروع و حرام است روح ما را تنزل می دهد و در نتیجه آخرت ما خراب می شود.

در این گونه موارد که تعارض پیش می آید باید آنچه که مهمتر است را دنبال کنیم، البته جایی که تعارض وجود ندارد هر دو را باید انتخاب کنیم هم باید خوشبختیهای جسمی و دنیوی را داشته باشیم اما وقتی تعارض پیش می آید باید مهمترین را انتخاب کنیم، چون آخرت مهمتر از دنیاست باید امور اخروی را انتخاب کنیم.

*تفاوت خوشبختی در اندیشه غربی با نگاه اسلامی در چیست؟

چون تفکر غربیها مبتنی بر تفکر ماتریالیستی است و دنیا را اصل قرار دادند و قائل به آخرت نیستند و در دنیا هم دین را دخالت نمی دهند و قائل هستند که دین نباید پایه باشد و پایه های تمدن غربی براساس دین قرار نگرفته است. بنابراین آنها سعادت و خوشبختی را در لذت جسمی می دانند و از این جهت آرامش روح و سعادت اخروی برای آنها در اولویت قرار ندارد. اولویت اول آنها این است که بیشترین بهره و لذت جسمی و مادی را از این دنیا ببرند. وقتی این گونه شد هم تمدنی به وجود می آید که اکنون شاهد آن هستیم، یعنی بیشترین بهره کشی از طبیعت، بیشترین مصرف و بیشترین اسراف و در یک جمله از بین بردن کره زمین به دست خودمان اتفاق افتاد چون بشر غربی می خواهد بیشترین استفاده را ببرد.

چون دنیا محدود و خواسته های انسانی نامحدود است، دنیا کفاف زیاده طلبیهای همه انسانها را نمی دهد. بنابراین یک سری از انسانها قربانی دیگران می شوند. عده ای باید بیشترین لذت را ببرند و عده دیگر باید برده شوند. چنانچه اکنون می بینیم.

*چرا جوانان ما خوشبختی را بیشتر در امکانات مادی و مالی می بینند؟

اینها در واقع تحت تأثیر فرهنگ غرب است. وضعیتی که ما اکنون در آن هستیم، وضعیتی است که با تهاجم غرب برخی از دیدگاه های مردم خصوصا جوانان تغییر کرد. افکار غربیها ناخواسته وارد ذهن مردم می شود، البته نه اینکه همه این گونه باشند، اما بعضی ها این گونه هستند البته درجات این عقیده ها هم متفاوت است، اما به هر حال به میزانی که آنها از جهات مختلف بر ما تأثیر گذاشتند دنیاگرایی بر ما غلبه دارد، البته شیطان هم وسوسه می کند و غرب هم به تعبیر حضرت امام(ره) شیطان اکبر است. چون هوای نفس هم به این سمت است موفق می شوند انسان را به بیراهه بکشند. به میزانی که به خداوند ایمان داشته باشیم از این تهاجمات، نجات پیدا می کنیم و برعکس.

*آیا در آثار دینی و فلسفی ایرانی اسلامی بابی بنام خوشبختی وجود دارد و اگر هست به چه مسائلی تمرکز دارد و می پردازد؟

در قرآن تعابیر مختلفی از خوشبختی وجود دارد. در اشعار و نوشته های بزرگان ما هم خوشبختی مطرح شده است. شاعران بزرگ ما نوعا بر بحثهای اخلاقی تأکید دارند و حکمتها را بیان می کنند. هدف این افراد این است که با مفاهیم اخلاقی خوشبختی را تعریف کنند، می گویند اگر می خواهید خوشبخت باشید این اصول و مفاهیم اخلاقی وجود دارد که باید رعایت کنید. یا برخی از نویسندگان و شعرا، بحث ارتباط با خدا را مطرح می کنند که راهی به سوی سعادت و خوشبختی است. بخش زیادی از دعاهای مأثور که هدفش ارتباط با خداست می خواهد انسان با این ارتباط به خوشبختی برسد. برخی ها فکر می کنند که داشتن مادیات و نعمتهای دنیوی مانع سعادت آخرت است اما در روایات بر اینها تأکید شده است.

کد خبر 2028066

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • صالحی ۱۹:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
      0 0
      متشکرازمطالب زیباتون.