به گزارش خبرنگار مهر، مهرماه سال 87 ماموران پليس جسد زن جواني را پيدا کردند که در خيابان مفتح تهران رها شده بود. زماني که جسد به پزشکي قانوني انتقال يافت ماموران با توجه به مشخصات او موفق شدند خانواده اش را شناسايي کنند.
به نظر مي رسد اين زن که مهديه نام دارد با جسم نرم و قابل انعطافي به قتل رسيده است. براي به دست آمدن اطلاعات بيشتر در اين پرونده ماموران پدر و مادر زن جوان را مورد بازجويي قرار دادند. آنها گفتند؛ دخترمان مدتي قبل با مردي به نام صابر ازدواج کرد اما به خاطر اينکه صابر مواد مخدر توليد مي کرد خانه اش را ترک کرد و از هم جدا شدند، البته مدتي بعد آنها دوباره با هم ازدواج کردند.چند روزي بود که ما از دخترمان خبر نداشتيم تا اينکه متوجه شديم او به قتل رسيده است.
با تحقيقاتي که انجام گرفت صابر شوهر مهديه بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. يافته هاي پليس حاکي از آن بود که صابر همسرش را 11 ساعت شکنجه کرده و شکستگي و کبودي هاي موجود در بدنش نشان دهنده همين موضوع بود.
در ادامه رسیدگی به این پرونده ، بازپرس جنایی برای صابر قرار مجرمیت صادر کرد و پرونده برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاکمه پدر و مادر مهديه شکايت خود را از دامادشان مطرح و تقاضاي صدور حکم قصاص کردند. سپس صابر در جايگاه حاضر شد. وي گفت اتهام را قبول دارم. من همسرم را کشتم اما نمي دانم چرا اين اتفاق افتاد.
متهم در مورد اينکه چرا همسرش را شکنجه کرده بود، گفت؛ من اين کار را نکردم و نمي دانم شکستگي هايي که براي همسرم به وجود آمده به چه دليل است.
وي داشتن لابراتوار توليد ماده مخدر شيشه را هم انکار کرد و گفت: من شيشه توليد نمي کردم و نمي دانم چرا همسرم از من جدا شد. او با اصرار زياد از من طلاق گرفت. او گفته بود بعد از جدايي به من مي گويد ماجرا از چه قرار بوده و چرا جدا شده است. به هر حال بعد از مدتي به اصرار من دوباره برگشت اما هرگز دليل آن طلاق را بيان نکرد. بحث مواد مخدر ساخته ذهن خانواده همسرم است و حقيقت ندارد. من مهديه را دوست داشتم. ما با هم دعوا هم نمي کرديم و من نمي دانم چرا او را کشتم.آن روز با هم جروبحث کرديم و من آنقدر عصباني شده بودم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. سيم تلفن را برداشتم و دور گردن همسرم پيچيدم و آنقدر فشار دادم که او خفه شد. بعد از آن هم جسد را در صندوق ماشينم گذاشتم و آن را در خيابان مفتح رها کردم. بعد از مدتي هم دستگير شدم.
بعد از پايان جلسه دادگاه هيات قضات شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران براي صدور راي دادگاه وارد شور شده و صابر را به قصاص محکوم کردند. در ادامه حکم اعدام در دیوان عالی کشور تائید شد.
در حالی مرد جنایتکار در یک قدمی چوبه دار قرار داشت اولیای دم مقتول با مراجعه به دادسرا رضایت خود را اعلام کردند.
صبح دیروز جلسه محاکمه از جنبه عمومی جرم برگزار شد که متهم در دفاع از خود گفت: من و همسرم با هم اختلافی نداشتیم و هیچ وقت او را مورد شکنجه قرار ندادم.
قضات دادگاه پس از شنیدن اظهارات متهم برای صدور حکم وارد شور شده و او را به حبس محکوم کردند.
نظر شما