به گزارش خبرگزاری مهر، اصطلاحي كه براي توجيه توانايي فرد در عرضه و ارايه خود در برقراري ارتباط با ديگران به كار مي رود "خود افشاگري" است و شامل هر اظهاري است كه فرد در مورد خود و تواناييها و شخصيت خود مي كند. برخي از نويسندگان و پژوهشگران كه در اين اصطلاح دقيق شده و به جزييات آن پرداخته اند بر اين باورند كه شامل آن دسته از اظهاراتي است كه فرد به گونه اي آگاهانه و تعمدي و اختياري با ديگران در مورد خود درميان مي گذارد.
"خود افشاگري" براي اظهاراتي به كار می رود كه در مورد فردي باشد كه خود آن را مي داند و ديگران احتمالا بدان دسترسي پيدا نكرده يا آن را نمي توانند كشف كنند. از آنجا كه در اين نوشته ما بيشتر به ارتباطات ارادي مي پردازيم و از آنجا كه ما بيشتر به اظهاراتي در مورد خود توجه داريم كه ديگران احتمالا به راحتي نمي توانند آنها را دريابند و از طريق مشاهده و روشهاي ديگر آنان را به آنها دسترسي نيست.
محدودترين تعريف "خود افشاگري "شامل آن دسته اظهاراتي در مورد يك نفر مي شود كه ارادي است و اشخاص ديگر را به راحتي به آنها دسترسي نيست. "خود افشاگري" مي تواند آنچنان بي خطر و دور از شرايط تهديد آميز باشد كه شخصي بخواهد احساس خود را در مورد يك فيلم يا يك داستان و كتاب بگويد و يا اينكه بخواهد اظهار كند كه چه اندازه به كتاب يا شعر علاقه دارد و يا اينكه چه ميزان مطالعه مي كند.
این امر همچنین مي تواند آنچنان دشوار و در برخي موارد تهديدآميز باشد كه بخواهيم به شخصي بگوييم كه خودخواهي و خودستايي او ما را به شدت ناراحت مي كند و نمي گذارد كه ما به او نزديك شويم و يا اينكه شخصي بخواهد بگويد كه او در مورد استفاده نامشروع از اموال دولتي چندان سختگير نيست و خود بارها از وسايل دولتي به نفع خود و كسان خود استفاده كرده است.
خود افشاگري به دلايل عديده بسيار مهم است. وقتي كه ما در مورد خود، در مورد احساسات و ادراكات سخن مي گوييم به شناخت بهتري از خويشتن مي رسيم و آگاهي بيشتري از خويش و تمايلات خويشتن پيدا مي كنيم. خود افشاگري به خود بالندگي منتج مي شود. چنانچه اشخاص ديگر بازخوردي از رفتار ما به ما بر گردانند، ما به برخي از مشكلات و مسائلي كه با آن روبرو هستيم اطلاع حاصل كرده و اشتباهات خود را در مي يابيم. بديهي است كه ديگران نمي توانند بازخورد مناسب و صحيحي به ما ارايه كنند، مگر آنكه ما خود افشاگر شويم.
براي اينكه خود را بهترشناخته و به سوي خود گستردگي و تعالي گرايش پيدا كنيم مي بايست به خود افشاگري روي آوريم. طبيعي است براي اينكه بتوانيم ارتباط بهتري با ديگران برقرار كنيم مي بايست اول بايد خود را بشناسيم و به تواناييها و ناتواناييهاي خود آگاهي بيابيم. با اين آگاهي توانايي ما در ايجاد فضاي مناسب ارتباطي با ديگران مهياتر مي شود و مي توانيم به تفهيم و تفاهم بيشتري بر سيم.
اگر به برخي از تجربه هاي موفق و خوشايند خود باز گرديم ممكن است در يابيم كه چرا اين تجربه ها موفق و خوشايند بوده اند.در فراگيری و شناخت بيشتر و بهتردر مورد خويشتن مي بايست منطقه "ناشناخته"را كاهش داد و منطقه "گشوده"يا "باز" را افزايش داد. در گفتگو در مورد لباس يا يك كتاب مورد علاقه با دوستي ممكن است در يابيم كه او بh ما هم عقيده است و علاوه بر آن با كندو كاو نسبي ممكن است به اين نتيجه برسيم كه او نه تنها در مورد لباس و كتاب با ما يكسان است و يگانه مي انديشد، بلكه در برخي موارد ديگر مثلا توجه به زير دستان، اخلاق حرفه اي، صداقت و درستي با ما هم عقيده است. با وقوف به اين متوجه مي شويم كه اگر ما بخشي از ادراك خود را با ديگران در ميان بگذاريم آنان نيز متقابلا ممكن است كه چنين كنند و ما به شخصيت و خصوصيات اخلاقي آنها پي خواهيم برد. چيزي كه تا اين زمان براي مانا شناخته و مبهم بود و نمي توانستيم بر آن تكيه داشته باشيم. در اين عمل ما به كاهش خانه"كور" و افزايش خانه"گشوده"يا "باز" كمك كرده ايم.اين خود موجب بالا رفتن آگاهي و توانايي ما در مورد خود و ديگران شده و خصوصا به "بالندگي"ما مي انجامد.
نظر شما