به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب که در حوزه موضوعی داستانهای حیوانات و همچنین داستانهای تخیلی جا دارد، برای مخاطبان گروه سنی الف و ب نوشته شده است.
این کتاب، داستان لاکپشت کوچکی است که یک روز از تخم بیرون آمده و متولد میشود. او به دنبال پدر و مادر خود میگردد و در راه این جستجو، ماجراهایی برایش پیش میآید که سطور این کتاب را رقم میزند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
از تنهایی دلم گرفت و شروع کردم به گریه کردن. ناگهان از دور صدایی به گوشم رسید. صدای یک لاکپشت که از دور میآمد و آواز میخواند. لاکپشت آوازخوان وقتی به من رسید گفت: چرا گریه میکنی؟ اسمت چیست؟ گفتم: من هنوز اسم ندارم. نمیدانم اسمم چیست! اول باید پدر و مادرم را پیدا کنم تا آنها برایم اسم انتخاب کنند. لاکپشت آوازخوان گفت: من تو را لاکی غمگینه صدا میکنم، چون وقتی تو را دیدم، ناراحت و غمگین بودی، حالا دلت میخواهد بگویی چرا ناراحتی!
لاکی غمگینه گفت: از وقتی از توی تخم بیرون آمدم، پدر و مادرم را ندیدم. اگر توی روز به دنیا میآمدم و هوا روشن بود شاید آنها را پیدا میکردم. لاکپشت آواز خوان خندید و گفت: من توی روز به دنیا آمدم اما من هم پدر و مادرم را ندیدم. تا به امروز هم به این موضوع فکر نکرده بودم. لاکی غمگینه گفت: پس یعنی پدر و مادرهای ما کجا هستند؟ چرا ما را تنها گذاشتند؟ لاکپشت آوازخوان گفت: اینطور نمیشود، باید برویم و هر طور شده آنها را پیدا کنیم. لاکی غمگینه و لاکپشت آوازخوان به راه افتادند.
توی راه لاکپشت آوازخوان، آواز میخواند و میخندید تا لاکی غمگینه را از ناراحتی بیرون بیاورد. کمی که جلوتر رفتند یک خانم لاکپشت خیلی بزرگ را دیدند. لاکی غمگینه گفت: نگاه کن یک خانم لاکپشت، شاید او مادر من باشد. لاکپشت آوازخوان گفت: نه تو از کجا میدانی، شاید مادر من باشد! لاکی غمگینه گفت: بهتر است برویم و از او بپرسیم. آن وقت میفهمیم که مادر من است یا تو؟ لاکپشت آوازخوان گفت: صیر کن جلو نرو. بگذار ببینیم، خانم لاکپشت چه کار میکند؟
این کتاب با 24 صفحه مصور رنگی، شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 6 هزار تومان راهی بازار نشر شده است.
نظر شما