بنا به صلاحديد فرماندهي سپاه در تاريخ 29/4/1362 تيپ ويژه شهدا ماموريت يافت تا در عمليات برون مرزي والفجر 2 كه در منطقه حاج عمران انجام ميگرفت شركت نمايد. در اين عمليات محمود كاوه - فرمانده تيپ شهدا - با هدايت قوي رزمندگان، اهداف از پيش تعيين شده تيپ از جمله ارتفاعات 2519 را با موفقيت به تصرف درآورد.همزمان با عمليات والفجر 4 ماموريت پاكسازي محور سردشت از لوث وجود ضدانقلاب (دمكراتها و منافقين) به اين تيپ واگذار شد. رزمندگان غيور و سلحشور نيز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزي كوه سير، قوري، تالشو روستاي اسلام آباد، مركز راديويي منافقين و مقر دمكراتها را تصرف كردند.
تيپ ويژه شهدا سال 63 در عمليات بد ر همراه با ساير يگانهاي سپاه، با دشمن تا دندان مسلح جنگيد و در تاريخ 23/4/64 در عمليات قادر (همراه با يگانهايي از ارتش جمهوري اسلامي) در جبهه شمالي سيد كان عراق باعث بر هم زدن آرايش نظامي دشمن گرديد. همچنين در عمليات پشتيباني والفجر 9 كه در منطقه چوارته عراق انجام گرفت، در انهدام قواي دشمن و تصرف بخشي از خاك آنان نقش موثر داشت، كه هر كدام نشاني از دلاوريها و حماسهآفريني شهيد كاوه و يارانش را در خود ثبت كرده است.
سرتيپ شهيد حسن آبشناسان – فرمانده لشكر 23 نوهد –گفته است :
اگردر دنيا يك چريك پاكباخته و دل باخته به اسلام و حضرت امام(ره) وجود داشته باشد، محمود كاوه است و هر رزمندهاي كه بخواهد خوب پخته و آبديده شود بايد به تيپ ويژه شهدا پيش او برود.
مقام معظم رهبري درباره اين يگان و شهيد كاوه فرمودند:
تيپ ويژه شهدا كه ايشان فرماندهياش را برعهده داشتند يكي از واحدهاي كارآمد ما محسوب ميشد. ... اودر عملياتهاي گوناگون شركت داشت و كارآزموده ميدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم، اداره واحد، مديريت قوي، دوستي و رفاقت با عناصر لشكر، از لحاظ معنوي، اخلاق، ادب، تربيت، توجه و ذكر، يك انسان جوان، اما برجسته بود.
... اين جوان (شهيد كاوه) جزو عناصر كمنظيري بود كه او را در صدد خودسازي يافتم. حقيقتاً اهل خودسازي بود، هم خودسازي معنوي و اخلاقي و تقوايي و هم خودسازي رزمي.
شهيد اميري مقدم راوي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ در اين تيپ، در گزارش خودش از عمليات كربلاي2، درباره اين وضع و حركت نيروها براي ادامه عمليات و سرانجام آن، چنين روايت كرده است: « تغييرات انجامشده در طرح مانور و عدم موفقيت كامل تيپ ويژه 155 شهدا در عمليات شب گذشته، موجب ترديد د ر مسئولان، خصوصاً فرماندهان اين تيپ شده بود. اين ترديد اگرچه در خود فرمانده تيپ ( محمود كاوه) نيز وجود داشت ولي وي با توجه به حساسيت زمان و مصلحت كُل عمليات، اين ترديد را بروز نميداد و به همين دليل تصميم گرفت براي زدودن ترديدها و تقويت روحية عملياتي در افراد تيپ، به همراه نيروهاي عملكننده در منطقه درگيري حاضر شود. وقتي كه مسئولان تيپ از اين تصميم آگاه شدند درصد د برآمدند كه وي را از اين عمل باز دارند. فرمانده يكي از گردانها ( صلاحي) براي منصرف كردن وي، ميگويد: "شما اين كار را نكنيد، آتش دشمن زياد است، مسير، بد است، خداي نكرده طوري ميشود." فرماندهي در جواب ميگويد: "خب، اگر اين طور است، ما هم شهيد ميشويم. اگر كار مثل شب گذشته بشود، ما هم حاضريم امشب شهيد شويم." به همان اندازه كه خود وي در رفتن به خط درگيري مصمم بود، ساير مسئولان تيپ مخالف بودند.
مكالمه زير كه در آخرين دقايق قبل از عزيمت كاوه به منطقه و در هنگام پوشيدن پوتين، بين وي و قائممقام تيپ ( منصوري) انجام گرفته، بيانگر اين واقعيت است كه ايشان چه قدر به رفتن و ديگران چهاندازه در بازداري وي مصمم بودهاند. متن مكالمه اين چنين است:
منصوري: رفتن شما نه به نفع اسلام است و نه به نفع...
كاوه: نه
منصوري: اگر نظر شما اين است كه نيروهاي عملكننده آدم قويتري ميخواهند، من قوي نيستم ولي ميروم جلو و يكي ديگر را اينجا ميگذارم.
كاوه: نه، من ميخواهم امشب، شما اينجا باشيد.
منصوري: من نميخواهم.
كاوه: امشب كارها جور نميشود.
منصوري: خب، اگر جور نميشود با رفتن شما هم جور نميشود.
كاوه: چه ميگويم! جور ميشود، انشاءالله جور ميشود.
منصوري: البته اگر خدا بخواهد جور ميشود. شما هم اينجا كلي كار داريد: مسئله قرارگاه، هماهنگي توپخانه و...
كاوه: اينها همهاش حل ميشود، اينها مشخص است.
منصوري كه از بحث كردن نتيجه نميگيرد، با پيش كشيدن تصميم خودش براي رفتن به جلو، ميگويد: حالا در هر صورت شما برويد، من كار ندارم. من هم براي انجام مأموريت، گردان امامحسين(ع) را برميدارم و ميروم.
كاوه: خُب، شما اين كار را بكنيد.
منصوري: ولي اينجا در مقر فرماندهي تيپ كارها ميخوابد.
كاوه: مسئلهاي نيست، شما همين اول درگيري كه من جلو هستم، اينجا باشيد.
منصوري وقتي باز هم نتيجه نميگيرد، بهطور جديتري ميگويد: آقاي كاوه، ميخواهيد به زور متوسل بشويم؟ جلو رفتن شما اصلاً درست نيست، منطقي نيست.
كاوه: امروز با روزهاي ديگر فرق ميكند، من يك چيزهايي ميدانم، يك چيزهايي هست، ميدانم ترديد هست.
منصوري: خُب، ترديد طبيعي است، بايد باشد.
كاوه: خُب اگر آدم خودش جلو باشد و يك وقت مسئلهاي پيش آمد، ميتواند هم پيش خداي خودش و هم پيش خلق خدا و....
كاوه سكوت ميكند و براي هدايت گردان امامحسين(ع) از سنگر فرماندهي خارج ميشود.»
راوي تيپ ويژه 155 شهدا سپس افزودهاست: « به هنگام اعزام گردانها براي اجراي مأموريت، ابتدا گردان امام حسين(ع)، سپس گردان امامسجاد(ع) در حالي كه فرماندهي تيپ (محمود كاوه) پيشاپيش آنها قرار داشت، حركت خود را براي تصرف ارتفاع "2519" آغاز كردند. طبق طرح مانور قرار بود گردان امامحسين(ع) پايگاههاي 1 و 2 و گردان امام سجاد(ع) پايگاههاي 3 و 4 را تصرف كنند. حساسيت دشمن نيز نسبت به شب اول كم تر شده بود. و احتمال جدي نميداد در اين محور مجدداً عمليات شود، از اينرو اجراي آتش و پرتاب منور آنها نيز اندكي كاهش يافته بود.
به هر ترتيب، حدود ساعت يك بامداد بود كه نيروهاي پياده پس از پيمودن مسافت فاصله خط خودي تا دشمن به زير اهداف موردنظر رسيدند تا با هماهنگي آتش خودي، درگيري را شروع كنند. در همين حين يك گلولة خمپاره كنار كاوه به زمين اصابت كرد و او در جا شهيد شد.»
به دنبال شهادت فرمانده تيپ ويژه 155 شهدا (شهيد محمود كاوه) در منطقه عملياتي كربلاي2، از مراسم تشييع وي در مشهد، روزنامه كيهان (16/6/1365) چنين گزارش دادهاست:
در اين مراسم كه با حضور مسئولان استان خراسان و نيروهاي نظامي و انتظامي شهر مشهد برگزار شد، پيكر پاك اين سردار اسلام بر دوش انبوهي از اقشار مختلف امت حزب الله مشهد تا بارگاه ملكوتي امام رضا(ع) تشييع و پس از طواف ضريح مطهر، طي مراسمي به خاك سپرده شد.»
راوي قرارگاه حمزه ـع- (اسدالله احمدي) به نقل از فرمانده لشكر 5 نصر (باقر قاليباف) نوشته است: « در مراسم تشييع جنازه شهيد محمود كاوه، پدر وي درخواست حجتالاسلام طبسي توليت آستان قدس رضوي را مبني بر اين كه پيكر شهيد محمود كاوه در حرم مطهر حضرت رضا(ع) و يا در يكي از حجرههاي مخصوص حرم دفن شود نپذيرفت و گفت: « پسرم بايد مثل بقيه بسيجي ها و در كنار آنها دفن شود.»
نظر شما