۲۵ تیر ۱۳۸۴، ۷:۴۸

در گفت و گو با مهر

آرش نقيبيان : " ادبيات " ما به دام عوام زدگي افتاده است

آرش نقيبيان : " ادبيات " ما به دام عوام زدگي افتاده است

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : آرش نقيبيان - نويسنده و منتقد ادبيات داستاني ، گفت : آنطور كه برخي فكر مي كنند درونمايه آثار زنان نويسنده ايراني در داستان كوتاه و رمان ، تماما مسائل مربوط به زنان و حقوق زن نيست ، البته اين به عنوان بخشي از دغدغه هاي زنان نويسنده در ادبيات مطرح است اما در ادبيات سالهاي اخير ايران ، زن به عنوان موجوديتي متفاوت از مرد حضور داشته و از ديدگاه يك زن به همان مسائلي نگاه مي كند يك مرد نگاه مي كند كه اين الزام به معناي طرح ديدگاه هاي فمينسيتي در ادبيات داستاني نيست .

 




وي در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب  مهر ، با بيان اين مطلب افزود :  زنان در ادبيات معاصر ( داستان نويسي معاصر ) به جز چند چهره مهم مانند گلي ترقي ، سيمين دانشور، شهر نوش پارسي پور ، مهشيد امير شاهي و چند چهره ديگر كه از قبل از دهه 40 -50 در اين عرصه مشغول به فعاليت بودند چهره ديگري نداشتند ، اما از اواسط دهه 70 در ادبيات زنان جرياني به راه افتاد و مي توان گفت كه با ورود چهره هاي جوان ، موتور ادبيات زنان دوباره به كار افتاده است .

آرش نقيبيان تصريح كرد : در دودهه اول انقلاب ، به دليل فضاي ادبي موجود در كشور كه متاثر از تحولات سياسي واجتماعي كشور بود فضا و صداي مردسالارانه اي در ادبيات حاكم بود اما پس از نيمه دوم دهه هفتاد شاهد حضور پر رنگ زنان در ادبيات هستيم .

وي درتحليل اين شرايط گفت : حضور زنان درهمه عرصه هاي جامعه چشمگير بوده ، مثلا در دانشگاه ها زنان توانسته اند هفتاد درصد ظرفيت ها را به خود اختصاص دهند و در ادبيات هم توانسه اند حضور بيابند و اين حضور را با كيفيت همراه كنند .

نقيبيان در ادامه افزود : زنان در سالهاي اخير توانستند صداي خود را به گوش همه برسانند و حتي بدليل اينكه ذائقه جامعه به ادبيات زنان نگاه  و رويكرد مثبتي داشته است ، در اين سالها شاهد هستيم كه برخي جوايز ادبي را هم زنان به خود اختصاص  داده اند.

به گزارش مهر، اين منتقد ادبي درباره جنس كلام زنانه گفت : ادبياتي كه به دست زنان خلق شود معمولا لطيف تر است و باعث تلطيف روحيه جامعه مي شود، به همين دليل جامعه اي كه در اين سالها بدنبال مهملي براي تلطيف ادبيات وفضاي موجود بود از اين ادبيات استقبال كرد .

وي درباره رشد ادبيات زنان در سالهاي اخير گفت : حضور چهره هاي با استعاد نسل نويسندگان پس از انقلاب همچون زويا پيرزاد، ميترا الياتي  و ديگران در كنار نويسندگان قديمي و باسابقه باعث پروش وتكامل ادبيات زنان دربستر جامعه شد. 

نقيبيان درباره تقسيم بندي هاي رايج و مرسوم ادبيات به ادبيات زنانه و مردانه گفت : من زياد قائل به اين تقسيم بندي ها كه براساس جنسيت صورت مي گيرد نيستم  - هرچند درباره ادبيات زنان مطالعه وتحقيق مي كنم - اما اعتقاد دارم كه ادبيات وهنر قابل تقسيم بندي بر اساس معيارهاي جنسيتي نيست .

وي درعين حال ياد آور شد : البته نمي تواني منكر نقد فمينيستي در ادبياتي باشيم كه توسط زنان خلق مي شود، ما ادبيات فمينيستي ونگارش فمينيستي داريم  و اين يك واقعيت است ، البته برخي اعتقاد داردند كه ادبيات در ذات خود مردانه است وحضور زنان در ادبيات تنها براي طلب كردن حقوق ايشان است .

اين محقق ادبيات فرانسه افزود : در فرانسه بعد از صد سال كه به زنان حق راي داده شده است هنوز هم رمان هاي فمينيستي نوشته مي شود و بخش مهمي از ادبيات فرانسه را هم اين آثار تشكيل مي دهند؛ افرادي مانند آليس ريوا با نوشتن آرامش كندوها هنوز در ادبيات فرانسه از دغدغه هاي فمينيستي خود سخن مي گويند .

وي با رد هرنوع لحن حاكم بر ادبيات زنانه خاطر نشان كرد : اين ها حرف هايي است كه توسط منتقدين باب شده است متاسفانه در ايران نقد ادبي گرفتار باند بازي ها شده ونويسندگان ومنتقدان هركدام با پيوستن به باندهاي موجود ادبي از يكديگر جانبداري مي كنند . اين ورطه اي است كه هم منتقدان وهم نويسندگان را گرفتار كرده است . اين جريانات با تمسخر صداي زن در ادبيات و طرح مباحثي مانند لحن زنانه به دنبال اين هستند كه حضور زن در اين عرصه را به تمسخر بگيرند .

نقيبيان تصريح كرد : من به جرات مي توانم بگويم كه كتابهايي در اين سالها جايزه گرفتند كه چندان هم عالي نبودند و بايد گفت كه نقد ادبي در ايران به بيراهه رفته داست و اين مساله جوايز ادبي را هم درگير كرده است . نقد ادبي بيتشر تبديل شده به هواي هم را داشتن و باج دادن به يكديگر .

اين نويسنده در گفت و گو با مهر ،  با اشاره به آخرين رمان " زويا پيرزاد " افزود : در اين رمان كه ( عادت مي كنيم ) نام دارد ،  شخصيت اصلي داستان زني است كه مشغول به فعاليت اقتصادي است كه بيشتر مردان سرگرم انجام دادن آن هستند ، اين شايد در نگاه اول نوعي نگاه فمينيستي تلقي شود اما واقع امر اين گونه نيست ؛ بلكه داستان روايتي از مشكلات يك زن به عنوان انسان است ونه يك زن در مقابل يك مرد .

وي با ياد آوري وظيفه ادبيات گفت : به گفته ميلان كوندرا ؛ وظيفه ادبيات شكافتن هستي انسان است ، وزنان نويسنده ايراني اين وظيفه را به خوبي درك كرده اند .

اين منتقد با اذعان به اين كه ادبيات درايران به دام عوام زدگي افتاده است افزود : يكي از اهداف خلق وخواندن رمان تحليل شرايط موجود است كه متاسفانه اين مساله در ادبيات داستاني ايران به فراموشي سپرده شده است . اما تنها زنان نويسنده وادبيات زنان به خوبي از پس اين وظيفه بر آمده اند .

کد خبر 206725

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha