به گزارش خبرگزاری مهر، يكي از بزرگترين آسيبهايي شخصیتی اين است كه فرد، فرديت خود را در درون جمع و جامعه اي كه بدان تعلق دارد، از دست بدهد و از درون تهي، مسخ و از خود بيگانه شود. فرانتس كافكا انسان مسخ شده را مطرح مي كند.كارل ماكس بحث از اليناسيون و از خود بيگانگي مي كند و بسياري از متفكران از اين آسيب جدي كه انسانها را تهديد مي كند مطالب و صحبت هايي را ارائه نموده اند.
با شروع زندگي مشترك، دور جديدي از مناسبات در زندگي هر يك از همسران شروع مي شود و نقش تازه اي براي هر يك از آنها در قالب همسر، اعم از زن يا شوهر شكل مي گيرد، وظايف تازه اي براي آنها بوجود مي آيد كه در مقابل يكديگر ناگزير به اجراي چنين نقش ها و وظايفي هستند. چنانچه اين وظايف از سوي زوجين اجرا نشود، زندگي مشترك با مشكل و اختلال روبرو خواهد شد.
هدف از ارائه و مطرح نمودن بحث حريم شخصي اين نكته است كه هر فردي چه به عنوان عضوي از يك خانواده و يا به عنوان همسر و عضوي از يك واحد سازماني و همچنين عضوي از يك اجتماع نياز دارد كه در عين حال كه احساس همبستگی با واحد اجتماعي كه وي عضوي از آن است را بنمايد. ولي ضمنا بايستي بتواند فرديت خويش را داشته باشد و احساس آزاد و مستقل بودن ،در عين وابسته بودن به جمع مورد نظر خود را داشته باشد. اين نكته بسيار ظريف و حساس است كه فرد هم احساس بودن با جمع كند و هم بتواند فرديت خود را حفظ نمايد.
زن و شوهر نيز هر يك درعين حال كه احساس يكي بودن و وابستگي به يكديگر را دارند. ولي در عين حال بايستي احساس نمايند كه خويشتن خويش را حفظ نموده و همه وجود و خواسته ها، نيازها و رشد و شكوفايي اش تحت الشعاع ازدواج واقع نشود.
البته بايستي خاطر نشان شد كه پس از شروع زندگي مشترك و پس از گذشت مدت زماني زوجين به يكديگر شباهت هايي پيدا مي كنند. خواسته ها و علايق آرزوها، تفريح، شيوه هاي تربيتي فرزندان به ميزان قابل ملاحظه اي مشابه يكديگر مي شود. ولي اين متشابه شدن با يكديگر حد و حدودي دارد. چنانچه از حد معمول و متعارف خارج شود،تبديل به آسيب رفتار خواهد شد.مشابه يكديگر شده يا ديگري را شبيه خويش نمودن متفاوت است.
ولي همسر خود را شبيه به خويش نمودن مقوله اي ديگر است در چنين شرايطي موضع زوجين با يكديگر برابر نيست. همسري كه تغيير از طرف مقابل مي خواهد خود را در موضعي برتر و بالاتر قرار مي دهد و از موضع قدرت و به صورت من دستور مي دهم و تو اطاعت كن، برخورد مي كند. زوج هايي كه چنين نگرش و بر خوردي كه با يكديگر دارند، بزودي از تعادل خارج شده و هر دو نفر به سمت تخريب سوق داده مي شوند. همسري كه به حريم شخصي و فردي اش تعدي مي شود.بزودي احساس مسخ و بيهودگي به وي از دست مي دهد.
همسراني كه به يكديگر علاقمند هستند و به نحوي كه راضي به ازدواج با هم شده اند. معمولا جذابيت بيشتري براي يكديگر دارند، طوري كه خواهان آن هستند با هم صحبت كنند با هم غذا بخورند و تفريح و گردش با هم داشته باشند و به عبارتي جامع تر با هم زندگي كنند. وقتي اهميت زندگي كردن با يكديگر در اين حد باشد، ارزش دو سوم از اوقاتشان را كه به طور معمول صرف زندگي خويش مي نمايند را مصرف كرده اند ولي ميزان يك سوم نيز بايستي صرف زندگي فردي و حريم شخصي فرد شود. و چنانچه اين يك سوم مورد تعدي و امر ونهي و مديريت طرف مقابل قرار بگيرد بتدريج مشكلات شروع خواهد شد و هر فردي به شيوه اي خاص مشكل را بروز خواهد داد. ولي متاسفانه زوج ها به طور معمول در ابتداي زندگي آموزشي در اين زمينه ها دريافت نمي كنند.
در نتيجه يكي از ويژگي هاي فرد سالم از نظر رفتاري شناخت حد و حدود، حريم و مرز خود با ديگران است. فرد سالم از نظر رفتاري فقط خود و نياز هاي خويش را نمي بيند ديگران را نيز در نظر مي گيرد. براي نيازها و حريم زندگي فردي و خصوصي ديگران ارزش و احترام قائل است و آرامش خويش را نه در كنترل و تملك ديگري، بلكه در حفظ فرديت و رشد و شكوفايي ديگران مي بيند. ازدواج و زندگي مشتركي كه حريم شخصي و فرديت هر يك ازهمسران در آن رعايت نشود، ازدواج موفقي نخواهد بود. بنابراين براي همسراني كه داراي فرزند هستند حتي براي پيشگيري از آسيب فرزندان نيز به صلاح است كه حريم هاي شخصي يكديگر را شناسايي و آنها را مراعات تا از زندگي كارآمدتر و موفق تري بهره مند شويم.
نظر شما