پرويز مشكاتيان، درگفت و گوي تلفني با خبرنگار موسيقي "مهر" گفت : امرمحال وممتنع اگرباوركردني باشد ، بهتر ازامرممكني است كه باوركردني نباشد. "گروه عارف ازهم پاشيد " البته امري است محال ولي باوركردني . اما گروه عارف را من درست كرده ام . البته امري ممكن است ولي باورنكردني. بيژن عزيزگفته است درگروه عارف و دركنارمن نوازندگاني نشسته اند كه سن نوه مرا دارند، البته هم محال است وهم غيرممكن وهم باورنكردني .
او گفته است كنسرت وزارت كشور را برگزار كرديم و بعد به كردستان عراق رفتيم و در بازگشت به من گفته شد كه من از "مسئوليت مالي گروه عزل شده ام" .
مشكاتيان افزود: به حضورخوانندگان عزيزعارضم كه كنسرت وزارت كشورحدود سه هفته زودترازدهم ويازدهم دي ماه بايد برگزار مي شد، اما به علت اينكه كامكارها وعند ليبي درآن تاريخ به كردستان رفتند ، اگرچه همه هماهنگي ها انجام شده بود، ناگريزكنسرت عقب افتاد و يكي دو اسپانسر كه دراين زمينه به گفت وگو نشسته بودند، به دليل اين تعويق كناركشيدند. حتي دكترهدايتي (مشاور وزيركشورو رئيس سالن ) كه دراين اجراها ياريي شان بي حد و اندازه بود، مرا به كناري كشيدند و پرسيدند كه آيا واقعا اين اجرا انجام خواهد شد؟
پرويز مشكاتيان
مشكاتيان ادامه داد: وانگهي من هميشه براي بيژن ، اردشير، ارژنگ و به طوركلي خانواده كامكار، احترام خاصي قائل بوده وهستم . تا بدانجا كه "بيژن " را كه سن چندان بالاتري نسبت به من و"شهرام " ندارد را " پير گروه " ناميده ام . هرگز! هيچ كس بيژن را از مسئوليت مالي گروه عزل نكرده است. روابط من با گروه برمبناي دوستي بسياررفيقانه وهم چراغي بسيارشفيقانه است. بيژن مسئول تشكيل يك كميته پنج نفره شد ، همين جا بايد بگويم كه سرپرست گروه ، ضربان قلب بچه هايش را درگروه مي شنود و بايد بشنود . من درگروه اكنون " عارف " سه جريان فكري مي بينم ، اول جرياني كه قضايا را كاملا حرفه اي مي بيند، همانطور كه "بيژن" از "سيب زميني " و مسايل اقتصادي سخن به ميان مي آورد. برايشان خيلي مهم نيست كه سالن كجا باشد ، صحنه چگونه آراسته شده باشد، لباس چگونه باشد و... يك خط درميان به تمرين مي آيند، خودشان را بالاتر ازهمه گروه مي دانند ، هنوز تنفس اعلام نشده ، سيگارشان را روشن مي كنند ، وسط تمرين مي روند چاي و شيريني ميل مي كنند ، شب كنسرت يك ربع مانده به اجرا به سالن مي آيند، برنامه را اجرا مي كنند، درحين اجرا صندلي ها را مي شمارند و ضرب در قيمت بليط مي كنند و نيز تصوري از برداشت و تبسمي از... آخر اجر گلهايشان را مي گيرند ومي ر وند وازفردا هم هرروززنگ مي زنند كه دلشان براي شما تنگ است و هر لحظه درفراق شما اشكي تا اندازه اي شور مي ريزند .
مشكاتيان ادامه داد: جريان دوم، بعد ازجريان اول به گروه پيوسته است اين جريان از نظريات و منويات سرپرستي به خوبي آگاه است ومي شود گفت نياز به نان، هنرش را به هرزه سازي وا نداشته است. با قضايا منطقي برخورد مي كند. مشكل گروه را مشكل خويش مي پندارد. منظبط تر از اندازه است، به گونه اي كه زودتراززمان تمرين درمحل حاضراست. با تمايل تمام آب درقوري مي ريزد و ميوه در سبد مي چيند! به مشكلات كاملا واقف است و با اينكه توانايي اجرا، آفرينش و سرپرستي دارد. گروه عارف برايش نوعي "ها بي " (معشوقه) است .
پرويز مشكاتيان در بخش پاياني پاسخش به صحبت هاي بيژن كامكار نوشت: جريان سوم بعد ازجريان دوم به گروه پيوسته است. مرتب با سرپرستي درارتباط است. از آن ارتزاق فكري وعملي مي گيرد. نگاهش به قضايا بسيار نوگرايانه و انقلابي است. اگردستانش را ببرند، بدون انگيزه و انديشه نمي نوازد و به تنها چيزي كه نمي انديشند، ماديات است.
وي اظهار داشت : اگر من در شب اجرا 500ساقه گل آفتابگردان درصحنه مي نهم كه با سه وانت از سه شهر پيرامون تهران جمع آوري شده است، اين را اول احترام به مخاطب و دوم ارج نهادن به خود مي پندارد، درصورتي كه گروه دوم اين عمل را تاييد و گروه اول آن را تكذيب و حتي ولخرجي مي دانند .
وي افزود: من برآن بودم كه كميته پنج نفره متشكل باشد از سه نفر از گروه اول، دو نفراز گروه دوم و سوم كه به مسايل گروه غير از رهبري موسيقايي بپردازند. همين جا بگويم درگروه تبادل نظر هميشه به صورت مستمر انجام گرفته و مي گيرد .
وي اظهار داشت: خوب! آقايان كامكارها وعندليبي به كردستان عراق رفتند و پس ازبازگشت يك نامه به من دادند كه كميته تشكيل شد و تصميمات مالي اين شد ، آن شب تا صبح چهره بچه هاي معصوم هنرمندي در نظرم مي آمد كه مي دانستم بعد از اجرا اگرهم دلشان برايم تنگ شده تا مدتي پيدايشان نمي شود كه مبادا صحبت مالي به ميان آيد . استدلال درآن نامه اينگونه بود كه چون سن فلاني به اندازه سن نوه من است، بايد افتخاركند كه در كنار من قرار گرفته است . پس " x تومان " بابت دوشب به او داده شود كه آن هم پول بنزين ماشينش درمدت تمرين گروه نمي شد! خوب، اين است و ديگر گمان مي كنم فقط در كتاب بايد پيدا كرد كه به قد و به چهره هر آنكس كه شاه خوبان شد/ جهان بگيرد اگر، دادگستري داند .
وي افزود: چه بايد مي كردم! پس ازاينكه گفتم منظور من از كميته اين نبود، پاسخ شنيدم كه ما كس ديگري را قبول نداريم و... با مشورت نماينده بچه ها و سه تن از موسيقدانان بنام و تني چند از دوستان اقتصاد دانم، به يك جمع بندي رسيديم كه 50 درصد حق گروه به چه منوالي تقسيم شود، فرداي آن روز انجام شد . بيژن عزيز، درهمين مصاحبه گفته است كه من هرگز نمي توانم قبول كنم كه سهم من با سهم كسي كه هم سن نوه من است، برابرباشد. نه عزيز من! شما كه در تجمع گروه حضور داشتيد، البته برابر نبوده است، ولي تفاوت از زمين تا آسمان هم نمي توانسته باشد .
مشكاتيان در پايان گفت : شگفتم زد از پير! آخر هنرمندي كه مي تواند با هنرش چيزي بگويد كه ما مردم فريب خورده چپاول و قرباني شونده تظاهر، به حقايق پي ببريم و هنرمندي كه مي تواند ازطريق هنرش به ما مردمي كه در انتقال از امروز به فرداي خود، حركتي درجهت فروتر شدن مي كنيم ، و متاسفانه از اين حركت نيز، توهمي تقديري داريم، چرا بايد امكاني بدين اندازه شريف و والا را دست كم بگيرد ، آخر نه مگر خود او هم قطره اي ازهمين اقيانوس است .
پرويز مشكاتيان در پايان تاكيد كرد به زودي در يك كنفرانس مطبوعاتي، بسياري از ناگفته هايش را در مورد گروه عارف را فاش خواهد كرد.
نظر شما