خبرگزاری مهر -گروه فرهنگ و هنر: اکبر نبوی سالهاست که به عنوان منتقد و روزنامهنگار در عرصه سینما و تلویزیون حضور دارد. او به مدت هشت سال به عنوان عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت فعاليت كرد و در اين مدت مقالات متعددي در زمينههاي هنري، فرهنگي، اجتماعي و سياسي در مطبوعات به چاپ رساند. همچنین سردبیری مجلات مختلف مثل "ويدئو ـ ماهواره"، نشريه روزانه سيزدهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر و سردبیری یک صد جلد کتاب جیبی در حوزههای ادبیات، تاریخ، چهرههای نامدار مطبوعات، عرفان، فرهنگ ملل و... را بر عهده داشته است. وی همچنین ساخت چندین مستند و برنامه تلویزیونی را درکارنامه خود دارد.
نبوی در این گفتگو با اشاره به گفتگوهای اخیر پیرامون حضور روحانیت در سینما بر اهمیت این حضور تاکید و همچنین از بعضی روحانیون انتقاد کرده است که چرا میگویند سینماگران باید به سراغشان بروند. وی معتقدست سینماگران تاکنون بیشتر با قهر و غضب روحانیون در سینما مواجه بودهاند تا با مهر آنها و همچنین از مظلومیت سینما در برابر این حوزه یاد میکند و می گوید بسیاری از مراجع و علمای بزرگ نسبت به سینما به عنوان یک مدیوم رسانهای نافذ توجه لازم نشان ندادهاند و حتی بر این باورست که در بسیاری از مقولات اجتماعی سینما از روحانیون یک گام جلوتر بوده است.
گفتگوی مشروح ما را با این منتقد و مستندساز میخوانید:
* آقای نبوی حضور روحانیون در سینما مخصوصا در جشنواره "روحانی در قاب سینما" و بعد از آن سر و صدای زیادی کرده است. نظر شما چیست؟
- برگزاری جشنواره "روحانی در قاب سینما" از یک منظر امر مثبتی است اما به نظر میآید بعضی از روحانیونی که این روزها از موضعی طلبکارانه با سینما سخن میگویند، وظایف خود را فراموش کردهاند. این موضع طلبکارانه برخی روحانیون نسبت به سینما نه منطقی و عقلانی است و نه با اقتضائات و وضعیت سینمای موجود ما سازگار است. بخشی از اعتراضاتی که در این روزها در جشنواره و برنامه "هفت" تکرار شد این بود که چرا سینماگران با روحانیون مشورت نمیکنند اما کسانی که این اظهارات را بیان می کنند باید به این پرسش پاسخ بدهند که آیا خانواده سینما بیشتر با اخم و قهر روحانیت روبرو بوده است یا با مهر آنها؟ از منظر علمای بزرگ روحانی و بویژه مراجع تقلید، سینما جزو احکام ثانویه است یا احکام حکومتی؟ آنچه امام در بهشت زهرا فرمودند، فتوای ایشان درباره سینما در ایران بود و یا صرفا یک حکم کلی از باب ولایت بود؟
اگر نگاه به سینما از منظر ضرورت است وقتی ضرورتها از میان برود آیا سینما نیز نفی خواهد شد؟ آیا جوامع دینی و حوزههای علمیه نسبت به تبیین و ترسیم عقلانی و تشریعی علوم انسانی و از جمله سینما (به عنوان یک پدیده انسانی و اجتماعی) اقدام درخور توجهی انجام دادهاند؟ خروجی فکری و اندیشمندانه روحانیون بزرگ حوزههای علمیه نسبت به سینما چیست؟
آقایان به جای طلبکاری از سینما به کارنامه دینی خود و نسبت آن با پدیدههای جدید چون سینما نگاه کنند
امام خمینی (ره) فرمودهاند که موضوعشناسی هم جزو شئونات فقیه است. با این سخن روشن امام، چقدر عالمان و مراجع شیعی نسبت به شناخت موضوع سینما اهتمام داشتهاند؟ اساسا نظریات دینی روشن و محکمی درباره سینما عرضه شده است؟ به گمان من آقایان بهتر است به جای اینکه این همه از سینما طلبکار باشند و با اخم و ترشرویی با سینما روبرو شوند، به کارنامه دینی خود و نسبت آن با پدیده های جدید و از جمله سینما نگاه کنند و سپس نسبت های عقلانی مطالبات خود از سینما و وظایف سینما را بسنجند و مورد داوری منصفانه و عادلانه قرار دهند. تا زمانیکه علمای بزرگ درباره سینما (از پایگاه و جایگاه یک عالم بزرگ دینی) نمی اندیشند و مسایل و کارکردها و... سینما را نمیشناسند، سخن گفتن از وظایف و تکالیف سینما چندان شایسته و عملی عالمانه نیست.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که آنها خود را پوشنده لباس پیامبر می دانند اعتقادی که به نظرم درست هم هست. روحانیون مسئولیت تبلیغ آیین پیامبر را در مرتبه ای پایین تر و زمینی انجام میدهند. اما علمای عزیز باید توجه کنند که یکی از ویژگیهای انبیا این بوده است که آنها منتظر نمی شدند تا مردم به سراغشان بروند بلکه خودشان به طرف مردم می رفتند و با خستگیناپذیری تمام می کوشیدند با برقراری ارتباطی انسانی و همراه با حفظ کرامت مردم، آنها را به فطرت خدایی شان متذکر بشوند و بستر زندگی درست را به آنها نشان بدهند و چشم انداز حیات مادی و معنوی را برای مردمان روشن سازند.
مهمترین و بنیادیترین مسئولیت پوشیدن این لباس هم این است که رفتاری پیامبرگونه داشته باشند. بنابراین سوالی که مطرح میشود این است که چرا روحانیون به سراغ سینما و سینماگران نمیروند و منتظرند تا سینماگران به حضورشان مشرف بشوند؟ اگر سینما این مهربانی را از طرف طبقه روحانی ببیند با شور و اشتیاق به سمت او خواهد رفت.
* آیا این نگاه روحانیون به سینما از نوعی وحدت و انسجام برخوردار است، یعنی نسبت به آرای یکدیگر در اینباره توافق دارند؟
- خیر. اتفاقا یکی دیگر از مشکلاتی که سینما همواره با آن روبرو بوده است فقدان نوعی وحدت آرا درباره سینما و حتی فیلم هایی است که به نمایش گذاشته می شوند. تعدادی از این فیلم ها با وجود داشتن مجوز از وزارت ارشاد با واکنش های خشمآلود و حیرتانگیز گروهی از روحانیون مواجه می شود. وجود تضارب آرا و اندیشه های مختلف مطرح شده در حوزه سینما طبیعی است اما اینکه این داوری های به شدت متضاد و این برخوردهای چندگانه با سینما بر اساس نوعی تدبیر جمعی خانواده روحانیت است یا خیر، این مسئله هم خانواده سینما را دچار سردرگمی و بلاتکلیفی کرده است و این سردر گمی را جز خود خانواده روحانیت کسی نمی تواند برایش راه حل پیدا کند.
از طرف دیگر در حوزه مسایل اجتماعی و آسیبشناسی نیازهای مردم، سینما چند گام از خانواده روحانیت جلوتر است از این منظر سینما چندان بدهکار نیست.
* یعنی شما فکر میکنید روحانیون در مسایل اجتماعی نیز مواضع مکفی، درست و متحدی نداشتهاند؟
- ببینید در بسیاری از موضوعات اجتماعی، روحانیون فاقد موضعگیری هستند. به طور مثال درباره فاصله طبقاتی شگفتانگیز و وحشتناک فعلی، تنگناها و مسایل اقتصادی و معیشتی و همچنین موضوعاتی مثل حقوق اجتماعی مردم، از روحانیت حضور با نشاط و پررنگی در اجتماع دیده نمیشود.
روحانیون در بسیاری از موضوعات اجتماعی فاقد موضعگیری هستند
موضوعِ سینما، انسان و موقعیتهای انسانی و اجتماعی است. روحانیون باید در عرصه های اجتماعی حضور داشته باشند و به دنبال این حضور، سینماگر باید از روحانی تعریفی اجتماعی که بر اساس کارکردها و کارنامه روحانیون بدست می آید داشته باشد و نه یک سری تعاریف کلیشه ای که نه باورپذیرند و نه با ذات ماموریت و تکلیف دینی روحانیت سازگار است. من از آقایان روحانیون می پرسم: براستی اگر بخواهید حضور اجتماعی موثر و با نشاط خود را تعریف و ترسیم کنید به چند مولفه و شاخص مهم اشاره خواهید کرد؟
یادمان باشد که ما از کسانی سخن می گوییم که خود را مرجع دینی مردم، پاسدار دین و مذهب و تداومدهنده نقش اجتماعی و فرهنگی پیامبر و ائمه معصومین (ع) می دانند.
* پس شما معتقدید که سینما وظایف خود را به درستی و شایستگی انجام میدهد.
- اصلا منظورم این نیست. سینمای ایران در کنار برخورداری و افتخار به چندین و چند فیلم شاخص و بسیار خوب، کوهی از کارهای انجام نداده و دریایی از بی توجهی به موضوعات ملی در برابر خود دارد و به هیچ وجه نمی توان این واقعیتهای تلخ و گزنده را نادیده گرفت. اما حتی در همین شرایط هم سهم خانواده سینما با مجموعه نهادهای مدیریتی دولتی و بخش عمومی در حوزه سینما، قابل برابری نیست. به گمان من باز هم سینما از نهادهای دولتی جلوتر است.
* بازگردیم به موضوع اصلی گفتگو. منظور از برقراری ارتباط بین روحانیون و سینماگران چه نوع ارتباطی است؟
- مهمترین نکته در شکلگیری و برقراری این ارتباط این است که آقایان نخواهند مرتب به ما رهنمود بدهند. به خدا خسته شدهایم از بس هر کس که به سینما میرسد میخواهد به خانواده سینما رهنمود بدهد. ارائه رهنمود باید در اختیار حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب باشد که هم جایگاه حکومتی این کار را دارند و هم صلاحیت و تشخص فردی.
روحانیون (منظورم روحانیون باسواد و فاضل است، نه هر روضهخوان و مداحی) باید با سینماگران ارتباطی منطقی، معرفتی و اعتقادی برقرار کنند و حتی باید از ارتباط عاطفی بسیار خوبی با سه رکن فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان برخوردار باشند. در واقع روحانیت نه به مفهوم مسیحی بلکه به تعبیر واقعی باید نقش پدری ایفا کند. در عمل باید پدر اقشار مختلف جامعه، صنوف و گروه های اجتماعی باشند.
روحانیون برای سینمای ایرانی نه پدری کردهاند نه برادری
با بررسی کارنامه روحانیون نسبت به سینما ملاحظه می شود که نسبت به سینما حتی نقش برادر بزرگتر را هم نداشتهاند. روحانیت جایگاه بالایی در شیعه دارد و این نقش از آنها انتظار می رود.
* یعنی تاکنون روحانیون به حوزه سینما وارد نشدهاند؟
- اگر منظورتان این است که وارد حوزه فیلمسازی نشدهاند، کسی از آنها چنین توقعی ندارد. مهم ترین مساله، مباحث نظری و معرفتی در حوزه سینما و هنر است. همچنین، به چالش کشیدن عرف های به غلط مقدس شده در حوزه مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری است. متاسفانه ما در سه حوزه یاد شده گرفتار عرف ها و سنت هایی هستیم که به مرور جای دین را گرفته اند و لباس تقدس پوشیده اند. در حالیکه جز قرآن و سنت، هیچ چیز مقدسی در مذهب شیعه وجود ندارد.
تنها آیتالله جوادی آملی و علامه جعفری درباره سینما عمیق نظریهپردازی کردهاند
عرف های اجتماعی، یک روز می توانند باشند و روز دیگر می شود حضورشان را به چالش کشید و آنها را از عرصه زندگی اجتماعی حذف کرد. به هر حال، سینما نیازمند مباحث نظری هنر و سینما است و جا دارد بپرسیم که در این حوزه بسیار مهم و راهبردی، جز آیت الله جوادی آملی (در چند سخنرانی و دیدار با اهل سینما و هنر) و پیشتر مرحوم علامه محمد تقی جعفری، کدام یک از روحانیون می توانند ادعا کنند که به این قلمرو وارد شده اند و سخن و بیانی عمیق و کاربردی داشته اند؟
آقایان حق ندارند دائم بر طبل مطالبات از سینما بکوبند و رهنمودهای فاقد ارزش کاربردی بدهند
علمای بزرگ دامن خود را از اینکه به موضوعات مربوط به هنر و سینما وارد شوند، منزه می دانند. وقتی چنین است، آقایان حق ندارند مرتب بر طبل مطالبات خود از سینما بکوبند و به شکل پیوسته به ارائه رهنمودهایی فاقد ارزشهای کاربردی به سینماگران بپردازند. خانواده سینما از علمای بزرگ انتظارات ویژه ای دارد چرا که آنها به اعتبار جایگاه دینی که دارند وظیفه شان در مقابل سینما و مسایل اجتماعی سنگین تر است.
* به نظر شما دلیل این قطع بودن ارتباط بین روحانیت و سینما چیست؟
- هنوز تکلیف بزرگان حوزههای علمیه نسبت به سینما مشخص نشده است و گویی دیدگاهها نسبت به سینما در نوعی برزخ قرار دارد. چند درصد از مراجع تقلید موضع گیری صریحی در اینباره داشتهاند؟ من به عنوان کسی که مقلد هستم و از یکی از مراجع زنده تقلید می کنم این پرسش را مطرح می کنم. منظور من نظر مراجع نسبت به تولیدات سینما نیست. بلکه همانطور که در آغاز این گفتگو اشاره کردم درباره کلیت سینما و هنر در جمهوری اسلامی ایران است.
* شما معتقدید که روحانیون به سمت سینما نرفتهاند. اما سینماگران چقدر به سمت روحانیون حرکت کرده اند؟
- همان طور که گفتم نقدهای درونی بسیاری به خود سینماگران نیز وارد است. اما در مجموع، میل و رغبت در سینماگران برای بهره بردن از نظرات دینی علما، بیش از شوق علما برای مواجهه با سینماگران است.
روحانیون وظیفه دینی خود را نسبت به سینما انجام ندادهاند
همه عرض من این است که روحانیون وظایف دینی خود را نسبت به سینما انجام نداده اند، در چنین شرایطی چرا اینقدر از سینماگران طلبکارند؟ این وضعیت انسان را به یاد حکایت معلمی می اندازد که فارسی را به طور کامل و صحیح به دانشآموزانش نیاموخته باشد و بعد به آنها دیکته گفته و مدام غلط های آنها را به رخشان بکشد. زمانی که مواجهه مناسب و همراه با مهر و محبت میان سینما و روحانیت وجود ندارد این غلطگیریها منطقی نیست.
خوب است آقایان به یاد داشته باشند که سینما متناسب با بضاعت خود و میدانی که فراروی خود دیده است کارنامه خوبی در حوزه تولیداتی دارد که دغدغههای اعتقادی و معرفتی اش پررنگ تر است.
* به نظر می رسد برای اکران و نمایش فیلم، فیلمسازان باید به نهادها و افراد مختلفی پاسخگو باشند و حتی فیلمی در هنگام اکران نیز با چالش روبروست. دلیل این مسئله چیست؟
- وجود اختلافنظر در میان روحانیون و اقشار مختلف طبیعی است اما زمانی که باعث میشوند که امر حاکمیتی زیر سوال برود چنین وضعیتی برای جامعه خطرناک است.
وزارت ارشاد به هر دلیلی به فیلمی مجوز داده و فیلم بر پرده سینماها به نمایش درآمده است و در این میان اگر عدهای بخواهند از طریق غیرقانونی جلوی نمایش فیلم را بگیرند برای حکومت آسیبهای اجتماعی و فرهنگی دارد. هر فیلمی می تواند مخالفان بسیاری داشته باشد اما قانون راه را تعیین کرده است. هرکس مخالف است میتواند دادخواست تنظیم کند و به مراجع قانونی تحویل دهد تا به شکایتاش رسیدگی شود نه اینکه راهپیمایی به راه بیندازد و شعار مرده باد و زنده باد بدهد. این کارها حکومت را متزلزل می کند چون هر روز یکی مخالف است و می خواهد این اعتراض را نشان دهد.
ائمه جمعه هم به طور قانونی به فیلمها اعتراض کنند
به نظر من حتی ائمه جمعه هم اگر نسبت به پدیده اجتماعی مثل سینما انتقاد دارند، میتوانند نقد خود را مطرح کنند ولی اگر بخواهند نقد خود را مبنای عمل اجتماعی و حکومتی قرار بدهند و در مسیر نمایش یک فیلم مانع ایجاد کنند، اصلا کار درستی نیست. آنها هم باید از راههای قانونی وارد شوند و مثل یک شهروند عادی از سازندگان فیلم شکایت کنند و درخواست کنند تا به شکایتشان رسیدگی شود.
* به نظر شما چه محدودیتهایی برای به تصویر کشیدن روحانیون در سینما وجود دارد؟
- یک اشتباه بسیار خطرناکی که دراینباره وجود دارد این است که بعضی قداست را به لباس میدهند در حالیکه قداست فرد روحانی به اندیشه، مرام، روش و باورهای درست اوست. لباس برای کسی ارزش و قداست به ارمغان نمی آورد. البته بعضی از روی غفلت و حتی شیطنت ممکن است این طبقه را به گونه ای دیگر نشان داده باشند. با این حال مردم ایران همواره نگاهی همراه با احترام به روحانیت داشته اند. یکی از امتیازات روحانیون این است که هیچ طبقه و گروه اجتماعی در ایران پایگاه مردمی آنها را نداشته است و این پایگاه به خاطر سلوکی است که در طی قرن های متمادی بدست آمده اما این سیر و سلوک در این سالها چندان متناسب با سلوک پیشین آنها نیست چراکه نسبت به دردها و مصائب مردم واکنش های اجتماعی درخور توجهی نشان نمی دهند و بعضا به توجیه اشکالات و ایرادات قوای سه گانه می پردازند.
* آیا برخی شیطنتهای سینمایی باعث نشده که به رابطه بین سینما و روحانیون ضربه وارد شود؟
- ببینید همانطور که گفتم ممکن است عدهای از روی غفلت و شیطنت جایگاه و اندیشه روحانیت را در سینما زیر سوال برده باشند که این خلاف ماهیت رسانه ای و هنری سینماست. هرآنچه که خلاف هنجارهای اجتماعی و اعتقادات مردم باشد و بعد در سینما تجلی پیدا کند کاملا علیه سینماست و ضد آن عمل می کند. هم علیه جوهره هنری ما و هم علیه جوهره سینمای ما قرار گرفته و من با رد چنین پدیدههایی باز هم معتقدم که این روحانیت است که باید آغوش خود را به سینما باز کند چون انبیا بودند که به سمت مردم می آمدند.
* من به سوال قبلی خود باز می گردم در این مدت فیلمسازان زیادی از محدودیت های ساخت فیلم با حضور روحانیون سخن گفتند نظر شما در این باره چیست؟
- اگر سینماگران همراه با پذیرش اصل جایگاه روحانیت، نگاهی مصلحانه، مشفقانه و آسیبشناسانه داشته باشند نباید هیچ محدودیتی برایشان وجود داشته باشد. اگر فیلمسازان به این جایگاه اعتقاد قلبی و نگاه سالمی داشته باشند هیچ محدودیتی در ساخت و پرداخت دراماتیک اثر سینمایی وجود ندارند. در این صورت نه فقط در ارتباط با روحانیت بلکه درباره بسیاری موضوعات اجتماعی دیگر هم می توان فیلم ساخت. اگر نگاه و هدف مخرب و ویرانگر نباشد حتی میتوان "مارمولک" ساخت.
* البته این روزها بعضی به فیلم "مارمولک" هم ایراد وارد کرده و آن را فیلم موفقی در بیان مقصود خود ندانستهاند.
- نقد و اشکال وارد کردن به پدیدههای اجتماعی اصلا کار ناپسندی نیست بلکه برای تعالی اجتماعی و حرکت پویای جامعه مفید است. آنچه مذموم است مطلق کردن نظر خود و تلاش برای به کرسی نشاندن آن به هر قیمتی است. به نظر من هم اسم این فیلم اشکال دارد و همان زمان هم به کمال تبریزی گفتم. غیر از این مورد، فیلم نه تنها مشکل دیگری ندارد بلکه به نظر من فیلم خوب و موثری بود و آینه مناسبی در برابر خیلیها قرار می داد. درست مثل فیلم بسیار خوب "زیر نور ماه" ساخته رضا میر کریمی. با این حال اینکه فیلم "مارمولک" چقدر در بیان مقصود خود و انتقال اندیشه درونی اش به مخاطب توفیق پیدا کرد، هیچ کس متر و معیار مشخصی ندارد. هر کسی می تواند تحلیل خود را داشته باشد.
* درباره ساخت فیلم های اجتماعی سخن گفتید. شرایط سینما را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟
- دایره موضوعات اجتماعی تنگ و کوچک شده و آستانه تحمل ها پایین آمده است. مجموعه ای از مسئولان و صاحبان قدرت سیاسی و اجتماعی (دولت و مجلس و نهادهای غیردولتی و حتی خود سینما به عنوان یکی از صاحبان قدرت اجتماعی) با سیاست ها، مواضع و رفتارشان، این دایره را تنگ کرده اند. نگاههای مخرب و نیش و کنایههای غیر منطقی و غیر عقلانی بعضی از سینماگران غیر مصلح در فیلمهای اجتماعی، فرصت های موثر و مفید را از فیلمسازان ملی و خیرخواه گرفته است. این فضا اصلا برای کشور مفید نیست.
با سینمای لاغر نمیتوان به فربهی اندیشههای ملی پرداخت
ما با یک سینمای خنثی و لاغر نمی توانیم به فربهی اندیشه های ملی کمک کنیم و نیز نمی توانیم از مرزهای امنیت اخلاقی و فرهنگی و استقلال سیاسی کشور حفاظت کنیم.
* چه کسی میتواند برای برداشتن این محدودیتها پیشقدم شود؟
- مهمترین و ابتداییترین راه این است که فضای گفتگو میان مجموعهای از عناصر موثر سینما شکل بگیرد؛ میان خانواده سینما و مسئولان دولتی و نهادهای ذیربط. منظورم گفتگوهای تشریفاتی نیست بلکه حرکت به سمت درکی مشترک از منافع ملی است. یعنی گفتگویی که باور جمعی ما را نسبت به امنیت ملی، منافع ملی، نیازهای مردم و ... به اشتراک منطقی و عقلانی برساند. اگر به این نتایج نرسیم چنانچه هزاران ساعت هم حرف بزنیم، سودی ندارد. همچنان که از بسیاری از این هماندیشیها نتیجه نگرفتهایم.
* چرا نتوانستیم به این درک مشترک برسیم؟ آیا واقعا دغدغه نبوده است؟
- چون مسایل اصلی و راهبردی، محور و مرکز مباحث نبوده است بهویژه هنوز نتوانستهایم به درک مشترکی از امنیت و منافع ملی و امنیت اخلاقی و فرهنگی برسیم. آنقدر گرفتار موضوعات دست چندم و فرعی میشویم که موضوعهای اصلی از یاد می رود. بسیاری از حلقههای امروز ما گعده هایی برای دور هم بودن است و نه گفتگو. یک عضو خانواده سینما باید بتواند به عنوان یکی از صاحبان قدرت اجتماعی با مدیران سینمایی کشور در مقولات بنیادین به اشتراک معانی پیشبرنده برسد.
از فضای مسموم سوءتفاهم سینمای شاداب بیرون نمیآید
فیلمساز، فیلمنامهنویس و کارگردان در جمهوری اسلامی ایران همانقدر دغدغه دارد که یک وزیر دارد و این هر دو، باید بتوانند با یکدیگر به همسخنی پویا و متعالی برسند نه اینکه مرتب در فضایی پر از سوءتفاهم به هم نگاه کنند. از فضای مسموم سوءتفاهم، سینمای شاداب و پر نشاط و تاثیرگذار بیرون نمی آید. کما اینکه یک مدیر دولتی هم نمی تواند وظایف خود را به درستی و شایستگی به انجام برساند. نکته آخر (که بارها گفتهام) این است که همه باید بدانیم در کنار حقوق خود، از تکالیف ملی هم برخورداریم. باید به این حقوق و تکالیف، توامان اهمیت بدهیم و سهم هیچ یک را به نفع آن یکی کم نکنیم.
گفتگو از عطیه موذن
نظر شما