به گزارش خبرگزاری مهر، مشاركت به لحاظ نقطه شروع و شكل گيري مي تواند خصلت خودانگيخته داشته باشد. در مشاركت خود انگيخته مشاركت به صورت خودجوش و نهادي در بين افراد يك جامعه وجود دارد. انواع نهادهاي مشاركتي مردمي را مي توان در اين گروه جاي داد. اين نوع از مشاركت در واقع نوعي قرارداد اجتماعي محسوب مي شود. در اين مشاركت افراد در همكاري داوطلبانه، كوشش هاي خود را براي شكوفايي تواناييهاي خود به نفع سازمان يا جامعه ابراز مي كنند. در اين حالت، افراد معمولا مسئوليت پذيري در راستاي منافع ديگران را در اولويت قرار مي دهند. برخی اين نوع مشاركت را فاقد اثرات سازنده و جهت دار به ويژه در ابعاد اقتصادي و اجتماعي دانسته و معتقدند اين نوع مشاركت به مفهوم واقعي و مولد آن وجود ندارد.
نقطه مقابل مشاركت خود انگيخته مشاركت تحميلي و از بالا به پايين مي باشد. بر مبناي اهداف و انتظاري كه از مشاركت كنندگان وجود دارد مشاركت را به دو گونه مشاركت معطوف به مردم محوري و مشاركت معطوف به توليدمحوري تقسيم نموده اند؛ در مشاركت مبتني بر مردم محوري توسعه اي كه توام با خلاقيت و توانايي نيروي مردمي باشد دنبال مي شود و تمركز بر مشاركت نيروهاي محلي و ناحيه اي در توسعه است. در مشاركت مبتني بر توليدمحوري به نيروهاي مشاركت كننده توجهي نمي شود بلكه صرفا نتايج طرحها و توليد بيشتر مورد نظر است. مشاركت مردم محور صرفا نقش ابزاري را براي افزايش توليد ايفا مي كند.
بر اين مبنا برخي از صاحب نظران به مشاركت به عنوان ابزار و واقعيت مهمي كه در نيل به توسعه اجتماعي ايفاي نقش مي كند نگريسته و بر ارزش ابزاري آن تاكيد دارند. گروهي نيز با تاكيد بر نقش مشاركت در تحقق جامعه انساني، مشاركت را به عنوان يكي از اهداف و ارزش هاي انساني و توسعه ياد نموده و براي آن ارزش غايي يا ذاتي قائل هستند. اين ديدگاه در بر گيرنده نظريه هايي است كه به اصالت عمل اجتماعي اعتقاد دارند. در اين نظريه ها،مشاركت در فعاليت هاي اجتماعي في نفسه هدف محسوب مي شود كه از طريق آن توانايی ها و خلاقيت هاي انساني به عنوان موجودي عقلاني و ارتباط جو فعليت مي يابد. لذا در اين ديدگاه فعاليت اجتماعي و مشاركت در سازمان هاي اجتماعي وظيفه شهروندان فعال محسوب گرديده و متمايز كننده حيات انساني است. برخي از متفكران اجتماعي، مشاركت را به عنوان واقعيت دوگانه اي كه هم به عنوان هدف و هم به عنوان ابزار اساسي توسعه است مطرح نموده اند.
دامنه مشاركت بر حسب فضا و قلمرو از حوزه هاي كوچكي چون امور داخلي يك خانواده تا حوزه جهاني مي تواند متغير باشد. بنابر اين مشاركت بر حسب حوزه هايي چون خانواده، محله، روستا، شهر، ناحيه، منطقه و غيره قابل طبقه بندي است.
مشاركت با توجه به فضا و ابعادي كه اختيار مي نمايد نيز مورد طبقه بندي قرار گرفته است كه بر اين مبنا از مشاركت تك بعدي و چند بعدي بحث شده است. در مشاركت تك بعدي تنها يك بعد از مشاركت مانند كمك مالي مورد نظر است، در حالي كه در مشاركت چند بعدي مشاركت كنندگان در عرصه هاي گوناگون مادي،فكري و مانند آنها فعال مي شوند.
انواعي از مشاركت بر حسب زمان وقوع يعني لحظه تشخيص مسئله، انتخاب و گزينش روند عملي ممكن، اجرا و نظارت وجود دارد كه در نهايت نوعي ترتيب و توالي الگوبندي شده اي كه منجر به عمل نهايي مي شود را قابل تمييز مي سازد. در هر نقطه اي از اين توالي امكان ورود به توده هاي مردم عادي و غير ماهر وجود دارد كه در پويايي اين روند سهيم مي شوند. به نظر برخی دانشمندان كيفيت مشاركت بستگي به نقطه آغازين ورود به آن دارد. بنابراين اگر در پي اين قضاوت باشيم كه آيا مشاركت اختيار و قدرت دهي اصيل به توده هاست يا صرفا نوعي كنترل و دستكاري آنها است؟ بايد توالي مراحل شروع مشاركت را مورد توجه قرار دهيم.
در نتيجه مشاركت اصيل به معناي اعطاي قدرت و تصميم گيري به مردم غير نخبه و آزاد نمودن آنها از تحت كنترل بودن و به همكاري پذيرفتن آنها است. مشاركت آسان فعاليتي شبه مشاركتي است. غير ممكن است كه آن از بسيج به سطح سازماني كه متضمن توانمند سازي و بيداري مردم است ارتقا يابد.
نظر شما