۳ مرداد ۱۳۸۴، ۹:۲۲

سيماي " زن " در ادب فارسي ، فرهنگ ايراني / - 14

محمد آزرم : " نويسندگان زن " قواعد و قوانين زبان را امري مردانه تلقي كردند / زنان اهل قلم بايد به سمت « قصه نويسي متفاوط» حركت كنند

محمد آزرم : " نويسندگان زن " قواعد و قوانين زبان را امري مردانه تلقي كردند / زنان اهل قلم بايد به سمت « قصه نويسي متفاوط» حركت كنند

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : محمد آزرم - شاعر و منتقد جوان ادبيات ، گفت : براي حضور صداي زن در ادبيات امروز ، دو رويكرد انتقادي را بايد به طور همزمان و جدي پيگيري كنيم ، يكي انتقاد از گفتمان « فمينيستي » نويسندگان زن ايران و ديگري انتقاد از برخي مفاهيم « فمينيسم » .





اين شاعر و نظريه پرداز " شعرمتفاوط " در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب ، افزود :  نويسنده زن ايراني روايت از مسائل روزمره زنان را با « زبان زنانه » كه اصطلاح مناسبي هم نيست و مي توان به جاي آن فعلا از« زبان متكثر»  يا « زبان زايا » استفاده كرد ، اشتباه گرفته است . اگرچه انتقاد جدي به تمام اين اصطلاحات وارد است كه به طور خلاصه به آن خواهم پرداخت .


محمد آزرم در ادامه تصريح كرد : مي توان ابتدا ازچشم انداز فمينيستي انتقاد را طرح كرد ، سپس خود اين چشم انداز را مورد انتقاد قرارداد ، زبان زايا، متكثر و زنانه براي نويسنده زن  ، وقتي امكان حضور پيدا مي كند كه از قواعد و قوانين « زبان مردانه » سرپيچي كند و با اطاعت نكردن از آن بكوشد هويت زنانه زبان را آشكار كند.


اين شاعر و منتقد جوان ادبيات ، خاطرنشان ساخت :  هويت زنانه زبان همان امري است كه قواعد و قوانين « زبان »  به مثابه يك « امر مردانه » آن را حذف و انكار كرده اند . حتي به همين دليل ،  ما شاهد تاريخ زنانه هم نيستيم ،  چرا كه  تاريخ  را نيز مردان با زبان مردانه روايت كرده اند ، با اين اوصاف ،  نويسنده  زن ايراني حتي قادربه واژگون كردن اين قواعد و قوانين به نفع خودش نشده است !


محمد آزرم : « شعر متفاوط » بازي پيشنهادي من به ادبيات فارسي است .

آزرم ياد آور شد : هنوزهم نويسندگان مرد ، بهترين روايت هاي زنانه را در ادبيات ،  به ويژه " ادبيات داستاني " ارائه مي كنند . به نظر مي رسد پارابلم نويسنده زن ايراني اين باشد كه اولا به دليل ساختار مردانه زبان ، امكان هماهنگي و كنار آمدن با آن و در عين حال حاضر شدن در آن براي زن ايراني، امكاني معادل صفر يا تهي است ، دوم اين كه حركت به سمت يك زبان زنانه ، حاضر شدن در آن و هويت يافتن با آن به دليل فقدان چنين زباني،  نويسنده زن را با « فقدان فقدان » مواجه مي كند ،  يعني فقدان هويت زنانه در يك زبان هويت بخش زنانه. نويسنده زن ايراني چنين موقعيتي را بايد به چالش بكشد؛ درواقع بايد به جاي پيروي از يك زبان اقتدارگرا كه به دنبال ساختن معناي يكه و فرم هاي يگانه و سامانمند است ، به سمت زبان سيال و فرار با معناهاي متكثر و فرم هاي چندگانه و سامان ستيز حركت كند . پيروي از الگوي زبان مردانه به معناي پذيرفتن غياب زبان زنانه است .

وي افزود : به طور خلاصه انتقاد از تفكر « فمينيسم» از آنجا شروع مي شود كه بپذيريم « زبان » همان قدركه مردانه است ، به همان اندازه زنانه هم هست. اقتدار زبان ، صرفا به خاطر پذيرفتن قواعد و قوانين آن است و مي توان با نپذيرفتن اين قوانين و برساختن قواعدي كه از درون يك متن ادبي آشكار مي شوند ، به اين اقتدار فائق آمد .


محمد آزرم اضافه كرد : معنا هرگز يكه نبوده و نيست بلكه اين قراردادهاي زباني هستند كه اگر پذيرفته شوند ، چنين تصوري را مي سازند.  « شعر متفاوط » بازي پيشنهادي من به ادبيات فارسي است ، كافي است اين گفتمان را به كل ادبيات تعميم دهيد تا از تقابل جنسيتي فراتر رويد. « متفاوط » مكاني زباني است كه گرايش ندارد و فراترازجنسيت قرار مي گيرد .


اين شاعر در پايان گفت و گو با مهر ، اظهار داشت :  آگاهي از جريان خود به خودي و مداوم بازي تفاوت ها در زبان ،  به آن امكان مي دهد كه هيچ مركز، تعين و سلطه اي را نپذيرد ؛ همواره در آغاز باشد و از تقابل بين اغاز و پايان فراتر برود. در واقع جرياني است كه مرزهاي ژانر و قواعد آن را ناديده مي گيرد و آنها را سيال مي كند و هويتي فراترازجنسيت هاي بيروني را در زبان به اجرا مي گذارد : «  يك چند جنسي ناهمگون» . نويسنده زن ايراني بايد به سمت « قصه نويسي متفاوط» حركت كند .

کد خبر 210218

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha