به گزارش خبرگزاری مهر، یکی از موضوعات مهم در بحث هاي ارزشي درباره جهاني شدن، دموكراسي است كه به معناي فراهم شدن امكانات برابر و همگاني براي همه اعضاي يك نظام سياسي جهت شكل دادن به سرنوشت خود است.
معناي ضمني جهاني شدن براي حكومت واقعي و توسعه يافته توسط مردم چيست و آيا جهاني شدن موجب تقويت مشاركت و اعلام نظر مردم در تدوين اجرا و ارزيابي سياست ها مي شود و يا آن را تضعيف مي كند. آيا جهاني شدن موجب گسترش بحث امور همگاني مي شود يا آن را محدود مي كند؟ آيا جهاني شدن موجب تقويت انتخابي بودن، شفافيت و پاسخگو بودن سازمان هاي حكومتي در برابر مردم خواهد شد يا آن را تضعيف خواهد كرد؟
عده زيادي از تحليلگران از جهاني شدن به عنوان فرصتي بي سابقه براي دموكراتيك سازي و ايجاد فضاي باز سياسي استقبال كرده اند. پس از پايان جنگ سرد، دموكراسي ليبرالي بيش از هر زمان ديگر در كشورها گسترش يافته است. حكومت هاي نظامي در امريكاي لاتين و آسيا برچيده شدند. تبعيض نژادي در افريقاي جنوبي به پايان رسيد. ديوار برلين در اروپا فرو ريخت. سياست هاي چند حزبي، انتخابات آزاد و عادلانه نهادهاي نمايندگي و تضمين هاي قانوني برای حقوق مدني در سراسر دنيا به عنوان هنجار پذيرفته مي شود.
موسسات حكومت جهاني و جامعه مدني جهاني به طور چشمگيري هنجارهاي به اصطلاح "حكومت مطلوب" را در سطح وسيعي ترويج كرده اند. رسانه هاي گروهي جهان موجب تشويق فعالان دموكراسي از چين تا نيجريه و از يوگسلاوي تا شيلي شده اند. بسياري از تحليلگران همچنين از امكانات بالقوه مردمي كردن گسترده تر تكنولوژي هاي جهاني شدن استقبال كر ده اند.
عصر فناوری و اطلاعات با سرعت تمام، قدرتي در اختيار مردم نقاط مختلف دنيا قرار مي دهد كه تا چند سال پيش ناممكن به نظر مي رسيد. ارتباطات الكترونيكي موجب دستيابي شهروندان به مقادير بسيار زيادي از اطلاعات با سرعت بي سابقه شده اند. اینترنت اين امكان را به شهروندان داده اند تا ديدگاه هاي خود را درباره مراجع دولتي بيان كنند. ارتباطات الكترونيكي همچنين اين امكان را براي فعالان اجتماعي سراسر دنيا فراهم آورده تا با تبادل ديدگاه ها و هماهنگ سازي راهبردها، مبارزات مردمي جهان را براي تغييرات اجتماعي مترقي به راه اندازند.
با وجود اين،اشخاص شكاك، بر خلاف اين ديدگاه مثبت معتقدند كه جهاني شدن با دموكراسي ناسازگار است. برخي اين نظم نوين جهاني را با دموكراسي سطحي و حاكميت چندگانه مربوط مي دانند، كه در آن نخبگان اقليت كنترل را در دست مي گيرد.
برخی از ديدگاهي فاجعه نگر، تهديد مرگبارجهاني شدن را توصيف كرده اند كه به طور برگشت ناپذيري فضاي دموكراسي را تنگ تر كرده و مشاركت سياسي را بي معنا خواهد كرد. بسياري از منتقدان به ويژه بر موضوع ادعاي نارسايي دموكراسي از طريق دولت در دنياي جهاني شونده انگشت گذاشته اند. البته برخي از مخالفان اين اصل را رد مي كنند كه دولت ها مي توانند عامل مناسبي براي دموكراتيك باشند.
ساير تحليلگران معتقدند كه در حالي كه دولت ها در دوران گذشته عامل مهمي در اراده جمعي بودند،نيروهاي جهاني شدن به طور جدي موجب تضعيف امكانات دموكراتيك دولت هاي ملي مي شوند. كانولي، براي مثال برخی مي گويند دولت ها نمي توانند به ظلم موسسات جهاني پايان دهند. بازار هاي مالي جهاني نيز غالبا، امكانات دموكراسي و اعطاي آزادي ها را محدود مي كنند. به علاوه، دولت ها به ويژه دولت هاي كوچك نمي توانند دموكراسي را براي شهروندان خود در رابطه با سازمان هاي حكومت جهاني تضمين كنند.
در اين زمينه سازوكارهاي قلمرو گرا مثل دولتها به طور يقين به خودي خود نمي توانند تضمين كننده اداره كردن دموكراتيك پديده هاي فوق قلمروي مثل ارتباطات جهاني و مشكلات زيست محيطي جهاني باشند. بنابراين شگفت انگيز است كه تعداد زيادي از دولت ها خط مشي دموكراسي ليبرال را در پيش گرفته اند در حالي كه دموكراسي دولت مدار دوران تاريخي خود را سپري مي كند و تاريخ مصرف آن به پايان رسيده است.
بسياري نيز جهاني شدن را از ديدگاهي خوش بينانه، فرصتي براي بازسازي دموكراسي تلقي مي كنند. چار چوب هاي نوين ممكن است شرايط بيان نيازها و خواست هاي مردم و پاسخگويي به آنها را بهتر از سازوكارهاي دولت مدار فراهم نمايند. مثلا برخي از تحليلگران از جهاني شدن به اين دليل استقبال مي كنند كه آن را عاملي مي دانند كه انتقال قدرت و اصل اختيار تصميم گيري فردي را تسهيل مي كند و نيروي حاكم همواره در نزديك ترين فاصله ممكن با شهروندان قرار مي گيرد.
هواداران نوآوري در شيوه هاي دموكراسي از شكل گيري جامعه مدني به عنوان چند جانبه گرایي از پايين به بالا كه رفاه عموم را دنبال مي كند،حمايت كرده اند. به همين ترتيب تعدادي از نظريه پردازان سياسي جهاني شدن را محركي براي ظهور شيوه هاي جديد و موثر شهروندي تلقي كرده اند.
به طور خلاصه از یک نظر دموكراسي وابسته به تاريخ است و جهاني شدن به و سيله تغيير دادن اوضاع حكومت مستلزم دگرگوني دموكراسي امروزه است. بنابراين در مورد تاثيرات جهاني شدن بر دموكراسي نيز همانند مسائل مربوط به امنيت و عدالت، اتفاق نظر اندكي وجود دارد. از نظر بعضي ها جهاني شدن نوعي موهبت براي خود مختاري جمعي است،در حالي كه از نظر ديگران جهاني شدن مايه نابودي است.
نظر شما