به گزارش خبرنگار مهر، در این نشست که 11 اردیبهشتماه در سالن کنفرانس خانه هنرمندان ایران با حضور چهرههایی نظیر علیرضا نادری، محمد یعقوبی، محمدامیر یاراحمدی، بهزاد صدیقی، افروز فروزند، ناصح کامکاری، سیروس همتی، حسن باستانی و بهزاد فراهانی برگزار شد، نادری به ارائه سخنانی درباره ممیزی در هنر ایران بهویژه تئاتر پرداخت. وی در این باره گفت: سانسور در ایران با چنین اسمی وجود ندارد. آنچه گفته میشود ممیزی و نظارت است. اما همین ممیزی و نظارت در بسیاری موراد ماهیتا اثرات نامطلوبی به بار آورده است. ممیزی، سانسور، نظارت یا هر چیز دیگر باید از نظر ماهیت قابل دفاع باشد. اگر ماهیتش به ارتقای یک فکر، اندیشه و طرز تلقی دامن زد، یک زیبایی را گسترش داد آن وقت میتوانیم درباره آن اظهارنظر کنیم.
این نمایشنامهنویس با طرح سؤال "چرا سانسور شدن موجب مباهات میشود؟" گفت: وقتی ماهیت ممیزی غیر قابل دفاع باشد هیچ کس دوست ندارد او را انسانی در خدمت یک امر غیرقابل دفاع بدانند. پس اهل نظارت پنهان میشوند. البته من به نظارت عالیه سخت معتقدم البته نظارت برترینهای جامعه نه آنها که بهترین خاطرهشان از دانش داستان حسنک کجاییست.
نویسنده آثاری چون "پچپچههای پشت خط نبرد" و "کوکوی کبوتران حرم" یادآور شد: ممیز اسم فاعل است و بدین معنا که انسانی اهل تمیز است. من تقریبا در تمام دستگاههای ممیزی این کشور گیر کردهام و انسانی اهل تمیز ندیدهام. آنچه در ایران اتفاق میافتد نه ممیزی به معنای واقعی مورد نظر است و نه نظارت عالیه.
نادری در ادامه سخنان خود به ارائه نمونهای تاریخی از ممیزی در ایران پرداخت و گفت: در دوره رضا شاه روزنامهها میبایستی مهر "روا" و "ناروا" میخوردند. همه این مهرها را یک نفر میزده که سواد خواندن و نوشتن هم به درستی نداشته و فقط بو میکشیده و کلماتی را که میشناخته پیدا میکرده و مهر ناروا میزده است. به هیچکس هم توضیح نمیداده است. این سیستم نظارت حتی منافع خود حکومت و صاحبان اصلی ایده را هم محقق نمیکند.
وی معتقد است برخی از ممیزیهایی که در شورای نظارت و ارزشیابی انجام میشود سانسورهای غیر قانونی است و نمایشنامهنویسان باید هزینه این سانسورهای غیر قانونی را بالا ببرند. وی افزود: ما یک عمر محدودی داریم و اگر قرار باشد کوتاه بیاییم به زندگی اصالت ندادهایم. اصالت در زندگی ما یعنی کار کردن. ما اگر از این طریق وارد گفتگو با شورای نظارت و ارزشیابی شویم میتوانیم موفق باشیم. نمایشنامه نویسان باید با رویکردهای مشخص با شورای نظارت و ارزشیابی وارد گفتگو شوند.
این فعال عرصه تئاتر متذکر شد: گاهی سانسور درباره برخی افرادی که پشت صف سانسور ایستادهاند به حق است چون اثری که ارائه دادهاند بیمعنا و بیمفهوم است.
در ادامه محمد یعقوبی نیز به ارائه دیدگاههای خود در خصوص ممیزی پرداخت و درباره انتخاب عنوان "نمایشنامه نویسی و سکوت" گفت: ما با برگزاری این نشست خواستیم وجود ممیزی و سانسور را یادآوری کنیم اما واژه سکوت به این معنا نیست که کار نکنیم. بلکه ما باید کار کنیم و این کار مستمر باشد.
سپس محمدامیر یاراحمدی به ارائه نظرات خود پرداخت و گفت: مخاطب این گفتگوها ما نیستیم و باید با کسی صحبت کنیم که بین ما و او فاصله عدم تفاهم بر روی کارکرد هنر در جامعه وجود دارد. تا وقتی که نتوانیم بر سر کارکرد هنر به تفاهم برسیم و روشن نکنیم که تئاتر لزوما سیاسی نیست این وضعیت ادامه خواهد داشت.
وی یادآور شد: شرط گذاشتن برای اجرا و صف نوبت اجرا درست کردن، برگزاری اینگونه جشنواره تئاتر فجر و استفاده از واژه کارهای فاخر، متوقف شدن توسعه تئاتر و خصوصی نشدن تئاتر نمونههایی از ممیزی هستند.
این نمایشنامه نویس با اشاره به استفاده از واژه سیاهنمایی برای ممیزی آثار تأکید کرد: پرتو افکندن بر تیرهگیها و افشاگری بخشی از وظیفه نمایشنامهنویس است تا مسئولان برای برطرف کردن این معضلات اقدام کنند و روشهای خود را اصلاح کنند. تلقی آنها این است که نمایشنامه نویس باید چیزی را تبلیغ کرده و سفارشی کار کند. بعد از سه دهه گفته میشود که نمایشنامههای ما از محتوا تهی شدهاند و این اتفاق ناشی از عملکرد سفارشی کردن هنر تئاتر و نمایشنامه است. در روزنامهها به راحتی درباره قتل و جنایت صحبت میشود ولی به نمایشنامه نویس میگویند سیاهنمایی نکن.
بهزاد فراهانی از دیگر هنرمندانی بود که در این نشست سخن گفت. وی با اشاره به اینکه از سال 47 به جمع نمایشنامهنویسان ملحق شده است گفت: به من میگویند سیاهنمایی میکنم و این برای من دردناک است. تازگیها به این موضوع فکر میکنم چرا ممیزی مستمر شده است. به این نتیجه رسیدم که برخی از سانسورچیها از خودمان هستند.
وی با اشاره به اینکه روی سخناش با نسل جوان نمایشنامه نویسی است یادآور شد: با نگاهی به سرنوشت نامهایی چون غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی، اکبر رادی، بهمن فرسی، خجسته کیا، نصرت پرتوی، ابراهیم مکی، عباس نعلبندیان، سعید سلطانپور و عباس جوانمرد مشخص میشود سرنوشت درام نویسان دهه 40 و 50 چگونه است.
در ادامه نشست "نمایشنامه نویسی و سکوت" سیروس همتی از نمایشنامه نویسان فعال عرصه تئاتر یادآور شد: بنده متنی دارم که توسط نشر سوره مهر چاپ شده و برگزیده سوم جایزه نمایشنامه نویسی خانه تئاتر است ولی مجوز اجرا نگرفته است. متنی دارم که در جشنواره تئاتر فجر برگزیده شده ولی بعد از سه ماه تمرین برای اجرای عمومی شورای حمایت میگوید که متن من مشکل دارد. معتقدم حتما باید در شورای حمایت و نظارت و همچنین در هیأتهای بازخوانی و بازبینی جشنواره فجر سه نفر از اعضای کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر حضور داشته باشند.
ناصح کامکاری هنرمند دیگری بود که در این نشست به ارائه سخنانی در خصوص وضعیت ممیزی در تئاتر پرداخت. وی با اشاره به اینکه در دو سال اخیر وزارت ارشاد در بخش تولید تئاتر به صورت گزینشی سوبسید را در اختیار برخی گروهها قرار میدهد، یادآور شد: به دلیل سوق دادن گروهها به سمت گیشه، تئاتر اجتماعی ما به کل غایب است. تئاتر خصوصی باید باشد ولی این بدان معنا نیست که دولت سهم خود را ادا نکند. دولت باید همان سوبسید را بدهد و تئاتر را در تئاترهای مذهبی و تئاترهای سفارشی خلاصه نکند.
وی تصریح کرد: سانسور میتواند بگوید کدام کار اجرا شود یا نشود. اما کار دیگری نیز انجام میدهد و آن پخش کردن تعداد زیادی خرمهره است تا دُرها دیده نشوند.
نظر شما