اين نويسنده جوان در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ وادب مهر ، با بيان اين مطلب ، افزود : تعداد كساني كه به تقسيم بندي جنسيتي درادبيات اعتقادي ندارند ، هر روز كمتر مي شود و به مرور منتقدان ، نويسندگان وصاحبنظران ادبي به اين نتيجه مي رسند كه در ادبيات بيان زنانه و مردانه داريم ؛ اين تقسيم بندي يك واقعيت است .
شهلا زرلكي تصريح كرد : نظريه پردازان فرانسوي براي نوع ادبي و ژانر ادبي زنانه ، نامي انتخاب كرده اند و به اين گونه ادبي ( femaile form ) مي گويند . اخيرا يك نويسنده فرانسوي كتابي درباره شيوه هاي نگارش زنانه نوشته ودر اين كتاب مي گويد كه ژانري در ادبيات به عنوان ژانر زنانه وجود دارد و از اين نظريه دفاع مي كند .
اين نويسنده و منتقد ادبي درباره اين ژانر مي گويد : ژانر ادبيات زنانه تعريف هاي خاص خود را دارد كه نمي توان آنرا انكار كرد . وقتي نويسنده اي دست به نگارش مي زند تراوشات ذهن خود را به روي كاغذ مي آورد . همانطور كه جسم زن ومرد باهم تفاوت دارد طبيعي است كه روح يك زن با روح يك مرد متفاوت است ؛ پس محصولي كه از ذهن يك زن بيرون مي آيد با محصول ذهني يك مرد متفاوت است .
وي درباره منتقداني كه منكر تقسيم بندي جنسيتي در ادبيات هستند ، گفت : ريشه اين انكار را بايد در بحث هاي فمينيستي جستجو كرد ودر واقع ، اين منتقدان بحث برابري زن ومرد را با تقسيم بندي جنيستي در ادبيات پيوند مي زنند و مي گويند : زن ومرد در همه شئون از جمله در ادبيات ، با هم برابرند و هيچ تفاوتي بين زن و مرد نويسنده وجود ندارد .
زرلكي با اشاره به گسترش لحن زنانه درادبيات گفت : شيوه هاي نگارشي زنانه آنقدر در اين سالهاي اخير گسترش پيدا كرده كه نه تنها زنها اينگونه مي نوسند بلكه در آثار مردهاي نويسنده هم مشاهده مي كنيم كه به زنانه نوشتن رو آورده اند و به وضوح لحن زنانه را مي توان در آثار خيلي از نويسندگان مرد جستجو كرد .
وي درباره تسري لحن زنانه به ادبيات مردانه افزود : شيوه هاي نگارشي زنانه ويژگي هايي دارد كه معمولا خانم ها در آثارشان اينگونه مي نويسند ؛ معمولاخانم ها از ضمير اول شخص در زاويه ديد استفاده مي كنند اين مساله بيشتر به روانشناسي زن باز مي گردد ؛ زن ها در نوشته هايشان بيشتر ميل به درونگرايي دارند به اين خاطر در بيشتر نوشته هاي زنها زاويه ديد اول شخص است .
نويسنده كتاب " زنان عليه زنان " خاطر نشان كرد : بيان پررنگ حالت هاي روحي ، شخصيتي وتوصيف زندگي روزمره از ويژگي هاي آثار زنان نويسنده است كه مي توان در آثار نويسندگان مرد هم اين نشانه ها را پيداكرد .
وي با اشاره به آثار حسين سناپورگفت : دربسياري ازآثار حسين سناپور مي توان اين لحن زنانه را به وضوح ديد ؛ مثلا در كتاب " ويران مي آيي " به صورت پررنگي اين لحن وجود دارد .
زرلكي درباره گرايش هاي غالب در آثار نويسندگان زن گفت : بسياري از گرايش هاي كه الان در ادبيات وجود دارد پيش از اين وجود نداشت ؛ در دهه شصت شرايط جنگ و محدويت هاي شديد اجتماعي كه به شكل مميزي كتاب خود را نشان مي داد و به نويسنده تحميل مي شد ، به زنان اين فرصت و اجازه را نمي داد كه بتوانند احساسات خود را بي پرده بيان كنند . اما در اواخر دهه هفتاد همه چيزعوض شد و نويسندگان زن خيلي راحت توانستند از درونياتشان بگويند و محدوديت ها تاحدود زيادي از ميان برداشته شد .
اين منتقد ادبيات زنان در ادامه افزود : الان بيشترين مضون مشترك در آثار زنان نويسنده بيان حالات تنهايي در زندگي است . وقتي به طيف وسيعي از آثار زنان نويسنده نگاه كنيم تنهايي به عنوان " تم " گسترده اي در ادبيات زنانه وجود دارد ؛ در آثار خانم زويا پيرزاد ، فريبا وفي ، مهسا محب علي ، شيوا مقانلو ، عليپور و ديگران تنهايي زن بازتاب گسترده اي دارد و دومين مضون مشتركاين آثار نگاه پارادوكسيكال " مرد گريزي و مرد گرايي " است .
نظر شما