درباره تعریف منطق اگر چه اتفاق نظر نبوده و تعاریف متعددی بر منطق ارائه شده، اما نباید از این نکته غافل بود که تعریف ممکن و قابل قبول برای منطق باید جامع بوده باشد.
علم منطق علمی است که قواعد و قوانینی را یاد می هد. کسی که رعایت آن قوانین را می کند، می تواند از خطای در فکر و خطای در استدلال در امان باشد.
فلسفه منطق:
فلسفه منطق مانند هر فلسفه مضاف از دانش هاي نوپايي است که خاستگاه آن به عنوان علمي مستقل، از مغرب زمين است. هرچند فرهيختگان ما که با علوم گوناگون انساني سر و کار دارند، عموما تا حدودي با فلسفه هاي مضاف همچون فلسفه علم، فلسفه اخلاق، فلسفه تاريخ و فلسفه هاي ديگر از اين دست آشنايي دارند، اما درباره فلسفه منطق مي توان گفت کساني که با منطق سر و کار دارند، هنوز تصور درستي از فلسفه منطق نيافته اند.
تبیین تفاوت میان فلسفه منطق يا فرامنطق آسان نیست. دشواري فهم فلسفه منطق و فرامنطق از دو جهت است:
اولا از اين جهت که هم علم منطق و هم فرامنطق دو علم صوري و داراي سيستم اصل موضوعي هستند؛ در حالي که علم اخلاق و فرا اخلاق صوري نيستند؛ از اينرو نمي توان با مقايسه علم منطق و علم اخلاق، فلسفه منطق و فرامنطق را فهم کرد.
ثانيا فلسفه منطق در غرب فقط به صورت منطق استنتاج در منطق جديد ناظر است، نه به ماده استنتاج. بنابراين، فلسفه منطق مي بايد به مباحثي ناظر باشد که در منطق قديم مطرح بوده است.
منطق جدید:
منطق جدید یا منطق ریاضی (Mathematical logic) شاخهای از ریاضیات است که به ارتباط ریاضی و منطق می پردازد. نامهای دیگر آن عبارتند از: منطق صوری، منطق نمادی، منطق نمادین، منطق علامتی، منطق کلاسیک.
ریشههای پیدایش این منطق به کارهای جوزپه پئانو ریاضیدان ایتالیایی و قبل از او لایب نیتز و لامبرت میرسد.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی، با کارهای آگوستوس دی مورگان، جرج بول، گوتلوب فرگه، برتراند راسل، داوید هیلبرت و دیگران این علم به پیشرفت قابل ملاحظهای دست یافت. منطق امروز در ریاضیات، شکل کامل تری از منطق در فلسفه است که اساس خود را با نظریهٔ مجموعهها به اشتراک دارد.
تحقیقات علمی درباره منطق ریاضی، در پی بروز پرسشهای نوین در بنیانهای ریاضیات پدید آمد. به عنوان نمونه، فرگه میکوشید تا ریاضیات را بر پایهٔ اصول برآمده از منطق و نظریهٔ مجموعهها قرار دهد.
راسل، در حذف تناقضات ناشی از دستگاه منطق فرگه تلاش کرد و هدف هیلبرت نشاندادن این امر بود که "روشهای مورد قبول عام در ریاضیات هرگاه که بهطور همهجانبه، کلی نگرانه و بهعنوان یک کل واحد، در نظر گرفته شود، به هیچ نوع تناقضی منجر نخواهد شد ." (این موضوع به برنامه هیلبرت شهرت یافته است.)
بخش عمده ای از منطق جدید به نمادپردازی و سمبل سازی جملات اختصاص دارد و بررسی های فلسفی و میان فلسفه منطق (تا حدی فلسفی و تا حدی منطقی) یا فرامنطقی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است تا راه و روش های معقول و استوار بر بدیهیات را برای بررسی های دقیق منطقی یافت.
نظر شما